برترین ها - ترجمه از محمد کاملان: مردمان سرزمین آفتاب تابان برای ایرانیها ملتی کاملاً شناخته شده هستند و سالهای سال است که فیلمهای ژاپنی را میبینیم. سینمای ژاپن در طول سالها همانند فناوریهای این کشور، پیشرفت زیادی داشت و سال ۲۰۱۸، سال بسیار خوبی برای سینمای ژاپن بود.
در این سال فیلمهای کمخرجی مانند «یک تکه از مرده» (One Cut of the Dead)، را شاهد بودیم که بهرغم بودجه ساخت بسیار کم، شهرت جهانی پیدا کرد و در کنار فروش بسیار بالا در گیشهها، به لحاظ هنری نیز در جشنوارههای مختلف شاهد این فیلم نوآورانه ژاپنی بودیم.
از طرف دیگر در سال ۲۰۱۸ هیروکازو کورئیدا و شینیا تسوکاموتو، ۲ تن از چهرههای شاخص سینمای ژاپن نیز فیلمهای مطرحی را معرفی کردند. فیلم هیروکازو کورئیدا در جشنواره کن بسیار خوش درخشید و شینیا تسوکاموتو نیز پس از مدتها یک اثر ناب سامورایی را عرضه کرد. این موارد باعث شد تا سال ۲۰۱۸ برای سینمای ژاپن به سالی درخشان تبدیل شود که سینماگران و تماشاچیان فیلم به راحتی نتوانند از کنار آثار ژاپنی در این سال بگذرند. در نتیجه پایان سال میلادی ۲۰۱۸ را به فال نیک گرفتیم تا با هم نگاهی به بهترین فیلمهای سینمای ژاپن در این سال داشته باشیم.
لازم به ذکر است بعضی از فیلمهایی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم در انتهای سال ۲۰۱۷ منتشر شدهاند اما از آنجایی که آثار باارزشی بودند این فیلمها را هم در فهرست بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۸ قرار دادیم.
1. فیلم دریا (Sea)
داستان این فیلم زندگی یک دختر دبیرستانی را روایت میکند که بسیار خجالتی و کمرو است، همکلاسیهای این دختر در مدرسه به او زور میگویند و هیروشی که نام دختر نقش اول این فیلم است رؤیای ورود به دانشگاه را در سر میپروراند تا با ادامه تحصیل بتواند از شهر و دیارش به جاهای بهتری نقل مکان کند. اما روزگار به هیروشی رحم نمیکند و مورد تجاوز همکلاسیهایش قرار میگیرد.
هیروشی این موضوع را با کسی در میان نمیگذارد و پس از پایان دبیرستان مامور پخش روزنامه میشود. داستان فیلم دریا در دو بازه زمانی روایت میشود، در قسمتی که مربوط به گذشته و خاطرات هیروشی است شاهد روایت رویارویی او با زورگوهای دوران دبیرستان هستیم، قسمت دیگر فیلم نیز داستان هیروشی را هشت سال پس از حادثه تجاوز روایت میکند.
ضربآهنگ این فیلم قابل قبول است اما باز هم جاداشت به گذشته هیروشی بیشتر پرداخته میشد، البته این امر را میتوان به پای جوان بودن کارگردان فیلم دریا گذاشت، با این حساب انتظار میرود در آینده فیلمهای پختهتری را از این کارگردان شاهد باشیم. در مجموع میتوان گفت فیلم دریا، یکی از آثار مهم ژاپنی در سال ۲۰۱۸ است که علاقهمندان سینمای ژاپن باید حتماً آنرا تماشا کنند.
2. فیلم مسیر زندگی (Passage of Life)
این فیلم بر اساس زندگی واقعی خانوادهای از کشور برمه روایت میشود که به صورت غیرقانونی و بدون ویزا به توکیو مهاجرت میکنند. خین (Khine) و همسرش ایزاک (Issace)، بهطور غیرمجاز در یک رستوران مشغول بهکار میشوند و زندگی بسیار معمولی را با دو فرزند ۷ و ۴ سالهشان در پیش میگیرند. این بچهها در ژاپن بزرگ شدهاند و بهسختی به زبان برمهای صحبت میکنند.
پدر و مادر این خانواده به دنبال پناهندگی سیاسی هستند و مدعی میشوند زندگی آنها در برمه در خطر است. اما مقامات ژاپنی این درخواست را قبول نمیکنند. پدر خانواده پس از رد درخواست بیمار میشود و سر از بیمارستان در میآورد، مادرش بچهها نیز به این فکر میافتد که دوباره به برمه برگردند.
