به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمد درودیان نویسنده و پژوهشگر جنگ ایران و عراق در مطلب جدید در وبلاگ خود به نقد یادداشت شیرعلی نیا درباره عملیات بدر پرداخته است. در این نقد میخوانیم:
نقدی را پیش از این بر یادداشت جناب شیرعلینیا نوشتم و انتظار داشتم ضمن انتشار آن در کانال، پاسخ به آن را ارسال کنند تا متقابلاً برای انتشار آن در سایت اقدام شود. ایشان تاکنون هیچگونه پاسخ مستقیم و روشنی به یادداشت مورد اشاره ندادهاند. در عین حال مطالبی را در واکنش اولیه نوشتهاند که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد. در هر صورت از جناب شیرعلی نیا که شفافیّت و ایجاد امکان نقد را مطالبه میکنند، این انتظار وجود دارد که به آداب و اخلاقِ نقد پایبند بوده و بدون تقلیل نقد به امر روانشناختی و اخلاقی، برای پاسخ مستدل اقدام کنند.
یادداشتی را که در نقد نظرات جناب آقای شیرعلی نیا درباره عملیات بدر نوشتم، ایشان بلافاصله پس از انتشار، در واکنش به آن تأکید کردهاند؛ این یک «اطلاعیه» درباره عملیات بدر بود و چرا به عنوان یادداشت، نقد شده و نوشته اید انسجام ندارد؟ در واقع پاسخ ایشان به نقد، همین عبارت معترضانه است. همچنین درباره دلیل نقد و انتشار آن نوشته اند: «در کانال در یادداشتی به یک اشتباه عجیب و تأثیرگذار در کتاب آقای درودیان پرداختم و شاید این شتابزدگی، ریشه در عصبانیت از این یادداشت داشته باشد.» در ادامه به برخی نکات اشاره خواهم کرد.
آقای شیرعلی نیا در اظهارات خود به جای پذیرش مسئولیت آنچه نوشتهاند و پاسخ به آن، با استفاده از عنوان «اطلاعیه»، نسبت به نقد تفکر و روش خود در بررسی جنگ ایران و عراق، گلایه مند شده است. در عین حال ایشان پذیرفتهاند که این متن مخدوش است، ولی علت آن را امر دیگری ذکر کردهاند که محل بحث است. به نظرم عنوان یک متن یا هدف از انتشار یک متن، محل مناقشه نیست، بلکه محتوی آن مورد بحث است که منجر به انتشار نقد و بحث و گفتگو درباره آن میشود. مرسوم است در اطلاعیه، موضوع، زمان و مکان برگزاری یک مراسم نوشته میشود، در حالیکه در یادداشت جناب شیرعلی نیا که حدود 400 کلمه است، مفروضات درباره عملیات بدر و نتیجه آن برای کل جنگ، استفاده از نقل و قول برای تأیید نظرات خود و در پایان از علت انجام عملیات بدر پس از شکست در عملیات خیبر، طرح پرسش شده است!! وقتی یک متن از چنین مشخصهای برخوردار باشد، آیا میتوان نام اطلاعیه بر آن نهاد؟ با فرض اینکه آنچه نوشته و منتشر شده، با هدف انتشار اطلاعیه باشد، آیا با توجه به محتوای آن، میتوان از پذیرش مسئولیت شانه خالی کرد و به آن پاسخ نداد؟ در هر صورت اگر آنچه نوشته شده، با هر عنوانی که باشد، مورد قبول ایشان است، باید به پرسشهای نقد پاسخ بدهند، در غیر اینصورت اعلام کنند به دلیل اینکه متن با هدف انتشار اطلاعیه بوده است، موارد منتشر شده به دلیل بی دقتی، مورد قبول ایشان نیست و از این طریق، نقد اطلاعیه هم موضوعیت خود را از دست خواهد داد.
