وبسایت فرادید: آرتور شوپنهاور (۱۷۸۸–۱۸۶۰) یکی از بزرگترین فلاسفه اروپایی و فیلسوف مهم تاریخ در عرصههای اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روانشناسی جدید است. بسیاری از آثار شوپنهاور در کنار آثار مهمی در نقد و معرفی او در این سالها به فارسی منتشر شدهاند، عمدتا با ترجمه رضا ولییاری و به همت نشر مرکز.
بهتازگی نشر مرکز مجموعهای سهجلدی با ترجمه علی عبداللهی از آثار تاکنون منتشرنشده شوپنهاور منتشر کرده که از این قرار است: «هنر رنجاندن»، «هنر خوشبختی» و «هنر رفتار با زنان». انتخاب و موضوعبندی هر سه کتاب کار ویراستار کتابها، فرانکو وولپی، است.
هنرهای شوپنهاور؛ از هنر خوشبختی تا هنر برخورد با زنان
هنر رنجاندن
معروف است که شوپنهاور فیلسوفی رکگو و صریح بود. شاید یکی از صریحترین فیلسوفان تاریخ. زمانی که میخواست درمورد کسی یا اندیشهای داوری کند، داوری خود را با صراحت و برندگی تمام ابراز میکرد. او در خلال بیان نظرات خود حتی به ناسزاگویی، رنجاندن، لیچارپرانی و توهین به موضع بحث مقابل خود میپرداخت و مهم نبود که طرف پرخاشهای او چه کسی یا چه مفهومی باشد. گاه هدف حملات او فیلسوفانی مهم چون هگل، فیشته و کانت بودند و گاه استادان صاحب کرسی وقت، گاه موضوعات کهن تابوآلودهای مانند مسیحیت، یهودیت، کتاب مقدس و گاه مؤسسات مهم فلسفی زمانهاش همچون دانشگاههای بزرگ آلمان آن زمان یا حتی فراتر از آن، گاه آکادمی سلطنتی دانمارک یا حتی زبان فرانسه، نژاد آلمانی و نظایر آن. خلاصه در آثار او هیچکس و هیچ مفهومی از گزند زبان تند او در امان نیست.
کتاب «هنر رنجاندن» مربوط است به این بخش از زندگی فلسفی و رفتار خاص شوپنهاور که در آن تمام تندخوییها و حملات تندوتیز این فیلسوف تندمزاج جمع شده است. گلچین گزارههای مختلفی که در این کتاب جمع شده، مجموعه متنوعی است از عبارات آشکارا زخمزننده علیه ایدئالیستهای آلمانی و سایر فیلسوفان معاصر او، ناسزاها به افکاری که در نظرش نادرستاند، از حق وراثت تا انجمن حمایت از حیوانات و همچنین داوری گزارههایی که در زمره ماهیت و بنیان فلسفه شوپنهاور قرار میگیرند.
این اندرزها در خواننده واکنشهای مختلفی را برمیانگیزد. معالوصف، شوپنهاور هنر رنجاندن را با سبک و سیاقی به ما میآموزد که اخلاق را در دبستانهای عهد باستان یاد میدادند و آن شیوه از این قرار است: آموزش اخلاق نه طبق روش تدریس، یعنی نظریه تجریدی و روش ذهنی، بلکه طبق روش کاربردی، یعنی از طریق ارائه الگو و تمرین عملی انضمامی.
هنر خوشبختی
شوپنهاور در دوران اقامتش در برلین، تا قبل از تلاش ناکامش در رقابت با هگل برای ایراد درسگفتارهایی همزمان با کلاسهای هگل و تا زمان فرار ناگزیرش از شیوع وبا در پایتخت دولت پروس، تمایل زیادی به تدوین رسالههای کوچک و کمحجم نداشت، جز رساله «هنر همیشه برحقبودن» که آنهم در زمان حیاتش منتشر نشد. بااینحال شوپنهاور در دوره اقامت در برلین، یادداشتهایی فراهم کرده بود و قصد داشت از آنها در تدوین کتابچه راهنمایی درخصوص آموزه خوشبختی بهره ببرد.