با توجه به موج مهاجرینی که در قسمتهای مختلف دنیا شاهد آن هستیم میتوان گفت کارگردان فیلم «مسیر زندگی» به موضوعی مهم و بااهمیت پرداخته است. هنرپیشههای این فیلم نیز در ایفای نقش مهاجرینی که هیچ چیزی برای از دستدادن، ندارند بهخوبی ایفای نقش کردهاند و با فیلمی خانوادگی طرف هستیم که بدون شک احساسات را در تماشاگر بر میانگیزد.
3. فیلم یک تکه از مرده (One Cut of the dead)
زامبیها دنیای سینما و تلویزیون را به تسخیر درآرودهاند و سالی نیست که شاهد چندین فیلم با محوریت زامبیها نباشیم. ژاپنیها نیز که علاقه بسیار زیادی به زامبیها دارند با معرفی فیلم یک تکه از مرده در سال ۲۰۱۸ نشان دادند که فیلمهای زامبی همچنان طرفداران زیادی دارند.
این فیلم یک سر و گردن بالاتر از بسیاری از فیلمهای زامبی همرده خودش است و با توجه به تعداد زیاد فیلمهای زامبی انصافاً باید گفت کارگردان این فیلم کاری کرده کارستان. شاید بتوان یکی از دلایل موفقیت فیلم «یک تکه از مرده» را سبک متفاوت روایت داستان آن دانست. این اثر درواقع فیلمی است درباره فیلمهای زامبیها که به مسیر ساخت فیلمهای زامبیمحور میپردازد و سعی میکند تمامی جوانب این فیلمها را دستبیاندازد و بهنوعی با اینگونه فیلمها شوخی کرده باشد.
ابتدای فیلم «یک تکه از مرده» شاهد مراحل آمادهسازی یک فیلم هستیم که قرار است در آن شاهد حمله زامبیها باشیم. سپس هیگوراشی، کارگردان این فیلم یک ساختمان متروک و خالی از سکنه را برای فیلمبرداری انتخاب میکند. این فرآیند ممکن است ساده و کمی عجیب بهنظر برسد اما باور کنید همین عجیببودن این فیلم است که باعث موفقیت آن شد. برای نمونه میتوان به تیتراژ پایانی فیلم اشاره کرد که متنها از لحاظ زمانی بهصورت معکوس نمایش داده میشود. فیلم یک تکه از مرده با هزینهای حدود ۳ میلیون ین ساخته شد و در گیشه چیزی بیشتر از ۳ میلیارد ین فروش کرد. با این حساب پیشنهاد میکنیم حتی اگر اهل فیلمهای زامبیمحور نیستید باز هم به تماشای این فیلم بنشینید.
4. فیلم لیوِرلیف (Liverleaf)
معادل واژه لیورلیف در زبان ما به نوعی گیاه با نام برگجگر اشاره میکند، و با یک درام ژاپنی نوجوانمحور طرف هستیم که به زورگویی نوجوانان قلدر به ضعیفها اشاره میکند. این فیلم در اصل بر اساس یک مانگای ژاپنی با نام میسومیسو (Misumisou)، ساخته شده و شاهد روایت داستان دخترکی با نام هاروکا هستیم که به تازگی در یک مدرسه جدید ثبتنام کرده است. تنها دوست وی، یک دختر با نام میتسورو است که او هم در این مدرسه تازهوارد است.
یکی از روزها این دو دختر مشغول عکسبرداری از روستایی میشوند که از برف پوشیده شده است، در راه بازگشت هاروکا متوجه میشود که خانهاش آتش گرفته و تمامی اعضای خانوادهاش در این حادثه از بین میروند، در نتیجه هاروکا سرشار از کینه و نفرت میشود و میخواهد از افرادی که دائم به او زور میگفتند و باعث مرگ خانوادهاش شدهاند به بدترین شکل ممکن انتقام بگیرد. ایسوکه ناییتو (Eisuke Naito)، کارگردان این فیلم خشونت را به حد اعلای خود رساند و صحنههای انتقامجویانه زیادی را در این فیلم شاهد هستیم که هاروکا با بیرحمی تمام حساب زورگویان را کف دستشان میگذارد.
