کتابخانهها، کهنترین میراث فرهنگی هر سرزمینی را به نسلهای بعد هدیه میدهند. کتابدارها در هر دورهای کتابها را برای کتابخوانها مهیا کردهاند تا شیرینترین خاطرات از کتابخانهها در شهرها و روستاها در دلها و اندیشهها زنده و پویا بماند. کتابخانههای عمومی در زمرۀ پدیدههایی هستند که خاطرات شهروندان را در ادوار زمانی مختلف ساختهاند.
حضور در انبوه کتابهای سنگی و چاپی برای نسل قدیم میتواند یادگاری منحصربهفردی باشد؛ برای نسلهای چند دهۀ قبل، کتابخانههای عمومی احجامی از آهن و چوب و میز و قفسه نبودند. کتابخانهها در روزگاران دور مراکز رویایی دلپذیری بودند که انسانها را به زندگی آرام و دلنشینی سوق دادهاند. بهترین دوران هر مشتاق به کتاب در کتابخانۀ محل سکونتش شکل گرفته است.
با گذشت زمان و ورود به عرصههای نوین ارتباطی و مطالعاتی در هزارۀ سوم، کتابخانههای عمومی نیز از این تغییرات بینصیب نبوده و به این منظور، اقدامات گستردهای برای تأمین کیفیت بهتر و بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از این اقدامات، توجه به اجزای یک کتابخانه بود.
در واقع اندیشهای که برآمده از اندیشۀ ساختارگرایی و کارکردگرایی بود، خیلی زود به متن کتابخانهها آمد و متخصصان و طراحان فرهنگی و اساتید پژوهشی و متخصصان توسعۀ فرهنگی را به هیئت یک جراح درآورد تا کتابخانه را بر میز تشریح برده و آن را شرحهشرحه و بر اساس تغییرات بازنگری کنند.
تلاش برای شکلگیری روح یک محیط فرهنگی در تعاملات گستردۀ مخاطبان و مراجعهکنندگان آن است مانند مراجعۀ کتابخوانها به کتابخانههای شهری، عشایری و روستایی و همچنین در سطح مراکز استانها که باعث در هم تنیدگی روابط کتابخوانها با یکدیگر میشود. این اقدام بیش از آنکه تأثیری کالبدی در کتابخانهها داشته باشد، اثرات اجتماعی گستردهای در خود دارد.
مراکز فرهنگی در عصر جدید برای افزایش کیفیت زندگی میبایست عرصۀ بیشتری برای زندگی شهروندان و تعاملات گستردۀ فرهنگی و اجتماعی فراهم آورد. ازاینرو، توجه به نیازهای مخاطبان و مراجعهکنندگان مراکزی مانند کتابخانههای عمومی از همان ابتدای شکلگیری برنامهریزی مدرن برای حوزۀ فرهنگ توانست جای خود را باز کند. اتفاقی که در نیمدهۀ اخیر در این نهاد عمومی رخ داده است.
بر این اساس، هر کتابخانه باید بتواند در سطوح متفاوتی نیاز کتابخوانهایش را رفع کند. هر کتابخانه باید در واحدهای همسایگی امکانات زندگی روزمره و روزانه شهروندانش را برای مخاطبانش فراهم آورد. و این ایدۀ شکلگیری واحدهای ریزدانۀ فرهنگی و خدماتی در کتابخانههای مرکزی مورد توجه و حمایت مدیران نهاد قرار گرفته است.
هر کتابخوان باید بتواند نیاز خود را در کتابخانهای که در آن کتاب میخواند و یا به تعبیری در آن زندگی میکند تأمین کند. این اقدامهای انجامگرفته به دلایل بسیاری اهمیت دارد. نخست در کاهش زمان هدررفت در رفتوآمد که یک امر کالبدی و بیرونی است و تأثیر آن بر کلیت زمان مطالعه و کمیت و کیفیت کتابخوانها قابل ارزیابی است.
اما نکتۀ بسیار مهمتر شکلگیری تعاملات اجتماعی در کتابخانههای مرکزی است که فارغ از روح هویت و تعلق در شهروندان و شهرهاست. کتابخوانها با حضور در کتابخانههای مرکزی که به تأمین مایحتاج فرهنگی و اجتماعیشان منجر میشود، با یکدیگر در تعامل جدیتر و مکررتری خواهند بود و از این راه حس تعلق بیشتری در آنها ایجاد میشود.
در کتابخانهها نیز قدرت خاطرهآفرینی که از عناصر زندگی و پویایی یک مرکز تأثیرگذار فرهنگی است شکل خواهد گرفت. کتابخوانها در روزگار نه چندان دور بایستی مشکلات بسیاری را برای رسیدن به کتابخانه حل میکردند: از سپردن فرزند به مهدکودک تا تهیۀ امکانات سختافزاری برای جستجوی لیستی از علاقمندیهایشان در حوزۀ آثار مکتوب از این جمله است؛ حتی گاهی برای تهیۀ نشریه و مجله و مطبوعهای باید روزها در انتظار دسترسی میماندند.
امروزه کتابخوانها نه تنها بهمنظور تأمین نیازهای فرهنگیشان از منزلهای خود بیرون میآیند و به مراکز مهم فرهنگی مانند کتابخانههای مرکزی که بزرگتر از کتابخانههای منطقهای و محلی است میروند، بلکه از خدمات متعدد و متکثری که در کتابخانههای مرکزی وجود دارد نیز بهرهمند میشوند.
مرکز فرهنگی و مهمی زنده و پویا است که شهروندان و اهل فرهنگ و مطالعهاش بانشاط باشند و از محیطهای فرهنگی موجود در شهر بتوانند بهره بجویند. این بدان معناست که زیرساختها و بسترهایی که در هرکتابخانه بهعنوان محل رجوع مشتاقان و علاقمندان به فرهنگ و علم شکل میگیرد بهمنظور ایجاد بستری مناسب برای شکلگیری تعاملات میان انسانهای فرهیخته و اندیشمند است.
هر چقدر تعاملات فرهنگی و اجتماعی در کتابخانهها بیشتر باشد و میزان همگرایی آنها بیشتر شود، به همان اندازه حس تعلق و در نهایت حس هویت فرهنگی در میان کتابخوانها و علاقمندان به کتابخوانی بیشتر افزایش مییابد.
ازاینرو، ایجاد خدمات متنوع در کتابخانههای عمومی نه تنها توانسته است اثرات مشهود و عینی چون کاهش آسیبهای فرهنگی و اجتماعی در میان شهرها را در بر داشته باشد، بلکه گامی است به سمت همگرایی بیشتر در کتابخوانها و افزایش سطح تعاملات علاقمندان به کتاب خواندن و کتابخوانی و در نهایت ایجاد عنصر خاطرهآفرین در کتابخوانها که منجر به حس تعلق و در نهایت هویت فرهنگی در عصر بیهویتی حاضر میشود.