خبرگزاری فارس ـ گروه تاریخ- رحمت رمضانی: حسین مکی نقش بی بدیلی در ملی شدن صنعت نفت داشت و سخنرانی پرشور او در پایان مجلس پانزدهم شورای ملی در مخالفت با قرارداد گَس ـ گلشاییان در تاریخ مجلس ایران درخشان است.
او را میتوان در زمره زمینهسازان و پیشتازان نهضت ملی ایران قلمداد کرد. مکی در زمره سه چهرهای بود که در مجلس پانزدهم به استیضاح محمد ساعد مراغهای پرداخت و در همان دوران به اتفاق مظفر بقایی از محمد مصدق که در احمدآباد ساوجبلاغ مسکن گزیده بود، خواست که به بازنشستگی سیاسی پایان داده و به جنبش نوین ضد استعماری اقلیت مجلس بپیوندد.
حسین مکی در جریان ملی شدن صنعت نفت نیز نقشی نمایان ایفا کرد و یکی از چند چهرهای بود که برای خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس به خوزستان گسیل شد. حمایت او از دکتر مصدق تا دوران درخواست اختیارت یک ساله و نیز انحلال مجلس هفدهم ادامه یافت و از آن به بعد در زمره منتقدان وی درآمد. مکی در دیماه ۱۳۳۴ مدت کوتاهی نیز زندان را تجربه کرد. به مناسبت درگذشت حسین مکی در ۱۹ آذر ۱۳۷۸ش در ۸۸ سالگی با امیر مکی برادرزاده او و نویسنده کتاب زندگی سیاسی حسین مکی گفتوگو کردیم که در ادامه تقدیم میشود.
فارس: در ابتدا بفرمایید حسین مکی که بود و چگونه وارد سیاست شد؟
حسین مکی در سال ۱۲۹۰ در میبد یزد به دنیا آمد پدرش میرزا محمدباقر یزدی از تجار و بازرگانان یزد بود. حسین پدر خود را در نوجوانی از دست داد. به همین دلیل در نیمه راه تحصیل، به مدرسه نظام رفت. و با درجه استواری در نیروی هوایی ارتش تازه تأسیس پهلوی اول خدمت کرد. همزمان که در ارتش خدمت میکرد به ادامه تحصیل پرداخت و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد و پس از آن به عنوان معلم استخدام شد.
او علاقه خاصی به ادبیات فارسی، صرف و نحو عربی، منطق و عرفان داشت و در برخی از این زمینهها تحصیل کرد. چه بسا آن زمان خودش نیز چنین باوری درباره سرنوشتش نداشت. نکته قابل توجه اینکه در زمان خدمت وظیفه در زمینههای مختلف ادبی نیز تتبع کرد و موفق به تصحیح و چاپ دیوان عاشق اصفهانی شد. پس از مدتی به اداره راه آهن رفت و در آنجا مشغول شد و بنا بر توان و استعداد نهفته در مدتی کوتاه به سرپرستی اداره آمار، آموزش، تبلیغات و انتشارات آن وزارتخانه منصوب شد.
مکی پس از شهریور ۱۳۲۰ و به وجود آمدن فضای باز سیاسی رسماً فعالیت خود را در مطبوعات کشور آغاز کرد و به عنوان روزنامه نگار در روزنامههای مهر، ایران، کیهان، اطلاعات و مجله آینده به نوشتن مقالاتی پرداخت و خوانندگان زیادی را به خود جذب کرد که از آن میان میتوان استاد ملک الشعرای بهار را نام برد.
مکی در سال ۱۳۲۲ به اتفاق عدهای از مهندسان از جمله غلامعلی فریور، حزب ایران را به صورت مستقل تأسیس کرد و در سال ۱۳۲۴ برابر با پنجمین دوره نخست وزیری قوام به عنوان معاون شهرداری تهران انتخاب شد. سپس با سمت مدیریت کل وزارتخانه کار به فعالیت پرداخت، پس از اینکه قوام السلطنه حزب دموکرات را در سال ۱۳۲۵ تشکیل داد و به درخواست شخص نخست وزیر به عضویت حزب درآمد و عضو کمیته تشکیلات حزب و رئیس حزب دموکرات در غرب ایران شد.