5. فیلم پرندههای بینام (Birds Without Names)
یکی از شخصیتهای اصلی این فیلم دختری با نام تواکو (towako)، است. این دختر هدفی در زندگی ندارد و دائم به دوستپسر قبلیاش، کوروساکی (Kurosaki)، فکر میکند. از بههم خوردن رفاقت این دو چیزی حدود ۸ سال میگذرد اما تواکو هنوز مهر کوروساکی را به دل دارد. از قرار معلوم کوروساکی یار خوبی برای تواکو نبوده و ظلم و جفای زیادی در حق دلدارش روا کرده بود و او را تا حد مرگ کتک میزد. در این بین تواکو با مردی با نام جینجی (Jinki)، زندگی میکند، او یک کارگر است و ۱۵ سال از تواکو بیشتر سن دارد. تواکو از جینجی بدش میآید و دائم به او بد و بیراه میگوید اما از آنجایی که خرج تواکو را جینجی میدهد، چارهای به غیر از تحمل او ندارد.
داستان به همین روال ادامه پیدا میکند تا اینکه یک کارآگاه سراغ تواکو را میگیرد و به او میگوید که کوروساکی گم شده است تا داستان ضربآهنگ سریعتری پیدا کند و داستان جذابتر شود.
کازویا شیرایشی (Kazuya Shiraishi)، کارگردان فیلم پرندههای بینام، بهخوبی توانسته است حس و حال نگرانی شخصیتهای داستان را به تماشاگر منتقل کند، بازی هنرپیشه نقش تواکو نیز در این فیلم مثالزدنی است و تعامل او با اطرافیانش کاملاً اضطراب و نگرانیهای درونی او را نشان میدهد. داستان فیلم نیز تا انتها کشش دارد و با جلو رفتن فیلم، لایههای بیشتری از زندگی گذشته تواکو روشن میشود.
6. فیلم شعر بد توکیو (Bad Poetry Tokyo)
کارگردان این فیلم جوانی تازهکار متولد هندوستان است که پس از فارغالتحصیلی در دانشکده افسری، به دنیای سینما رو آورده است. با این حساب در اولین نگاه انتظار نمیرود فیلم شعر بد توکیو، محصول خوبی از آب در آمده باشد اما انصافاً باید گفت آنشول چوهان (Anshul Chauhan)، به خوبی توانسته سر و ته فیلم «شعر بد توکیو» را جمع کند. این فیلم شروع بسیار نفسگیری دارد و داستان زنی ۳۰ ساله با نام جون فوجیتا (Jun Fujita)، را روایت میکند که فارغالتحصیل رشته زبان انگلیسی از دانشگاه توکیو است. جون فوجیتا علاقه زیادی به هنرپیشگی دارد، اما مجبور است برای گذران زندگی در یک باشگاه شبانه کار کند و مجالی برای حضور در کلاسهای هنرپیشگی پیدا نمیکند. دوستپسر جون نیز در همین باشگاه کار میکند و وضع مالی خوبی ندارد.
جون به آینده امیدوار است و تمام پولهای خودش را پسانداز میکند تا روزی به کلاسهای بازیگری برود، در این بین با خیانت دوستپسرش روبرو میشود و وضعیت دشوار کار و شکست عشقی که تجربه کرد او را به روستای محل زندگیاش در ناگانو (Nagano)، باز میگرداند.
در این روستا، خانوادهاش روی خوشی به او نشان نمیدهند اما دوستپسر قدیمی جون از او پشتیبانی میکند. داستان فیلم شعر بد توکیو بسیار پیچیدهتر از چیزی است که به آن اشاره شد و با یک فیلم خوشساخت و زیبا طرف هستیم که شونا لیجیما (Shuna Lijima)، در نقش جون فوجیتا، بازی فراموش نشدنی و احساسی را به نمایش میگذارد.
7. فیلم خون گرگها (Blood Of the Wolves)
این فیلم را کارگردان نامآشنای ژاپنی، کازویا شیرایشی (Kazuya Shiraishi)، کارگردانی کرده و فیلمنامه آن اقتباسی از کتابی نوشته یوکو یوزوکی (Yoko Yuzoki)، است. داستان فیلم خونگرگها در سال ۱۹۸۸ در منطقه هیروشیما روایت میشود و با روایتی از گروههای یاکوزایی طرف هستیم.
در این فیلم شاهد روایت داستان پلیسی با نام شوئیچی هیوکا (Shuichi Hioka) هستیم که یک پلیس تازهوارد در اداره پلیس شرق ناحیه کورهارا (Kurehara)، بهحساب میآید، این پلیس جوان با کارآگاه شوگو اُگامی (Shogo Ogami) همکار میشود. دست این کارآگاه پلیس در دست تبهکاران یاکوزا است و تا این جای داستان جذابیت خاصی را شاهد نیستم تا اینکه متوجه میشویم این پلیس جوان درواقع از طرف اداره تحقیقات داخلی پلیس برای تحقیقات بیشتر در خصوص خلافکاریهای کارآگاه اُوگامی با او همکار شده است.