او سرانجام پنجاه قاعده زندگی تنظیم کرد با هدف سوقدادن زندگی فرد به سمت سعادت و خوشبختی. کتاب «هنر خوشبختی» مجموعهای است از قطعات تاکنون منتشرنشده از شوپنهاور. البته شوپنهاور در فصل پنجم «گزینگویههایی در باب حکمت زندگانی» از این قطعات استفاده کرده و در همانجا از هنر خوشبختی بهاختصار با عنوان «اندرزها و اصول راهنمای کلی» یاد کرده است. منبع این دستنوشتهها دو دستهاند: یا از خلال دستنوشتههایی استخراج شدهاند که در سالهای مختلف با تلاش افراد مختلف منتشر شدهاند یا از میان آثاری که تاکنون هرگز منتشر نشدهاند و کماکان در آرشیو شوپنهاور محفوظاند.
این پنجاه قاعده زندگی بهعنوان قواعد و اصول زرین به شیوه فرانسویها تدوین و فرمولبندی شده است: یعنی شامل تأملات و اندیشههایی است که حجم آن کمی از گزینگویه بلندتر است و در قالب دستورالعمل، حاوی رهنمودها یا راهکارها و توصیههای تربیتی است و هریک به سهم خود شامل یک برهان فلسفی-اخلاقی است. مثلا قاعده ششم میگوید: آگاهانه دست به کاری بزنیم که در توانمان است و آگاهانه بار رنجی را بر دوش بکشیم که ناگزیر به ما وارد میشود. نباید آنطورکه میخواهیم بلکه باید آنطورکه میتوانیم زندگی کنیم.
هنر رفتار با زنان
شوپنهاور ازجمله فیلسوفان بزرگی است که مواضع تندوتیز او در برابر زنان مهم و جنجالی است، چندان که بسیاری بر این باورند شوپنهاور بر اندیشههای نیچه در باب زنان و همچنین قدرت و اراده بسیار تأثیرگذار بوده است. کتاب «هنر رفتار با زنان» مجموعهای است درباره زنان که از میان آثار مفصل شوپنهاور گردآوری شده است، از میان آثار اصلی و آثار بعدی که پس از مرگ او در یادداشتها و پیوستهای آثار و حتی جاهای دیگر آمده است.
این کتاب نیز همچون دیگر آثار شوپنهاور صریح، بیپرده، دقیق، تلخ و تاریک است. از این گذشته، شوپنهاور در کتاب حاضر به سنت دیرپا و درعینحال مهم مشرقزمین در نگاه به زنان نیز پرداخته و در موافقت با همین سنت آشنا برای ما حتی از ستودن آن کوتاهی نکرده است. از سوی دیگر، او از سنت برخی ادیان در نگاه به زن نیز بهره میبرد که گاه با او سخت همراه است، ازاینرو این کتاب هم برای مخالفان و هم موافقان شوپنهاور خواندنی است.
از این کتاب خوراک آمادهای برای جدلهای فمینیستی دوآتشه فراهم میشود. اگرچه کتاب میکوشد علمی و موضوعی باشد، در حقیقت به جلوهها و هنجارهای منفرد انسانی میپردازد. دقیقا بههمیندلیل، صرفا بهجای توصیفات خنثی، فهرستی از انواع و اقسام پیشنهادها و رهنمودهایی کنار هم میآیند که جنس مرد بهگونهای اجتنابناپذیر در هنگام مراوده با زنان رقم زده است. با تمام این اوصاف چنانکه از این کتاب برمیآید، زن از نظر شوپنهاور نه زن فتنهگر یا زن شکننده بلکه زنی است بیخصلت، بیخاصیت و بیهیچ ویژگی خاصی.