از راست مظفر بقایی، دکتر حائریزاده و حسین مکی
فارس: اوج فعالیت سیاسی مکی انتخاب او به عنوان نماینده مجلس پانزدهم و مخالفت با قرارداد گَس گلشاییان بود. اصولاً مجلس پانزدهم با نفت شروع و با نفت تمام شد، در این زمینه توضیح دهید؟
مکی در مجلس پانزدهم نماینده مردم اراک شد. او در سال ۱۳۲۶ او از مخالفان سرسخت دولت رزمآرا، ساعد و قرارداد گس گلشاییان بود و در همین ایام با همکاری مظفر بقایی حزب اقلیت را تشکیل داد.
همانطور گه گفتید دوره پانزدهم مجلس با مسأله نفت شروع و با نفت تمام شد. در مجلس پانزدهم قانون لغو قوام، سادچیکف و استیفای حقوق ایران از نفت جنوب به تصویب رسید.
اما مخالفان گروه اقلیت مجلس قراردادی به نام گَس گلشاییان را مطرح کردند که در اواخر عمر مجلس پانزدهم به میان آمد و آقای گلشاییان به نمایندگان نیز گوشزد کرده بود انتخاب مجدد ایشان در دوره بعد تنها با تصویب این قرار داد میسر خواهد بود.
این قرار داد با مخالفت اقلیت مجلس مواجه شد. حسین مکی چهار روز با سخنرانی پر حرارت با قرارداد مذکور مخالفت کرد تا عمر مجلس به پایان رسید و مجالی برای اخذ رأی نماند.
فارس: فعالیتهای حسین مکی در مجلس شانزدهم چگونه ادامه پیدا کرد؟
حسین مکی پس از ائتلاف با گروه جبهه ملی به ریاست مصدق و انتخاب شدن به عنوان نماینده در مجلس شانزدهم بسیار فعال نشان داد و در ابتدا پلیس را به دخالت در انتخابات اصناف متهم ساخت. مکی و جبهه ملی اعلام کردند که رزمآرا نخستوزیر وقت در نظر دارد به بهانه اصلاحات گسترده، نوعی دیکتاتوری نظامی به وجود آورد تا از این راه پیشنهادها را به زور به ملت بقبولاند. مکی گفت: اصلاحات داخلی باید تا حل شدن این مسئله خارجی به تعویق افتد، زیرا اصلاحات ارضی در مقایسه با خطر شرکت نفت انگلیس بیاهمیت است. اوج همکاری مصدق و همپیمانانش همچون مکی مربوط میشد به انتخاب مصدق به نخستوزیری و لایحه ملی کردن صنعت نفت و مبارزه با شرکت نفت انگلستان در مجلس هفدهم، که به دلیل اتحاد و اشتراک در این دو موضوع کاملاً موفق عمل کردند.
حسین مکی در حال سخنرانی برای مردم
فارس: بسیاری از مورخان با زحمات حسین مکی در مجلس پانزدهم در ممانعت از تصویب گًس گلشاییان اذعان دارند اما درباره فراز و نشیبهای همکاری با محمد مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت نظرات متفاوتی دارند. زمینه اختلاف مکی با مصدق چه بوده است؟
آشنایی مکی با دکتر محمد مصدق از سال ۱۳۲۱ شد بعد از دو جلسه آشنایی و معارفه مقدماتی، همکاری بین آنها ایجاد شد تا اینکه در انتخابات دور چهاردهم مجلس شورای ملی به اوج خود رسید و پس از آشنایی با دکتر مصدق بنا به شناخت نسبی عموم مردم از او تبلیغات گستردهای را برای دکتر مصدق و مهندس غلامعلی فریور به منظور ورود به مجلس چهاردهم آغاز کرد، نهایتاً محمد مصدق با ۱۶ هزار رای نفر اول و مهندس فریور نفر هفتم انتخابات تهران شدند.