این فیلم داستانی کاملاً سرگرم کننده و جذاب دارد و بهخوشی چهرهسیاه و پلید گروههای یاکوزا را به تصویر کشیده است. جالب اینجاست که داستان فیلم خون گرگها در ابتدا کلیشهای به نظر میرسد اما کارگردان لایههای پنهان زیادی در این داستان قرار داده و تماشاچیان با اتفاقهای غیرمنتظرهای روبرو میشوند.
8. سارقین مغازه (Shoplifters)
هیروکازو کورئیدا در سال ۲۰۱۷ فیلم سومین قاتل (The Third Murder) را روی صحنه برد، همانگونه که از نام این فیلم پیداست، فیلم سومین قاتل داستانی جنایی داشت و پرداختن به اینگونه داستانها در تخصص هیروکازو کورئیدا نیست، در نتیجه در سال ۲۰۱۸ فیلم سارقین مغازه را از کورئیدا شاهد بودیم که داستانی درام و خانوادگی دارد. داستان جذاب این فیلم باعث شد تا سارقین مغازه به یکی از بهترین آثار کورئیدا در چند سال اخیر تبدیل شود.
این فیلم جایزه جشنواره کن را برای کورئیدا به ارمغان آورد و با توجه به سابقهای که از کورئیدا در ساخت فیلمهای جنایی و پلیسی در فیلم سومین قاتل سراغ داشتیم، فیلم سارقین مغازه نیز به اثری درام تبدیل شد که تهمایهای از سبک جنایی را نیز در این فیلم شاهد بودیم.
این فیلم داستان اوسامو شیباتا (Osamu Shibata) و همسرش نوبویو (Nobuyo) را روایت میکند که در یک خانه کوچک بههمراه پسرشان، شوتا (shota)، دخترشان آکی (Aki) و مادربزرگ این بچهها در کنار هم زندگی میکنند. آکی هر روز سخت تلاش میکند اما پول چندانی به خانه نمیآورد، در نتیجه این اعضای این خانواده برای پرکردن شکم خودشان چارهای ندارند بهغیر از اینکه به سرقت از مغازهها رو بیاورند.
در همین حین زمانی که مشغول سرقت بودند دختری با نام جوری (Juri) را ملاقات میکنند که تک و تنها برای خودش نشسته بود و بازی میکرد، اوسامو تصمیم میگیرد این دختر را به خانهشان ببرند و وقتی به منزل میرسند متوجه میشوند که جوری مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تمام بدنش کبود است. جوری آن شب را در خانه این خانواده میگذراند و از آنجایی که جایی برای زندگی نداشت بهعضوی از خانواده آنها تبدیل میشود. داستان فیلم سارقین مغازه، حکایتی تأمل برانگیز را روایت میکند و اگر به فیلمهای اجتماعی خانوادگی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتماً این فیلم را تماشا کنید.
9. فیلم کشتن (Killing)
وقتی صحبت از سینما و فرهنگ ژاپن به میان میآید بیدرنگ یاد ساموراییها میافتیم و تاکنون فیلمهای هنرمندانه زیادی را از مردمان سرزمین آفتاب در خصوص ساموراییها دیدهایم، اما مدتی است سینمای ژاپن به ساموراییها کمتر میپردازند. خوشبختانه در سال ۲۰۱۸ با یک فیلم سامورایی ناب و جذاب روبرو شدیم که پاسخی به عطش علاقهمندان به فیلمهای سامورایی بهحساب میآید.
داستان این فیلم در قرن ۱۹ میلادی میگذرد، در آن زمان ساموراییها توانسته بودند حدود ۲۵۰ سال صلح و دوستی را در میان ملت خود برقرار کنند اما مذاکره با آمریکاییها باعث نواختن طبل جنگ میشود و نبردهای خونینی را در فیلم شاهد هستیم.
کارگران این فیلم قصد دارد با نمایش بالاترین حد خشونت، پیامی را درباره به کارنگرفتن خشونت به مخاطب منتقل کند و در فیلم کشتن شاهد ترکیب چندین ژانر سینمایی هستیم. این موارد باعث شد تا فیلم «کشتن» به یکی دیگر از آثار خوشساخت سینمای ژاپن درباره ساموراییها تبدیل شود.
در این قسمت به پایان فهرست برترین فیلمهای ژاپنی در سال ۲۰۱۸ رسیدیم، پیشنهاد میکنیم اگر شما هم به سینمای کشور چشمبادامیها علاقه دارید و فیلم خاصی در ذهن شماست، نام و توضیحات این فیلم را با ما وسایر کاربران در قسمت نظرات بهاشتراک بگذارید.