به گزارش خبرگزاری تسنیم، آبادان همواره در حوزه انرژی شهری صاحبنام بوده و نام آن با پالایشگاه و پتروشیمی گرهخورده است. دلیل آنهم وجود یک پالایشگاه و یک پتروشیمی در دل شهر است، صنایعی که شعلههای آن چشم هر توریستی که تازهوارد شهر شده باشد را به خود جلب میکند.
پتروشیمی آبادان یک آتشسوزی را طی سالهای گذشته تجربه کرد و پسازآن نیز وارد مشکلات زیادی شد که آن را تا حد ورشکستگی پیش برد اما بهیکباره برگشت و درنهایت به مرحله سوددهی رسید. همین موضوع بهانهای شد تا چگونگی کار و توضیحاتی را از محسن علوی مدیرعامل آن جویا شویم و با وی به گفتوگو بنشینیم.
چه زمانی وارد مجموعه پتروشیمی آبادان شدید؟
قبل از هر چیز باید این را بگویم که از اینکه رسانهها درمجموعه ما حضور پیدا کنند استقبال میکنم، اهل چند برابر نشان دادن کارها و اطلاعرسانی آن نیستم و درمجموع حضور اصحاب رسانه باعث خوشحالی من میشود و درب مجموعه ما نیز همیشه به روی خبرنگاران باز است و پذیرای اصحاب رسانه هستیم.
من متولد 1353 و اهل آبادانم و از خیلیها در شهر بومیترم و سختیهای بیشتری هم کشیدم، دو تا از داییهای من در همین منطقه شهید شدهاند. از سال 78 در پتروشیمی آبادان استخدام شدم و 22 سال است که در این مجموعه هستم. از کف کارخانه کار را شروع کردم و پیشازاین نیز هیچوقت پشتمیزنشین نبودم و گوشه به گوشه این شرکت را میشناسم و به نفرات شرکت نیز شناخت دارم.
در بخش فرایند، معاون اداره و مدیر خدمات فنی بودم . خدمات فنی مغز متفکر شرکتها است، مدیر مجتمع نیز بودم. از اسفند 1397 پس از نهضتی که توی شستا به وجود آمد و به نام نهضت شایستهسالاری معروف شد، مدیرعامل پتروشیمی آبادان شدم. یادم میاید که رزومهها را جمع کرده بودند و از هر کس که فکر میکرد میتواند مدیرعامل پتروشیمی آبادان بشود رزومه گرفته بودند. آزمونی برگزار شد که از کنکور هم سختتر بود و شامل موارد مختلف فنی، زبان تخصصی و غیره بود و کمیته انتصابات و غیره را گذراندیم تا بالاخره شدم اولین مدیرعامل بومی پتروشیمی آبادان. فکر میکنم تابهحال بدترین شرایط پتروشیمی آبادان را من تجربه کردهام و پیشازاین نیز فقط زمان جنگ چنین مشکلاتی داشت و تفاوتش این بود که آن موقع شرکت مثل پالایشگاه آبادان دولتی بود و مدیرعامل دغدغه حقوق و پول را نداشت ولی شرایط زمان من اینگونه نشد.
بعد از آتشسوزی واحد 600 پتروشیمی آبادان، شریان اصلی تولید محصول ما که همان PVC هست قطعشده بود و مواد میانی که مصرف میکردیم را میفروختیم و مجموعه را با وام و کارهای دیگر سرپا نگهداشته بودیم. علیرغم این مشکلات یک ماه حقوق پرسنل عقب نیفتاد و هیچ نیرویی هم کم نکردیم. نگاه من به شرکت متفاوت بود و به شرکت عرق و تعصب داشتم و اجازه ندادیم تأخیر در پرداختی ما به یک ماه برسد. به پالایشگاه، تأمین اجتماعی و اداره گاز بدهکاری داشتیم که بخش زیادی از آن قبل از من ایجادشده بود. حسابهای ما بستهشده بود و اداره برق نیز قصد بستن حسابهای ما را به دلیل بدهی داشت.
