به گزارش خبرگزاری فارس در شیراز، سینا و سمیرا که سالهای اولیه زندگیشان وضع مالی خوبی نداشتند، خانهای کوچک را در محلهای فقیر نشین به ناچار خریداری کردند، روزهای اول ماندن در آن خانه و محله برایشان بسیار دشوار بود، خانهای که سولههای اطرافش هم تعطیل و محل انجام خلافهای برخی افراد شده بود.
این زوج جوان گمان نمیکردند پس از چند صباحی این خانه و محله تلنگری برای ساختن آینده روشنشان شود، خانهای که حالا به هیچ عنوان نمیتوانند از آن دل بکنند.
بوی عطر گلهای بهاری از نوازش مشام گذشته و با روح و روان بازی میکند، طراوت و سرسبزی کوچه هر رهگذری را به سمت خود میکشاند.
سمیرا نجاتی به یک فنجان چای تازهدمِ خوش رنگ و لعابِ قند پهلو با عطر بهار نارنج دعوتم میکند و از روزهای سختی میگوید که در خواب و خیال هم امروز را تصور نمیکرده است، از ماجرای کارآفرینی سادهای که زندگیشان را از این رو به آن رو کرده است.
گاهی خداوند حکمتی برایمان مقدر میکند که شاید خودمان از آن بیاطلاع باشیم، گاهی درب بستهای به یک تلنگر برای گشوده شدن نیاز دارد، دری که اگر آن را درست و بهموقع بگشاییم رحمت و برکت روانه خانهمان میشود و اگر حرکتی نکنیم بدون شک اتفاق تازهای رخ نخواهد داد.
اینجا شیراز است، محله دهپیاله، بلوار نهضت سوادآموزی و کوچه سبز!
شاید تا دیروز گمان میکردم قدم گذاشتن در این کوچه و محله، آن هم به تنهایی برایم ناممکن باشد اما امروز تصوری ورای آن دارم و با اشتیاق پای صحبتهای زوج کارآفرین شیرازی نشستهام.
سینا عربی و سمیرا نجاتی زوج جوانی هستند که کاری کردهاند کارستان!
از بحث کارآفرینی و تغییر دیدگاه و رونق محله که بگذریم، آنها در بحث آموزش و استفاده از وسایل بازیافتی نیز نقش مهمی ایفا کردهاند.
نجاتی درباره قصه زندگیشان با رویی گشاده سخن میگوید، از روزهایی که مجبور به خرید خانهای ارزانقیمت در محلهای فقیرنشین در شهر شیراز شدند و امید چندانی به بهبود اوضاع نداشتند. یکی دو سالی که گذشت، رفت و آمد خانواده و دوستان به خانهشان برای آنها بسیار سخت بود؛ چرا که از کوچه خاکی و در و دیوارهای فروریخته خجالت میکشیدند.
ذهنشان مشغول راهی بود تا بشود تغییری ایجاد کرد، از طرفی تازه دستی به سر و روی خانه کشیده بودند و پولی برایشان باقی نمانده بود.
این بانوی موفق برایم از ایدهای سخن گفت که ناخودآگاه به ذهنشان خطور کرده است!
"روزی به همسرم گفتم میخواهم گلکاری کنم، آن هم در شیشه و پلاستیک و هر چیز دور ریزی که دم دستم باشد، چشمانش برقی زد و از ایدهام استقبال کرد.
از روزهای اولی که دست به دست هم دادیم تا به نقطه امروز برسیم، پنج سالی میگذرد. سالهایی که فقط شور و عشق بود و شادی امید.
زندگیمان رنگ دیگری گرفت، شور امید در وجودمان جوانه زد، هر روز به گلکاری مشغول میشدیم، روزهای اول در گلدان گل میکاشتیم اما گلدانها را میبردند، فکر کردیم که از بطری و شیشه و پلاستیک و بشکه و هر چیز دور ریزی که دم دستمان میآمد استفاده کنیم.
از گلها قلمه میگرفتیم، همسرم لاستیکهای غیر قابل استفاده خودرو را بُرش میداد و رنگ میزد و در آن گل میکاشت.
کمکم از کوچه به حیاط رسیدیم، کوچه را از ابتدا تا انتها گلکاری کردیم، روی دیوارها نقاشی کشیدیم، بوی عطر گل و گیاهان رنگ و بوی دیگری به خانه و کوچهمان داد، دیگر از آن کوچه خاکی و کثیف متروکه خبری نبود.
گیشتر که رفتیم دیدیم توجه رهگذران به کوچه جلب میشود، اجازه میگیرند و در کوچه رفت و آمد میکنند، عکس میاندازند و لحظات خوبی را سپری میکنند.