مصدق بعد از دوران مجلس چهاردهم عملاً گوشهنشینی و انزوا برگزید و مکی و مظفر بقائی در اواخر مجلس پانزدهم که به عنوان اقلیت سعی داشتند قرارداد گَس گلشاییان به تصویب مجلس نرسد خواستند از مصدق بیانیه یا نامهای در حمایت از اقدامات اقلیت مجلس بگیرند که مصدق به بهانه اینکه از سیاست کنار کشید از حمایت اقدام آنان امتناع کرده بود.
مکی میگفت که تا کیلومترها گریه میکرد و افسوس میخورد به حال مردمی که سیاستمدارش در را روی خودش میبندند، در حالی که آن زمان باید در میدان سیاست باشد.
مکی در انتخابات مجلس هفدهم، رأی اول مردم تهران را کسب کرد. تیرماه سال 31 که مصدق استعفا داد و احمد قوام روی کار آمد، مکی تلاش بسیاری انجام داد تا مصدق به مسند نخستوزیری بازگردد، اما پس از بازگشت مصدق به نخستوزیری آرام آرام از هم فاصله گرفتند. مکی اگر چه پیش از آن مجادلاتی با مصدق داشت و رابطه آنان نوساناتی داشت. اما بتدریج به یکی از منتقدان جدی مصدق تبدیل شد و پیش از کودتا با او قطع رابطه کرد.
مکی معتقد بود که مصدق از آرمانهای نهضت ملی عدول کرده و در کتاب خاطرات خود به ۵ مقطع از اختلافاتش با مصدق اشاره کرده است. نخستین اختلاف جدی آنان در رابطه با متیندفتری بود.
مکی نوشته است: «قطع رابطه به علت مخالفت با همراهی دکتر متین دفتری در سفر آمریکا که بر اثر آن، ارتباط خود را با دکتر مصدق به طور کلی قطع کردم» مکی دومین اختلاف را اینگونه روایت کرده است: «دومین بار اینکه دکتر حسابی، وزیر فرهنگ به محض تصدی وزارت، دکتر مجتهدی، رئیس دبیرستان البرز را که جزء دبیرستانهای مهم کشور محسوب میشد منفصل کرده و به جای او شخص دیگری را گمارده بود که سوابق خوبی نداشت. دبیرستان البرز برای اعتراض به این انتصاب، اعتصاب کردند و از مصدق خواستند که این حکم را لغو کند ولی وی پاسخ داد که در امور عزل و نصب اشخاص مداخله نمیکنم. خلاصه اینکه مرا مأمور کردند تا این حکم را از مصدق بگیرم و درباره آن کشمکش و اختلاف روی داد.»
سومین مجادله آنها نیز مربوط به جلوگیری از استعفای مصدق است. مکی نوشته است: «بار سوم، کشمکش با مصدق بر سر این بود که از نطقش در جلسه علنی و نیز از استعفایش جلوگیری کنم، اما کار به مجادله کشید و برای جلوگیری از این کار، ناخواسته با او گلاویز شدم.»
مکی در خصوص چهارمین و پنجمین مجادلهاش هم نوشته است: «دفعه چهارم، بعد از وقایع سیام تیر ۱۳۳۱ بود که مصدق مجدداً روی کار آمد. ارتش، ژاندارمری و پلیس مرعوب شده بودند و دیگر لباس نظامی برتن نمیکردند. دکتر از من خواست که طی نطقی از مردم بخواهم که متعرض قوای انتظامی نشوند و من هم، پس از خاتمه نطقم به عنوان اعتراض با انتصابات دکتر مصدق به سبب ابقای عدهای از عاملان ۳۰ تیر در پستهای حساس، دیگر با او ملاقات و همکاری نکردم. پس از آن، با دعوت بانک بینالملل به آمریکا رفتم.
بعدها بر سر اختلافات مصدق با مجلس، طرح انحلال مجلس، انتصابات در دولت مصدق، لایحه اختیارات ۶ ماهه تصویب و نوع رابطه وی با شاه و کاشانی، وارد مرحله اختلافات جدی البته بدون وجه دشمنی با وی میگردد.
این دوره مصادف است با تلاشهای سرویس جاسوسی «بدامن» و نیز تحرکات انگلیسیها برای ایجاد نفاق بین سران جبهه ملی و نیز نیروهای مذهبی با مصدق.