مسائلی نظیر تعطیلی نوروز و سیل به مشکلات اضافه کرد اما کار را اواخر اردیبهشت 98 ادامه دادیم، مشکلات سیر پیشرفت پروژه را عقب مینداخت. قرارداد پیمانکار بهمنماه تمام میشد و نیمه دوم اسفند 98 بود که خودمان به پروژه ورود کردیم و نیرو آوردیم و پروژه را شبانهروزی کردیم. شبهایی بود که در شرکت میخوابیدیم تا پروژه متوقف نشود و تعهدی دادیم که تا پایان اردیبهشتماه پروژه بازسازی واحد 600 تمام شود. مشکل کرونا و نوروز نیز مجدداً به کار اضافه شد اما گفتیم حیات پتروشیمی آبادان به این پروژه هست، ستادیها را کم کردیم ولی پروژه را تعطیل نکردیم. روز و لحظه سالتحویل 3 ساعت وقت استراحت دادیم و مجدد کار را ادامه دادیم. بعدازآن مجموعه مانند بیماری بود که بعد از دو سال به هوش آمد و علائم حیاتی خودش را بروز داد. پس از چندین سال و در مرداد 99 مبالغ جاری را به پالایشگاه پرداخت کردیم. شستا و تاپیکو توی این مدت واقعاً پتروشیمی آبادان را حمایت کردند. ازنظر اجرایی بعد از یک سال کار ما نتیجه داده بود و چرخه تولید ما برقرار شد. بدهیها سنواتی خودمان را به تأمین اجتماعی تقسیط کردیم و در حال پرداخت هستیم. در حال رایزنی با پالایشگاه هستیم و داریم به فرمولی میرسیم که نحوه پرداخت بدهیها را مشخص کنیم البته در حال حاضر نیز هرماه حدود 20 میلیارد تومان درماه به پالایشگاه پرداخت میکنیم.
درنهایت بعد از 60 ماه پتروشیمی آبادان سودآور شد و این روند خدا رو شکر ادامه دارد. ما باید در روز 200 تن گاز از پالایشگاه دریافت میکردیم. اوایل دیدگاه به این قضیه منفی بود و فکر میکردند اگر خوراک به پتروشیمی بدهند پتروشیمی پولی نمیدهد اما دیدگاه را تغییر دادیم و الان به شکلی است که هرچقدر در توان دارند خوراک میدهند. این موضوع نیازمند کار بود و بهراحتی به دست نمیآمد.
روزهای خوب و روزهای بد پتروشیمی آبادان را تجربه کردم. مدیرعامل موفق هم قبلاً داشتیم مانند آقای "بارول" که کارهای بسیار بزرگی نیز انجام داد. انجام کارهای بزرگ نیز زمان میخواهد و توی کوتاهمدت میسر نیست. اکنون چرخ مجموعه پتروشیمی آبادان دیگر ایستاده نیست و میچرخد و برای این اتفاق خیلی تلاش کردیم. توانستیم پتروشیمی آبادان را به سود برسانیم و حقوق و اضافهکاریهای پرسنل را بهموقع پرداخت کنیم. پرسنل را نیز در سود شریک کردیم و هرچقدر فروش بیشتر شود عایدی پرسنل نیز بیشتر میشود. وام کمبهره نیز برای تمام پرسنل در نظر گرفتیم. بر اساس طرح طبقهبندی مشاغل حق گروههای شغلی را دادیم که شامل 500 نفر از پرسنل میشود. دو سال سخت بر من گذشت و سختیهای زیادی دیدم که شاید واقعاً حق من نبود.
چگونه توانستید شرکت را از ورشکستگی نجات دهید؟
باکار کردن زیاد، پتروشیمی آبادان قدیمی است و نقشهها مربوط به سالهای قدیم است. اینطور نبود که نقشهای باشد که همهچیز آن مشخص باشد و همه بر اساس آن کار کنند، همه در محل حضور داشتیم و پایکار بودیم ، کسی که بالای سرکار نباشد مطمئناً موفق نمیشود و ما بالای سرکار ایستادیم. خدا هم به ما کمک کرد و توانستیم پتروشیمی را از رکود خارج کنیم.
