انقلاب تحول عظیمی است که جوامع قبل و بعد از آن به لحاظ ساختاری و هویتی تفاوتی چشمگیر مییابند.
در تاریخ معاصر جهان تعداد انقلابهای واقعی با خصوصیات کامل یک انقلاب، از تعداد انگشتان یک دست هم تجاوز نکرده اما آنچه از جوامع پس از انقلاب باقی مانده، ساختارهایی متفاوت به لحاظ فرهنگی، اقتصادی، مدنی و نیز سیاسی بوده و در مقابل، نیروهایی که در برابر نظام مستقر کوشیدهاند جامعه را به شرایط قبل انقلاب بازگردانند.
استحاله، عبور از ارزشهای مبنایی و در نهایت جایگزینی اهداف دستچندم بهجای اهداف اساسی اقداماتی است که نیروها و جریانات ضدانقلابی و غیرانقلابی را در کنار هم قرار میدهد.
«کرین برینتون» نظریهپرداز نامآشنای انقلاب که به تحلیل و بررسی انقلابهای روسیه، انگلیس، فرانسه و آمریکا پرداخته از دورهای تحت عنوان «ترمیدور» نام میبرد که به اشکال گوناگون در این کشورها اتفاق افتاده و در آن نیروهای سیاسی انقلابی به عقبرانده شده و اهداف انقلابی نیز به حاشیه رفته یا جایگزین میشوند.
طی دهههایی پس از انقلاب اسلامی، این اصطلاح بارها در توصیف مقاطعی از تاریخ جمهوری اسلامی به کار رفته و گاه به گاه رقبای سیاسی یکدیگر را به عدول از ارزش های انقلاب یا تحریف آن تحت عنوان ترمیدور متهم کردهاند.
با این حال، برخی سیاسیون از آفتی ویرانگرتر ترمیدور سخن به میان میآورند. بیست و نهم بهمنماه بود که «سیدحسن خمینی» نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی در آیین اختتامیه اجلاس تبیین اندیشههای امام راحل در حوزه فرهنگ و هنر که در حرم مطهر امام خمینی (ره) برگزار شد اظهار داشت: هرگونه مصادره انقلاب توسط متحجران، به بیراهه کشاندن و از بین بردن انقلاب است که موتور محرکه انقلاب را از کار میاندازد.
تولیت حرم مطهر امام با بیان اینکه فرهنگ مبارزه با استبداد صد درصد ضد تحجر است، گفت: فرهنگ انقلاب اسلامی استعمارستیز، آزدیخواه و استقلال طلبی است. به گفته یادگار امام، افکار بسته ای که توان سازگاری با دنیای معاصر را ندارد، هیچ دخالتی در پیدایش انقلاب نداشته و دزدانه بر سر سفره انقلاب نشسته است.
برخی جریانات و گروهها، خواسته یا ناخواسته با چشمپوشی از اهداف مبنایی انقلاب عملا راهی در جهت عکس این اهداف یعنی محدود ساختن حقوق و آزادیهای مردم و نقش آنان در تعیین سرنوشتشان را در پیش گرفتهاند.
بنیانگذار انقلاب اسلامی خود نیز بارها خطر تحجر را یادآوری کرده و درباره آن سخن گفتهاند؛ «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است.» (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۸۷)
«امروز هم ما مبتلای به همین معنا هستیم که با اسم اسلام می خواهند نگذارند که حکومت اسلام محقق بشود؛ یک دسته غیرمتوجه و جاهل و یک دسته عالم متهتّک.» (صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۴۰۹)
با نگاهی آسیبشناسانه به اهداف اصلی انقلاب که نفی هرگونه سلطه خارجی و استبداد خارجی در کنار تحقق آزادیهای شهروندی و عدالت اجتماعی قرار گرفته شاهدیم که همه این اهداف روی اصلی به نام جمهوریت و مشارکت مردم در تعیین حق سرنوشتشان بنا شده است.
این در حالی است که برخی جریانات و گروهها، خواسته یا ناخواسته با چشمپوشی از اهداف مبنایی انقلاب عملا راهی در جهت عکس این اهداف یعنی محدود ساختن حقوق و آزادیهای مردم و نقش آنان در تعیین سرنوشتشان را در پیش گرفتهاند.
نکته قابل تامل اینکه توجیهاتی که برای این رویکرد غیرانقلابی و حتی ضدانقلابی به کار میرود اغلب بر بستر تحجر فکری شکل گرفته و به معنای چشمپوشی کامل از اقتضائات روز در اندیشه و عمل است.
نتیجه طبیعی این رویکرد قرار گرفتن شهروندان در انواع تنگناهای سیاسی و اقتصادی، افزایش محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی و نیز سوق دادن کشور به سوی انزوا است؛ حال آنکه انقلابها ماهیتا گرایش به پویایی و برونگرایی داشته و به عنوان کانونهای الهام بخش در سطح منطقه و جهان به دنبال گشایش درهای بسته بودهاند و نه انزوا و قطع تعامل با محیط پیرامونی.
از این رو است که آفتی به نام تحجر ویرانگرتر از ترمیدور پیش روی انقلابها خودنمایی کرده و ریشه این تحولات ژرف بشری و اجتماعی را هدف قرار میدهد.