به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم رونمایی از کتابهای «مرثیه ابوعتا» و «گلوله برفی که راه افتاد» به قلم سعید محمدی با حضور نویسنده و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب روز گذشته، 26 اسفندماه، در پاتوق کتاب قم برگذار شد.
در ابتدای این جلسه سعید محمدی در سخنانی در مورد کتابهای تازه منتشر شده خود گفت: کتاب «گلوله برفی که راه افتاد» داستانی با موضوع صداقت و قبح دروغ است که برای نوجوانان نوشته شده و کتاب «مرثیه ابوعتا» نیز داستانی تاریخی را روایت میکند. در کتاب اخیر، شخصیت ابوعتا از جمله شخصیتهای تاریخی جذاب است که ماجراهای پرافت و خیزی را پشت سر میگذارد. اما نکته مهم و جذاب در زندگی او، عشق او به امام موسی کاظم(ع) است که در پی دیدار ایشان در زندان رخ میدهد؛ یعنی وقتی زندانی شد، با امام(ع) آشنا و مرید ایشان شد.
وی در پاسخ به این سؤال کارشناس برنامه که چرا شخصیت «نعیمه» در کتاب «مرثیه ابوعتا» خیلی امروزی است، استقلال رأی دارد و با ذهیتی که ما از دختران عرب در زمان گذشته داریم، فرق میکند، گفت: «نعیمه» دختری اشرافزاده است. پدرش بعد از اتفاقاتی مغضوب پادشاه قرار گرفت و کشته شد، و چون تک فرزند بود، خواه نا خواه مستقل شد و قدری آزادتر از دیگران پرورش یافت.
سعید محمدی، نویسنده
محمدی در ادامه صحبتهایش درباره اهمیت زاویه دید و زبان داستان گفت: زاویه دید از عناصری است که داستاننویس قبل از نوشتن به آن فکر میکند و بعد از اتمام داستان، شاید چندباره آن را تغییر دهد تا بهترین زاویه دید را برای داستانش انتخاب کند. زاویه دید کتاب «مرثیه ابوعتا» بعد از چندبار بازنویسی به دانای کل نامحدود رسید؛ چون برای پرداخت درست ماجرا احتیاج به این زایه دید بود تا اتمسفر داستان ساخته شود و مخاطب به تمام جزئیات ماجرا اشراف پیدا کند.
وی ادامه داد: اساساً در ماجرایی که تاریخی و قطعی است و مخاطب هم به آن آگاهی دارد، پنهان کردن اطلاعات با کمک زاویه دید معنایی ندارد؛ از این جهت کار نویسنده در این زمینه سختتر است؛ زیرا باید داستان را طوری بیان کند که مخاطب در درون ماجرا قرار بگیرد.
نویسنده کتاب «مرثیه ابوعتا» درباره چرایی علاقه خود به داستانهای تاریخی نیز توضیحاتی داد و یادآور شد: تاریخ همیشه برایم جذاب است؛ خصوصاً تاریخی که به زندگی ائمه اطهار(ع) گره خورده باشد. از سوی دیگر ما در این زمینه کمبود داریم. رمانهای تاریخی کمی در این رابطه نوشته شده است و باید در این زمینه مجاهدت کرد تا حق مطلب ادا شود. از این منظر، برای خود رسالتی میبینم که باید به آن عمل کنم.
در ادامه برنامه مسلم ناصری، نویسنده و مهمان برنامه ضمن تقدیر از تلاش نویسنده در خلق اثر تاریخی «مرثیه ابوعتا» در باب تاریخ و اهمیت داستان تاریخی گفت: چرا داستان مینویسیم؟ چرا داستان تاریخی مینویسیم؟ و چرا تاریخ نمیخوانیم؟ امروز بر خلاف دورانهای گذشته که عصر حکمت و دانش بود، عصر اطلاعات است. اقیانوسی از اطلاعات در قطعههای کوچک وجود دارد که درون تلفن همراه هر کس است و میتواند به راحتی در دسترس باشد. این حجم از اطلاعات ما را فریفته است و گمان میکنیم که سطح اطلاعات ما بالاست؛ در حالی که اینطور نیست. زندگی ما بهتر شده است، اما تجربههای اصیل را از ما گرفته و ما دیگر دوست نداریم به خودمان زحمت بدهیم کوه دماوند را ببینم، در نتیجه عکسهای آن را نگاه میکنیم. آیا دیدن این عکسها تجربه کوهنوردی در دماوند را به ما منتقل میکند؟ خیر. به خاطر همین ما داستان تاریخی میخوانیم نه تاریخ، چون تاریخ در سطح اطلاعات مانده است. ما داستان تاریخی میخوانیم؛ چون داستان آن تجربه اصیل را به ما منتقل میکند.
وی با طرح این پرسش که چطور داستان میتواند تجربه را به ما منتقل کند، اضافه کرد: رسالت داستاننویس این است که فضا و بوم آن دوران از تاریخ را دوباره خلق کند؛ به طوری که مخاطب با همذاتپنداری خود را در وسط معرکه ببیند و با شخصیت همراه شود و ماجراهای زندگی او را از سر بگذراند.
ناصری یادآور شد: متأسفانه بخش زیادی از داستانهای تاریخی ما در سطح اطلاعات مانده است؛ چون نویسنده نتوانسته فضا و بوم لازم را به صورت موفقی بازآفرینی کند. این دست از کتابها شکست خوردهاند.
در پایان برنامه نیز ضمن تجلیل از تلاش محمدی، از دو عنوان کتاب یاد شده نیز رونمایی شد. کتابهای «مرثیه ابوعتا» و «گلوله برفی که راه افتاد» به تازگی توسط دفتر نشر معارف منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
انتهای پیام/