هر واحد یک لایسنس دارد که لایسنس واحد 600 مربوط شرکتی به نام " بی اف گودریج" آمریکا است. بعد از آتشسوزی تیم فنی سفارش پمپ همان شرکت را داد که امکان خرید آن فراهم نبود. در پروژه تمام تجهیزاتی که آسیب جدی ندیده بودند را فرستادیم به کارگاه و آن را تعمیر کردیم و بهموازات آن سفارش گذاری برای خرید نیز انجام دادیم. برای تولید پمپها از توان داخلی استفاده کردیم پمپ سازها برای ما مهندسی معکوس کردند. یکی از مهندسان ما یکی از پمپهای قدیمی را شاهکار شرکت "بی اف گودریج" میدانست درحالیکه یک شرکت داخلی این پمپ را ساخت و در حال حاضر مثل ساعت کار میکند و مشکلی هم ندارد. قطعاتی که امکان تولید آن فراهم نبود و خاص بودند را نیز از طریقی وارد کردیم. برخی از افراد گفتند که چه کسی این واحد جدید را لایسنس میکند و تضمین میکند که همهچیز کار کند و به محصول برسد، این تضمین را خودمان دادیم و این کار ما نیز جواب داد و واحد در حال کار کردن با ظرفیت کامل است.
در مدتی که واحد 600 شرکت کار نمیکرد درامد مجموعه و پرداختیها به چه صورت بود و چگونه تأمین مالی میشد؟
یک سری از مواد میانی تولیدشده را میفروختیم چراکه در آن زمان قادر به تولید وی سی ام و پیویسی نبودیم. زمانی که مجموعه را تحویل گرفتم موجودی بانکی نیز نداشتیم و با پسوپیش کردن موارد و مدیریت کارها سعی میکردیم هزینهها تأمین شود و با گرفتن وام بخشی از هزینهها را تأمین کردیم. حسابهای مالی ما نیز در تهران نیست چراکه به این موضوع اعتقاد نداشتیم و حسابهای بانکی مجموعه ما در آبادان است. ازآنجاییکه امضاها را نیز خودم انجام میدادم اگر مشکلی پیش میآمد خانه و زندگی من هم از بین میرفت و درواقع از زندگی خودم برای این کار مایه گذاشتم.
دو موضوع در پتروشیمی آبادان هست که تسلط بیشتری بر آنها دارم، یکی پیویسی و دوم تصفیه پساب است چراکه در واحد تصفیه پساب از ابتدای کار و از زمان کلنگ زنی آن حضور داشتم. ما از سال 1380 واحد تصفیه پساب داشتیم و در حد استاندارهای محیطزیست تصفیه پساب را انجام میدهیم. هر سه ماه یکبار اداره محیطزیست از پساب مجموعه و همچنین از هوا نمونهبرداری میکند و نتیجه آن را به سازمان خود ارائه میدهد که الحمدالله در این مورد هم مشکلی نداشتهایم.
ارائه بهترین pvc در کشور
بهترین و گرانترین pvc را در کشور را ما تهیه میکنیم و گریدهایی از این محصول تولید میکنیم که در کشور خاص هستند که شامل اس 70 و اس 57 است. این دو گرید از محصول را کسی تولید نمیکند به این دلیل که یا تجهیزاتش را ندارند و یا به دنبال دردسرهای تولید آن نیستند. محصول اس 70 ما جزء گرید های خاص محسوب میشود و قیمت آن نیز بالاتر است. ظرفیت واقعی تولید پیویسی در شرکت ما 70 هزار تن در سال و ظرفیت اسمی آن 110 هزار تن در سال است. ما با واحد تولیدی خود میتوانیم 15 گرید پیویسی تولید کنیم.
واحد 300 (کلر آلکال ) ما باید تغییر تکنولوژی داده شود چون تکنولوژی فعلی آن جیوهای است که تقریباً منسوخشده و تا سال 2025 واحدهای صنعتی باید تکنولوژی خود را بهروز کنند. سال 1400 سال شکوفایی پتروشیمی آبادان خواهد بود و سهامداران سود خود را دریافت میکنند.
برنامه شما برای آینده مجموعه چیست؟
ما چندین پروژه داریم . یک اینکه بتوانیم پاییندستی را راه بیندازیم که باید مصوبات آن تأیید شود. دوم اینکه پیویسی را بهصورت خام نفروشیم و آن را به محصولاتی دیگر تبدیل کنیم. پتروشیمی آبادان قدمت 51 ساله دارد و طرحی را داریم که عنوان آن طرح توسعه پتروشیمی آبادان است و درواقع یک پتروشیمی جدید است. مقدمات آن نیز انجامشده و ظرفیت آن 300 هزار تن در سال در نظر گرفتهشده و سرمایه موردنیاز آن نیز 1.1 میلیارد دلار است. این طرح برای اجرا نیاز به حمایت دارد و محل بخشی از هزینههای آن نیز از صندوق توسعه ملی در نظر گرفتهشده است.
