اظهارات کارشناس مهمان برنامه زنده باد زندگی درباره کاهش سطح انتظارات در زندگی و کاستن از مصرف گوشت و مرغ و میوه انتقادات زیادی را متوجه او و صدا و سیما ساخته. با اینکه از این گفتگو جز همین چند دقیقه حساسیت برانگیز چیز دیگری در فضای مجازی منتشر نشده ( و برای دیگرانی مانند نویسنده که اصل برنامه را ندیده اند معلوم نیست که ایشان به عنوان روان شناس در برنامه حاضر شده است یا نه) اما از همین دقایق کوتاه نیز آشکار است که زمینه و مقام بحث ظاهرا یک توصیه فردی و روان شناسانه است درباره چگونگی رسیدن به آسودگی و آرامش روان در برابر تغییرات دنیای بیرون که با مثال های نادرست و از آن مهم تر خلط مقام بحث که موضوعی فردی و روان شناسانه است با موضوعی جامعه شناسانه ، این چنین جنجال آفرین شده است.
انسان موجودی واحد و یکپارچه است و در دنیای واقعی و انضمامی ابعاد روانی، زیستی و اجتماعی اش در هم تنیده است. فقط در دنیای انتزاعی شناخت علمی است که این ابعاد از سوی متخصصان دانش های روان شناسی، جامعه شناسی، پزشکی و زیست شناسی و... به صورت جداگانه در قالب علوم یاد شده محل بحث و اظهار نظر قرار می گیرد. بنابراین اگر کسی در برابر کمبود نیازهای مادی و زیستی انسان مانند کارشناس محترم برنامه یادشده از حفظ « عزت نفس» سخن بگوید چیزی جز مغالطه و نشانی غلط دادن مرتکب نشده و این دقیقا همان نکته ای است که وجدان عمومی جامعه ما از این گفتگو دریافته است.
توصیه به پرهیز از مصرف گرایی وقتی اهمیت دارد که فرد قادر به مصرف باشد و بین مصرف زیاد و مصرف کم انتخاب کند. کسی که ناتوان از مصرف مواد غذایی مورد نیاز است و به تعبیر بهتر نیارهای زیستی اش پاسخ نگرفته است نمی تواند با «عزت نفس» انسانی زندگی کند. زندگی انسانی پس از رفع این حوایج مادی و زیستی آغاز می شود. تمامی توصیه های دینی در زمینه اخلاق و پرهیز از زندگی مادی نیز اساسا پس از این مرحله است ( مرحله ای که برابر است با همان قائده هرم «مزلو» انسان شناس مشهور) و ناظر به محدود نشدن و متوقف نشدن انسان در نیازهای مادی، نه نادیده گرفتن شان.
بی توجهی کارشناس یاد شده به ابعاد اجتماعی موضوع مورد بحث چنانکه گفته شد نکته بسیار مهمی است که باعث این انتقادات شده. البته مجری برنامه به خوبی به این موضوع اشاره می کند و در برابر کارشناس ما برخی از ابعاد اجتماعی این ماجرا را، از جمله نابرابری اجتماعی، یادآور می شود اما کارشناس محترم برنامه احتمالا به تصور برخورد تخصصی و علمی با موضوع بحث خود که موضوعی روان شناسی است بر اظهارات خود تاکید می ورزد. این همان نکته بسیار مهمی است که برخی متفکران اجتماعی تیزبین دهه هاست آن را شناسایی کرده اند : تخصص گرایی احمق کننده. این وضعیت زمانی شکل می گیرد که هر متخصصی از زاویه دید خود انسان و حیات اجتماعی را که یک «کلیت» است به مرتبه خاص و محدود موضوع دانش خود
فروبکاهد و از جنبه های دیگر غفلت کند. یک روان شناش همه چیز را از زاویه روان شناسی می بیند، یک اقتصاددان همه چیز را از زاویه بهره وری و افزایش سود می بیند و... . به این ترتیب واقعیت پیچیده حیات انسانی به درستی شناخته نمی شود. رشد و گسترش دانش های بین رشته ای در دنیا در دهه های گذشته گویای توجه به همین نکته است.
اظهارات کارشناس مهمان برنامه «زنده باد زندگی» هر قدر هم در حوزه محدود روان شناسی علمی بنماید (اگر که اساسا ایشان به عنوان یک روان شناس در برنامه حاضر بوده باشد) حاکی از یک شناخت نادرست از موضوع است.