فارس: چرا با توجه به شرایط حساس جامعه حسین مکی دست از اختلاف برنداشت و به قول طرفداران مصدق از سرباز فداکار وطن تبدیل به سرباز خطاکار وطن شد؟
حرارت و شور مکی در ملی شدن صنعت نفت بسیار بیشتر از مصدق بود. به گونهای که دوست و دشمن مکی را در حمایت از ملی شدن نفت و به خاطر اقدامات وی و نیز سخنرانیهای پرشور او ستوده و به او لقب «سرباز فداکار وطن» داده بودند.
مکی خود درباره علل اختلافاتش با مصدق میگوید: «من با مصدق عقد زناشویی نبسته بودم که مجبور باشم تا پایان عمر بر آن پایبند باشم... عقیده داشتم و دارم که او برخلاف نهضت ملی قدم برداشت و من نتوانستم با او همکاری کنم.»
در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت همکاری حسین مکی با مصدق ادامه داشت تا اینکه آقای مصدق درخواست اختیارات قانونگذاری ششماهه را به مجلس ارائه کرد و مکی به درخواست مصدق اعتراض کرد و با وجود اعتراضات، مجلس به مصدق رأی داد و مکی سرباز خطاکار شد. این در حالی است که خود آقای مصدق قبل از نخستوزیری بر این اعتقاد بود دوران فترت مجلس دورانی است که به ضرر کشور رقم بخورد.
چون مکی با تعطیلی مجلس موافق نبود، دوستان ملی و نهضت آزادی به این نتیجه رسیدند که مکی از سرباز فداکار بدل به سرباز خطاکار شده است و جمله خسرالدنیا و والاخره را برای او بهکار میبردند.
حسین مکی در سفر به خوزستان برای خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس
در دوران زندگی سیاسی حسین مکی به او پست نخستوزیری و وزارت دربار و پس از کودتا، در دوره نخستوزیری ارتشبد زاهدی پست وزارت کشور، ریاست شرکت ملی نفت و حتی مجدد وزارت دربار پیشنهاد شد، اما او قبول نکرد و حتی بعد از چهار روز پس از کودتای ۲۸ مرداد هم جنگ علنی خود را با دربار و زاهدی شروع کرد و عملاً چنان خانهنشین شد که در مصاحبه خود در سال ۱۳۵۸ بعد از ۲۵ سال سکوت اعلام کرد: سیاستمداری که اشتباه کند قربانی میشود؛ من این جمله را به دولت ملی مصدق گوشزد کردم و متأسفانه خودم هم اشتباه کردم.
من میگویم که مکی خسرالدنیا و العافیه فی الآخره شده است. به هرحال او در دنیا به خیلی چیزها میتوانست برسد، ولی نخواست هرچند میتوانست. یک سری شاید بگویند که نخواست و نمیتوانست، ولی به نظر من این درست نیست.
نکته دیگر زمانی است که مکی در مجلس هفدهم شورای ملی به عنوان ناظر هیأت اندوخته اسکناس انتخاب شد. دکتر مصدق از این امر ناراضی بود، چون مدعی بود مکی چوب لای چرخ دولت میگذارد؛ کشور مشکل مالی و تورم دارد، اما مکی نمیگذارد که دولت اسکناس چاپ کند. مکی میگفت طبق قوانین این کار را بکنید. من احساس میکنم مصدق درباره حسین مکی دچار سوءظن و بدبینی شده بود. مصدق بعد از کودتا، هیچگاه از مکی به آن صورت بد یاد نکرد. مکی هر مسئولیتی را که به او میدادند براساس قانون اجرا میکرد.
پاشنه آشیل دوره دولت محمد مصدق انحلال مجلس و رفراندوم بود. متأسفانه استعمار بزرگ با نگاه موشکافانه و دقیق فرایند ملی شدن صنعت نفت را تجزیه و تحلیل میکرد و توانست در نهایت ملی شدن صنعت نفت را با کودتا و با استفاده از شرایط به وجود آمده از بین ببرد.
انتهای پیام/