دبیر کل حزب الله لبنان گفت: باید بگویم، حضرت ابوالفضل العباس فرزند امیرالمومنین (ع) به عنوان الگویی برای جانبازان انتخاب شد هر چند شخصیت ایشان بسیار فراتر است، اما الگو و سرمشق از ویژگیهای اساسی این شخصیت بزرگ است، چون جانبازی است که در کربلا زخمهای زیادی خورده است، دستانش قطع شد، چشمانش را از دست داد، فرقش شکافته شد و بر بدن مبارکش نیز زخمهای زیادی وارد شد، اما از میدان عقب ننشست و حتی دچار تردید نشد، تا آخرین لحظه، آخرین نفس و آخرین قطره خون مقاومت کرد، به همین دلیل الگوی مقاومت، استواری، بخشش و جانفشانی است.
وی تاکید کرد: حضرت عباس الگوی ایثار است و همه از داستان آب نوشیدنش آگاهیم، او به تعبیر ائمه (ع) بصیرتی نافذ داشت، او شخصیتی بود که به همراه سه برادرش، قبل از آغاز درگیری کربلا از طرف دایی هایش پیشنهاد دریافت امان نامه را اخذ کرده بود، امان نامه به این معنی بود که از میدان خارج شوید و از خطر در امان بمانید. حتی از او نخواسته بودند به لشکریان یزید بپیوندد و علیه برادرش حسین (ع) بجنگد، بلکه فقط خواسته شده بود از میدان جنگ خارج شود و به عبارتی بی طرف بماند، اما عباس و سه برادرش به دلیل بصرت نافذشان واقعیت این جنگ و حقیقت دو سوی جنگ را میدانستند، آنان میدانستند اینجا میدان درگیری حق و باطل و ظالم و مظلوم است و در چنین میدانی جایی برای بی طرفی نیست به همین دلیل تصمیم گرفتند باقی بمانند و تا سر حد شهادت بجنگند. چنین شخصیتی از نگاه ما الگو و سرمشق است.
سید مقاومت خاطر نشان کرد جانبازان ما اعم از برادران و خواهران به این الگوی عظیم اقتدا میکنند و در مسیر طولانیای که از سال ۱۹۸۲ در پیش گرفته ایم و همچنان ادامه خواهد داشت حضور دارند، جانبازان بخش قابل توجهی از ما هستند و تعدادشان به مراتب بیش از شهدایی است که در این مسیر جان باختند، همه آنان استوار و مقاوم مانده اند و در این مسیر وفادارانه ایثار کردند و حاضر نشدند عقب بنشینند.
وی گفت: جانبازانی را دیده ام که به دلیل جراحت از میدان باز گشتند، اما تا دوره درمانشان طی شد بار دیگر به میدان باز گشتند حتی اگر جنگی در کار نبود. آنان اگر قدرت رزم داشتند میجنگیدند و اگر قدرت رزم نداشتند در بخشهای دیگر، چون فرهنگی، تربیتی، رسانهای و ... فعالیت میکردند، این جانبازان مثل دیگر مجاهدان و مقاومان به مرور زمان بیدارتر و معتقدتر شدند.
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان، بر نقش مستقیم دستگاههای اطلاعاتی آمریکا در تشکیل و حمایت مالی و پشتیبانی از گروههای تروریستی و تکفیری در منطقه تاکید کرد.
وی در ادامه سخنرانی خود به مناسبت روز جانباز گفت: در مسئله اسرائیل مسایل روشن است. در مسئله گروههای تروریستی تکفیری، به یک اشاره اکتفا میکنم تا وارد مسایل داخلی شوم. این روزها که ما در دهمین سالگرد جنگ جهانی علیه سوریه قرار داریم، هر روز بیش از پیش، واقعیت این گروههای تروریستی تکفیری مسلح، و واقعیت و هویت کسانی که آنها را به کار گرفته اند و آنها را هدایت میکنند و از آنها حمایت و پشتیبانی میکنند و آنها را به خدمت میگیرند، آشکار میشود.
