به گزارش اقتصادنیوز ؛ پاول پیلار (Paul R. Pillar) مقام سابق جامعه اطلاعاتی آمریکا و عضو ارشد مرکز تحقیقات امنیتی دانشگاه جرجتاون در مقالهای برای نشنالاینترست با عنوان «آیا اسرائیل در خلیج فارس به آرامی اتحاد نظامی میسازد؟» نوشت: ارتقاء روابطی که وجود دارد، صرفاً ارتقاء روابط است، نه بیشتر. برای انجام چنین اقدامی، «توافق صلح» عنوانی نامربوط و بیمسمی است.
پاول پیلار در این مطلب نوشته است: «بر اساس گزارش کانال تلویزیونی اسرائیلی i24News، تلآویو با پیشبرد طرح "اتحاد دفاعی" شامل خود اسرائیل، بحرین، امارات متحده عربی و عربستان سعودی، در حال گسترش حضور دیپلماتیک خود در خلیج فارس است. به نظر میرسد اعضای عرب عضو این اتحاد نسبت به روابط عمیق با اسرائیل محتاط باشند، اما این اقدام ارتقای روابط اخیر بین اسرائیل و چند کشور عربی را در چشمانداز قرار میدهد.
تحولات اندکی به اندازه این ارتقاء روابط -که برچسب«توافقنامههای ابراهیم!» هم به آن الصاق شده است- تا این حد مورد استقبال بینالمللی قرار گرفته است. گویی که هماهنگی میان پیروان ادیان توحیدی جهان به طور ناگهانی رخ داده است.
مطمئناً بطور کلی برای همه کشورهای منطقه، داشتن روابط کامل با یکدیگر بهتر از نداشتن این روابط است؛ دستکم برای اطمینان از اینکه ملتها با یکدیگر گفتوگو میکنند. اما عامل اصلی ارتقاء روابط اسرائیل و اعراب، آغاز مسیر حسن نیت و صلح نیست، بلکه رغبت شدید اسرائیل برای نشان دادن این است که تداوم درگیری مزمن با فلسطینیان و ادامه بالفعل الحاق قلمروهای فلسطینینشین، اسرائیل را مطرود و محکوم به انزوا نخواهد کرد.
خواستههای اسرائیل بطور قابلتوجهی تأثیرگذار است و ارتباط مستقیمی با نحوه برخورد با هر موضوعی در گفتمان سیاسی ایالات متحده دارد. در موضوع مورد بحث، این ارتباط به ویژه در دوران ترامپ به چشم میآمد. چراکه به زعم ترامپ، چنین اقداماتی نه تنها منجر به جلب نظر حامیان پرنفوذ اسرائیل در حوزههای انتخابیه میشد، بلکه وی از این ارتقاء روابط میان اسرائیل و اعراب به عنوان دستاوردهای دیپلماتیک خود یاد میکرد، آن هم در دولتی که با قحطی موفقیت در سیاست خارجی مواجه بوده است.
لازم به یادآوری است که دولت ترامپ برای برقراری روابط کامل دیپلماتیک با اسرائیل، مجبور به تطمیع دولتهای عربی با دادن رشوه شد؛ این رشوهها، برای امارات متحده عربی فروش جنگندههای رادارگریز F-35 و دیگر تجهیزات نظامی پیشرفته بود، برای سودان حذف از لیست تروریسم، و برای مراکش تهیه تسلیحات اضافی و کنار گذاشتن موضع بیطرفانه طولانیمدت ایالات متحده در مناقشه صحرای غربی بود. این رشوهها نشان میدهد که عامل اصلی این ارتقاء روابط، اهداف نوظهور صلحآمیز طرفین درگیر نبوده است.
ارتقاء روابط موجود دقیقاً همین است و نه بیشتر. هیچ یک از کشورهای عربی یادشده درگیر جنگ با اسرائیل نبودند. آنها پیش از این حتی بدون داشتن روابط رسمی دیپلماتیک، از جمله در زمینههای امنیتی با اسرائیل همکاری قابل توجهی داشتهاند. این واقعیت که گفته میشود عربستان سعودی بدون روابط کامل دیپلماتیک در مورد "اتحاد دفاعی" با اسرائیل مذاکره میکند، نشان میدهد که چنین روابطی به سختی میتواند عامل صلح یا جنگ در روابط با اسرائیل باشد. استفاده از عنوان "توافقنامههای صلح" برای چنین نسخههای جدیدی، عنوان غلطی است.
اگر هم این ارتقاء روابط تا حدودی نتایجی به دنبال داشته باشد، مطمئناً در جهت صلح نیست. رشوههای ایالات متحده همه چیز را از صلح دور کرده است. به عنوان مثال، تغییر سیاست در قبال مناقشه صحرای غربی، تنش میان مراکش و الجزایر را تشدید و تلاشهای بینالمللی برای حل مسئله را پیچیده کرده است.
چشمانداز هرگونه صلح بین اسرائیل و فلسطینیها تنها دورتر شده است. ایده حلوفصل "از خارج به داخل" که شامل فشار دولتهای عربی بر فلسطینیها است در مواجهه با این واقعیت که فلسطینیان به عنوان طرف تحت سلطه تقریباً چیزی برای واگذار کردن، ندارند، شکست خورده است. اسرائیل طرف دارای اسلحه، قدرت، زمین و توانایی ایجاد تحول است. ارتقاء روابط عبری-عربی با کاهش هزینههای دیپلماتیک ناشی از تداوم اشغالگری اسرائیل، تنها باعث کمتر شدن تمایل به پذیرش فرآیندتغییر میشود.
و در خلیج فارس، ایجاد اتحادهای نظامی یا آنطور که بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل آن را "ترتیبات امنیتی ویژه" نامیده است، خطوط منازعه را بُرَّندهتر و شدیدتر میکند، و اعراب خلیج فارس را به صف دشمنی ماندگار اسرائیل با ایران میکشاند که گاه رنگ تهدید به حمله نظامی به خود میگیرد؛ هفته گذشته گانتز در یک قدرتنمایی، علناً در مورد لیستی از اهداف ایرانی که اسرائیل آماده حمله به آنها است، سخن گفت. این وضعیت در مقیاس کوچکتری، سیستم عداوت و آشفتگی اتحادها در اروپا را بازتولید میکند که به جنگ جهانی اول منجر شد.
اصل کلی که برای همه کشورهای یک منطقه مناسب است، روابط کامل با کشورهای دیگر در منطقه است که همه کشورها را شامل شود. در منطقه خلیج فارس، این هدف از طریق یک انجمن با مشارکت فراگیر پیشرفت میکند؛ الگویی که تا حدودی بر اساس سازمان امنیت و همکاری در اروپا مدلسازی، و در راستای کاهش تنشها و افزایش همکاریهای صلحآمیز در سراسر منطقه خلیجفارس طراحی شده است. این پیشرفتی است که میتواند ارزش عنوانهای پرمسمی را داشته باشد و به عنوان یک دستاورد ارائه شود.»