کوچه سبز ما حالا دیگر به برندی تبدیل شده بود که از رسانهها برای گزارش گرفتن میآمدند، هنرمندان برای ضبط فیلمهایشان کوچه سبز را انتخاب میکردند و مسئولان به ما آفرین میگفتند.
کمی بعدتر کافه کوچکی را در گوشه دنج حیاط راهاندازی کردیم تا بتوانیم پذیرایی مختصری هم از گردشگرانی که حالا در سطح ملی و بینالمللی بودند داشته باشیم. "
سمیرا، رونق این کوچه را ناشی از جوشش عشقی میداند که میان او و همسرش وجود دارد، همتی مضاعف و همعقیده که میتواند از یک خانه خرابه متروکه یک خانه گردشگری آن هم با مهمانان خارجی بسازد.
گوشه دیگری از این کوچه و حیاط سبز به بحث آموزش اختصاص دارد، آموزش در زمینه حفظ زیست بوم و استفاده از مواد بازیافتی.
نجاتی ضرورت این کار مهم میداند و خود را ملزم به انجام آن کرده است، تا جایی که گروههای دانشآموزی ۵۰ نفره و ۱۰۰ نفره در کوچه سبز حضور مییابند و با نحوه استفاده از مواد بازیافتی آشنا میشوند؛ چراکه حفظ محیط زیست و استفاده کمتر از مواد بازیافتی در جامعه امروز ضرورت دارد.
به گفته این بانوی موفق که بر اثر تلاش در کاشت گل و گیاه تجربه خوبی را کسب کرده است، هر یک از وسایل بازیافتی دفترچهای دارند که خود تهیه کرده است و دربارهاش به هنرآموزان توضیح میدهد.
نکته جالب توجه دیگر درباره این کارآفرینی، رونق سولههایی است که دیرزمانی تعطیل شده بودند و امروز این خانه که محل برو و بیای افراد بسیاری شده و این محله را رونق بخشیده، سبب شده است کسب و کار نیز در این سولهها رونق گیرد و چندین کارگاه مبلسازی در این محله مشغول به کار شوند.
اولین و بزرگترین سفره هفتسین کشور در شیراز با مواد بازیافتی
این روزهایی که در آستانه سال نو هستیم، این زوج خلاق اقدام جالب دیگری انجام دادهاند.
اولین و بزرگترین هفتسین بازیافتی ایران در کوچه سبز شیراز توسط سمیرا نجاتی و سینا عربی در حال آماده شدن است.
مدیر کوچه سبز شیراز این اقدام را با هدف بهرهوری از مواد زائد و بازیافتی عنوان میکند که جاذبهای گردشگری و در نوع خود بینظیر است.
نجاتی میگوید این سفره ۴۰ متر مربع است و کاملا از مواد بازیافتی همچون بطری، کاغذ، سنگ، مقوا و ... تهیه شده است که ۲۸ اسفندماه از آن رونمایی میشود.
حفظ محیط زیست و فرهنگسازی در این زمینه یکی از مهمترین اهداف این زوج جوان است که با همکاری هم و همچنین با همراهی دو فرزندشان(یک دختر هفت ساله و یک پسر ده ساله) تلاش دارند آن را بگسترانند.
ایجاد شادی و نشاط در بین اهالی محلات بهویژه در پایینشهر و بازدیدکنندگان از این سفره نوروزی به سبک و سیاق شیرازی و ایرانی از دیگر اهداف پهن کردن این سفره است.
به گفته این بانوی کارآفرین تعداد بسیار زیادی از وسایل زائد نظیر لاستیک ماشین، لامپهای سوخته، قاشق یک بار مصرف، میوه درختان کاج، چوبهای درختان هرس شده، تکههای پوست تنه درخت و....در ساخت بزرگترین سفره هفتسین بازیافتی دیده میشود.
مدت زمان طراحی و ساخت و چینش این سفره دو ماه است که این اقدام کاملا مستقل و بدون کمک گرفتن مادی و تدارکاتی از ارگان یا نهاد خاصی و صرفا با هزینه شخصی این زوج آماده شده است.
این سفره از ۲۸ اسفند تا ۱۴ فروردین بهعنوان یک اقدام فرهنگی و گردشگری در معرض دید عموم خواهد بود و بدون شک مردم فرهنگدوست شیراز از زیباییهای این کوچه و این سفره که با جانِدل و عشق و امید رونق گرفته است، استقبال خواهند کرد؛ چرا که در کوچه و خانه سبز نور امید جریان دارد و نبض زندگی میزند.
انتهای پیام/ ن