سید مقاومت تاکید کرد: هر روز شواهد بیشتری به جز اعترافات و اسناد قبلی، آشکار میشود. شاید مردم سرگرم دلار و بهای دلار بوده اند، اما در لبنان و منطقه از مردم میخواهم به آنچه که روز گذشته درز پیدا کرد و برادران یمنی در صنعا آن را در رسانهها منتشر کردند، توجه کنند. در این مورد یک مدرک زنده با صدا وجود دارد که رئیس سازمان اطلاعات آمریکا شخصا به وضع یکی از سران معروف القاعده که در صنعا در زمان رئیس جمهور اسبق یمن زندانی بود، توجه میکند و با او تماس میگیرد و از او میخواهد این فرمانده بزرگ القاعده را آزاد کند. در حالی که میگویند القاعده را یک گروه تروریستی میدانند و شما در منطقه از افغانستان و عراق و در سراسر جهان میگویید با القاعده مبارزه میکنید. ببینید چطور خواستار آزادی او و تحویل دادنش به آن جماعت میشود. این فرد آزاد شد و در مدتی، عملیاتهای متعددی را اجرا کرد و زمانی که تاریخ مصرف او گذشت، از دستش خلاص شدند و او را کشتند. با صدای واضح و روشن این مطلب بیان میشود.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: اسناد جدیدی در حال انتشار است که سازمان اطلاعات آمریکا افرادی را که در زندانهای آمریکایی در عراق زندانی بودند به خدمت میگرفت و چطور آنچه که دولت اسلامی در عراق خوانده میشد، تاسیس شد و بعدا دولت اسلامی در عراق و شام نامگذاری شد و سپس به سازمان دولت اسلامی تبدیل شد. نقش سازمان اطلاعات آمریکا در به خدمت گرفتن سرکردههای این افراد در زندانها در عراق و آزاد کردن آنها و سپس تشکیل جبهه النصره که از دولت اسلامی در عراق و شام جدا شد، آشکار است.
وی افزود: اکنون هم سازمان اطلاعات آمریکا در آزاد کردن عناصر داعش که نزد قسد در شرق فرات بازداشت هستند، نقش دارد. بعضی از آنها را به طرف عراق آزاد میکنند تا داعش را در عراق احیا کنند و بعضی از آنها را هم به پایگاه التنف در مرزهای سوریه و اردن منتقل میکنند تا آنها را به طرف منطقه بیابانی شام هدایت کنند و عملیاتی را در آن منطقه اجرا کنند که تقریبا هر روز میشنوید؛ بنابر این ما در برابر یک جماعت اسلامی قرار نداریم. ما در برابر جماعتی قرار نداریم که به دنبال عدالت، رفاه، انصاف، مشارکت، دموکراسی و انتخابات باشد، ما در برابر جماعتهای تروریست و تکفیری مسلح قرار داریم که تشکیل، مدیریت و تسهیل تردد آنها و تامین مالی آنها و پشتیبانی از آنها و تامین سلاح برای آنها و هدایت آنها از طرف سازمان اطلاعات آمریکا صورت میگیرد تا ارتش ها، ملتها و جوامع را ویران کنند و زمینه سلطه آمریکا بر منطقه را فراهم کنند و اسرائیل پناهگاه و امید و نگین تاج در خاورمیانه باشد. این طرح، همان طرح قدیمی و جدید دولتهای پی در پی در آمریکاست.
سید حسن نصرالله در ادامه گفت: تمایل داریم درباره این مسئله فقط یادآوری کنم که این جانبازان که تعداد آنها هم بسیار زیاد است و در این نبردها مشارکت داشتند، از سوریه، لبنان، مقاومت، فلسطین و آینده این منطقه و آینده این امت دفاع میکردند. به ویژه که بعضی از اسناد با صراحت درباره اهداف تشکیل این گروهها در آن زمان سخن میگوید و این اهداف همچنان وجود دارد. در هر صورتای جانبازان عزیز، این مناسبت و این میلاد را به شما و خانوادههای شریف شما به ویژه مادران و همسران جانبازان تبریک میگویم.
سید حسن نصرالله همچنین درباره تحولات داخلی لبنان گفت: لبنان امروز در کانون بحران واقعی قرار دارد. یک بحران بزرگ ملی که شامل بحران اقتصادی، معیشتی و مالی و نیز بحران سیاسی است. میتوانم بگویم که بحران نظام و بحران حکومت و بحران کنونی، آینده و گذشته است. تلاش میکنیم درباره شرایط موجود فعلی و ارزیابی آن و یافتن راه حلها و تعیین مسئولیتها و اینکه ما باید چه کاری انجام دهیم، سخن بگوییم. به همین علت مطالب را به ترتیب نوشته ام تا انشاالله شرحی که بیان میکنم، مفید باشد.
وی خاطر نشان کرد: هنگامی که اوضاع خودمان و چگونگی حل آن را ارزیابی میکنیم، نکته اول آن است که با اینکه به دردها، خشم ها، نارضایتیها و احساس ناامیدی احترام میگذاریم، اما به هیچ وجه نباید فراموش کنیم که باید به صورت عاقلانه و با مسئولیت و حکمت عمل کنیم. رفتارها چه کارها و چه حرفهای همراه با باج خواهی، به هیچ جایی نمیرسد. در شرایطی که مردم خشم، درد و شکایت خودشان را حفظ میکنند، نباید منطق و عقل را کنار بگذارند. باید با درک مسایل و به صورت مسئولانه و عاقلانه و با در نظر گرفتن مسایل ملی، اخلاقی، دینی و انسانی عمل کنیم.