ما یک واحد کلر در منطقه حفار شرقی در پتروشیمی پاسارگاد داریم که در دورههای قبل از من جزء املاک مازاد اعلامشده بود و قرار بر فروش بود که من آن را از لیست املاک مازاد خارج کردم درنتیجه زمین و شرایط برای اقدامات جدید داریم. یکی از مشکلات پتروشیمی آبادان مشکل خوراک ورودی است. طبق طراحی روزانه باید 250 تن خوراک وارد پتروشیمی آبادان شود که این خوراک از پالایشگاه تأمین میشود. این مقدار طی سالیان گذشته کم شده است و در حال حاضر صد و خوردهای شده است.
پروژه کمپرسور گازکوب
نیاز واقعی مجموعه روزانه حدود 200 تن خوراک ورودی است. میانگین ورودی در حال حاضر حدود130 تن است. سال 1393 پروژهای تعریفشده بود که یک کمپرسور در پالایشگاه نصب شود که بین ما به پروژه کمپرسور گازکوب معروف است، خوراک ورودی ما در پالایشگاه آبادان و در حالت عادی به دو قسمت تقسیم میشود و بخشی از آن به سوخت داده میشود و بخشی دیگر نیز در فلر ها (شعلههای سوخت) سوزانده میشود. این گازها وارد کمپرسور گازکوب شده و پس از شیرین سازی وارد پتروشیمی آبادان میشود و درنهایت بین 50 تا 80 تن در روز به خوراک ورودی مجموعه اضافه میشود. این پروژه طی سالهای گذشته پیشرفت خوبی نداشت و توجه ویژهای به آن نمیشد. تاکنون 90 درصد پروژه پیش روی داشته و علیرغم اینکه کار در پالایشگاه سخت است اما تلاش میکنیم تا پایان اردیبهشتماه این پروژه به بهرهبرداری میرسد.
این پروژه چه مزایایی برای مجموعه پتروشیمی آبادان ایجاد میکند؟
این پروژه برای ما چند مزیت دارد. اول اینکه ازنظر محیطزیستی تأثیر مثبت دارد و با جلوگیری از سوزانده شدن گاز در محیط توسط فلر به حفظ محیطزیست کمک میکند. دوم اینکه پالایشگاه باقیمتی 10 برابر قیمت سوخت آن را به ما میفروشد و سود بیشتری عایدش میشود. سومین مزیت آن نیز تضمین خوراک و رفع دغدغه خوراک برای پتروشیمی آبادان است تا واحدها با ظرفیت کامل کار کند.
دیدگاه شما نسب به اهمیتHSE درمجموعه پتروشیمی آبادان چیست؟
بههرحال آتشسوزی واحد 600 آبادان یک اتفاقی بود که باید موردتوجه قرار گیرد، نبود این اتفاق میتوانست سبب شود که دو سال اخیر دو سال طلایی برای مجموعه پتروشیمی آبادان شود. مدیر اچ اس ای ما یکی از افراد قوی در این حوزه بوده و دارای دکتری HSE است. ما دو خودروی آتشنشانی داریم که یکی از آنها که قدیمی بود را بازسازی کردیم.
یکی از اقدامات ما این بوده که یک تیمی را آوردیم و بیش از 60 نقطه از مجموعه را ضخامت سنجی و نقاط مختلف مجموعه را اندازهگیری کرد تا ببینند ضخامت خطوط انتقال و تجهیزات چقدر کم شده و با این کار برخی از نقاط خطرآفرین نیز شناسایی شد و این موضوع اتفاق خوبی بود. همچنین حفاظت کاتدی مجموعه را احیا کردیم. حفاظت کاتدی برای حفاظت از خطوط زیرزمینی است و اجازه نمیدهد این خطوط آسیب بینند. در بخش سلامت پرسنل هم همیشه چکاپ های لازم انجام میشود و این اقدامات بهصورت مداوم و همیشگی است. رستوران را نیز تعطیل کردیم و با کاهش ساعت کاری توانستیم سطح رعایت موارد مربوط بهسلامت را در پتروشیمی آبادان ارتقا دهیم. درنهایت به آینده امیدوارم و معتقدم اگر شرایط به همین شکل پیش برود، سال 1400 میتواند سال طلایی برای پتروشیمی آبادان باشد.
گزارش از عباس عامریان
عکس از محمد امین صلبوخی
انتهای پیام/