با فرض اینکه آنچه نوشته شده، یک اطلاعیه است و اشاره به برخی موضوعات هم برای جذب و آمادگی ذهنی مخاطبین باشد، آیا با نظر به محتوی این یادداشت، نباید نسبت به نقد آن اقدام کرد؟ و اگر محتوی این اطلاعیه نقد شد، به جای پذیرش مسئولیت آن و پاسخگویی، باید علت نقد را شتابزدگی و عصبانیت از نقد یک کتاب دانست؟! آیا یک نقد روش شناختی را باید به مباحث روان شناختی و اخلاقی تقلیل داد و این روش مناسبی برای واکنش به نقد است؟ اگر ایشان تصریح میکند معمولاً از «نقدهای بی جا هم بهره بردهام»، با فرض اینکه نقد بی جا هم انجام شده باشد، آیا استفاده از این گونه روشها برای پاسخگویی به مخاطب، به معنای بهره بردن از نقد بی جا است، یا برآشفتگی از هرگونه نقد است؟
جناب شیرعلی نیا براساس این فرض که نقد اینجانب به دلیل عصبانیت از نقد یک کتاب است، در گفتار خود تأکید کردهاند؛ در این کتاب یک «اشتباه عجیب و تأثیرگذار» روی داده است. موضوع به گفته ایشان؛ مربوط به استفاده از متن یک نامه است که در پاورقی کتاب نوشته شده و ایشان معتقد است بخشی از آن ذکر نشده است. با فرض صحت این ارزیابی و پذیرش اینکه اگر اشتباهی صورت گرفته، باید اصلاح شود و ای کاش پیش از این، برای انتشار در سایت ارسال می شد، چه چیزی در این اشتباه، عجیب و تأثیرگذار است که تصوّر میشود موجب عصبانیت اینجانب شده است؟! چرا برای نقد کتاب و انتشار آن اقدام نمی شود تا بجای حاشیهروی، امکان فهم بهتر از مسائل جنگ، فراهم و روشن شود که آیا جناب شیر علی نیا بعنوان منتقد گرامی، درک صحیح و کاملی از آنچه در کتاب مسائل اساسی جنگ نوشته شده است، دارد یا خیر؟
اینجانب سایتی را به کمک دوستان تأسیس کردم تا اگر در آنچه تا کنون نوشتهام، اشتباهی رخ داده است، از این طریق برای اصلاح آن اقدام کنم و اِبایی از بیان آن ندارم.
با وجود اینکه سایت شخصی است، از نظر منتقدین همیشه استقبال کردهام و هم اکنون حدود 88 یادداشت میهمان، از جمله یادداشتهای جناب شیرعلی نیا در آن درج شده است. بنابراین همواره از نقد استقبال کرده ام. اما آیا آنچه آقای شیرعلی نیا نوشتهاند، نقد کتاب است؟ و آیا این اشاره مبهم، میتواند موجب عصبانیت شود و نقد یادداشت ایشان هم به تلافی آن صورت گرفته باشد؟! ضمن اینکه مخاطبین از اظهارات ایشان در نقد کتاب، غیر از نام درودیان و موضوع یک نامه، اساساً متوجه نخواهند شد که: چه کتابی، با چه مفروضات و روشی و درباره چه مسایلی نوشته شده است؟ چگونه تصوّر می شود چنین اشارهی ناقص و گذرا، برای نقد کافی است و چنانکه بیان شود، موجب عصبانیّت نویسنده کتاب و نقد شتابزده خواهد شد؟
به نظرم این گونه تصوّرات مبهم، نوعی ظن و گمان است و هیچگاه نمی توان به حقیقت آن دست یافت و به همین دلیل توصیه شده است که از ظن و گمان اجتناب کنید. حتی اگر صحت آن از سوی طرف مقابل هم مورد تأیید قرار بگیرد، نباید برای فردی که میگوید از نقدهای بی جا هم استفاده می کنم، مورد بیاعتنایی قرار بگیرد. اگر فرض کنیم اینجانب عصبانی شدم، چرا این موضوع باید موجب بی توجهی به آنچه نقد کردهام، شود و به جای توضیح در مورد «علّت آشفتگی و عدم انسجام متن»، به بهانه اینکه اطلاعیه بوده و از روی عصبانیت نوشته شده، از پاسخ مستدل به آن خودداری شود؟ امیدوارم متن حاضر به احترام مخاطبین کانال جناب شیرعلی نیا که درگیر این بحث شده اند، در کانال منتشر و راه برای ادامه بحث گشوده شود.
انتهای پیام/