وی در ادامه گفت: دومین نکته آن است که باید چارچوب را مشخص کنیم که ما درباره راه حلها یا ابزارهای اعمال فشار سخن میگوییم. به نظر میرسد عدهای هیچ سقفی برای شرایط طرح خواسته هایشان در نظر نمیگیرند. من خواهان مشخص شدن این سقف هستم و میگوییم که به این سقف پایبند هستیم و هرگز نباید به آن برسیم. این سقف، رخ ندادن جنگ و درگیری داخلی است.
سید مقاومت همچنین درباره تحولات لبنان و منطقه تشریح کرد همه میدانند که عدهای برای به راه انداختن جنگ داخلی در لبنان تلاش میکنند. جنگ داخلی در عراق به راه انداختند و در سوریه جنگ داخلی به راه انداختند و جنگ داخلی در یمن به راه انداختند و جنگ داخلی در افغانستان به راه انداختند و تلاش کردند جنگ داخلی در ایران به راه بیاندازند. در هر محلی، طرح آنها به راه انداختن جنگ داخلی است. با توجه به اینکه تا الان در برابر مقاومت در لبنان، عاجز ماندند، ممکن است به طرف اجرای این گزینه بروند. در سالهای گذشته، این گزینه مطرح بود و برای تحقق آن تلاش کردند و ناکام گذاشته شد. نمیخواهم بعضی اسامی را ذکر کنم تا حساسیت برانگیز شود. این طرح قبلا وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. در هیچ شرایطی نه به علت بحران اقتصادی و نه علت بحران دلار و نه علت نبود مواد غذایی و نه بحران تشکیل دولت و نه به علت دیگر بحران ها، نباید جنگ داخلی رخ دهد.
دبیر کل حزب الله لبنان افزود: برای این بحرانها باید راه حل وجود داشته باشد و به هر علتی و به سبب هر بحرانی که در کشور باشد، نباید هیچ کسی به سوی جنگ داخلی حرکت کند یا اینکه به کسی اجازه بدهیم کشور را به سوی جنگ و درگیری داخلی سوق دهد. عدهای میگویند چگونه ممکن است جنگ داخلی رخ دهد، در حالی که فقط شما سلاح دارید. نه، اینطور نیست و این حرف دروغ است و اگر خوشبیتانه نگاه کنیم، یک تصور اشتباه است. این ملت لبنان، جنگ داخلی به موشک نقطه زن یا موشکهایی که ۲۰۰ یا ۳۰۰ کیلومتر برد دارد، نیاز ندارد، جنگ داخلی با کلاشینکف و با ام ۱۶ و با ب ۷ و با سلاحهای نیمه سنگین و با دوشکا و ضدهوایی رخ میدهد و همه اینها نزد همه لبنانیها وجود دارد. برای اینکه کسی نگوید نه ما نداریم، دستکم اینها نزد اکثریت لبنانیها وجود دارد. همه مردم سلاح دارند. در همه روستاها سلاح وجود دارد. در همه شهرها سلاح وجود دارد. دلیل این حرف هم آن است که به تشییع جنازهها نگاه کنید. شاید ما کمتری افرادی باشیم که در تشییع جنازهها اقدام به تیراندازی میکنیم. زیرا ما تدابیری اتخاذ کردیم که اگر کسی از برادران ما اقدام به تیراندازی (هوایی) کند، جایگاه جهادی آن در مقاومت هر چه که باشد از حزب الله اخراج میشود. اما به تشییع جنازهها نگاه کنید که افراد تیربار، سلاحهای نیمه سنگین و ضد هوایی به همراه دارند. جنگ داخلی به سلاحی بیش از اینها نیاز ندارد و من امشب بر اساس اطلاعاتی که در اختیار دارم به شما میگویم که طرفهای خارجی و بعضی طرفهای داخلی به دنبال سوق دادن لبنان به جنگ داخلی هستند، اما همواره به دنبال بنزین، سوخت و آتش میگردند. تا الان هوشیاری لبنانیها و تحمل مسئولانه آنها و صبر آنها مانع از آن شده است، اما این احتمال و خطر همچنان وجود دارد و این زمینه هم وجود دارد. همچنین در این چارچوب، عدهای میگویندای حزب الله شما قدرت بسیار زیادی دارید و از سلاح و امکانات برخوردار هستید و شما باید تشکیل کابینه و راه حلها را با سلاح خودمان تحمیل کنند. این اشتباه است و باعث وقوع جنگ داخلی میشود. با صراحت میگویم منجر به جنگ داخلی و ویرانی کشور میشود. هیچ کسی نباید حتی به این مسئله فکر کند و هیچ کسی نباید از ما چنین خواستهای داشته باشد و هیچ کسی نباید تصور کند که چنین چیزی در کشور رخ دهد. اگر شما خانه و خانواده داشته باشید و با مشکلات و نواقصی هر چند مشکلات زیاد روبرو باشید، شما خانه خودتان را آتش میزنید و خانواده تان را میکشید، زیرا نمیتوانید آن نقص را برطرف کنید؟ چنین کاری به معنای آن است که عقل، دین، اخلاق و احساس مسئولیتی وجود ندارد. این حرفها فقط برای باج خواهی بیان میشود. با صراحت میگویم ما در حزب الله، قصد نداریم برای تشکیل دولت یا حل اوضاع اقتصادی، معیشتی یا عمرانی یا مالی یا اصلاحات در کشور، دست به سلاح ببریم. زمانی که درباره مبارزه با فساد سخن میگوییم، هیچ کسی نگوید باید از سلاح استفاده کنید که مبارزه با فساد ابزارهای کاملا متفاوتی دارد.
وی گفت: سومین نکته آن است که ما لبنانیها باید مقداری آرام باشیم، زیرا نیاز داریم که بحران و مشکلات و بیماری خودمان را تشخیص بدهیم تا بدانیم چگونه باید آن را معالجه کنیم. اگر تشخیص ما اشتباه باشد، درمان هم به اشتباه صورت خواهد گرفت. به عنوان مثال اگر فردی دچار بیماری کبد باشد و تشخیص آن باشد که علت بیماری اش کلیه است، اگر ما به سراغ درمان کلیه برویم، فرصت را از دست داده ایم و بیماری اصلی را هم درمان نکرده ایم و آن بیماری گسترش مییابد. تشخیص اشتباه منجر به درمان اشتباه میشود. در نظر گرفتن عوامل اشتباه برای بحران به معنای آن خواهد بود که ما به سراغ درمانهای اشتباه خواهیم رفت. درمانهایی که نتیجهای به همراه نخواهد داشت. زیرا بحرانهای واقعی و اصلی را حل نکرده ایم. امروز در کشور، یک بار رویکرد شما به بحران موجود آن است که به دنبال راه حلی برای مردم هستید، یا اینکه نه رویکرد شما آن است که میخواهید از این بحران برای تضعیف مخالفان سیاسی خودت و برای به دست آوردن محبوبیت مردمی و برای باج خواهی از دیگران استفاده کنی و دغدغه واقعی شما حل بحران نیست. امروز در لبنان، دو دسته وجود دارند. دسته اول تلاش میکنند عوامل واقعی را پیدا کنند و عوامل واقعی را بدون فریبکاری و بدون دروغگویی و بدون تحریف و بدون کلاهبرداری به مردم میگویند. دسته دوم، عامل همه این شرایط را در یک طرف میبیند که آن هم درست نیست و همه پیامدهای بحران را برعهده یک طرف میاندازد، زیرا میخواهد با آن طرف، تسویه حساب کند. این طرف میتواند رئیس جمهور، یک طایفه مشخص، یک طرف مشخص سیاسی، حزب، جریان یا یک جنبش باشد. اینکه بگوییم فقط این طرف عامل همه این بحران هاست و همه مسئولیتها را بر گردن آن بیاندازیم، برای تسویه حساب است و واقعا به دنبال راه حل برای بحران نیست. ما باید از دسته اول باشیم. ما به حل این بحران توجه داریم و آن را مسئولیت همه میدانیم. بخشی از مسئولیت برعهده ماست. مسئولیت دینی و شرعی ماست و خداوند از ما درباره آن سوال خواهد کرد. ما همچنین مسئولیت اخلاقی و انسانی بین خود و وجدانمان داریم و ما همچنین مسئولیت ملی در برابر مردم داریم. به همین علت به طور خلاصه میگویم، بحرانی که ما با آن روبرو هستیم عوامل متعددی دارد. اگر یک عامل را برطرف کنیم و بقیه عوامل را رها کنیم، ما بحران را حل نکرده ایم، بلکه وقت هدر داده ایم و یکدیگر را به بازی گرفته ایم. باید همه عوامل را حل کنیم تا بتوانیم این بحران را حل کنیم.
دبیر کل حزب الله لبنان در بخش دیگری از سخنانش گفت: با توجه به اوضاع اقتصادی، معیشتی و بدهی متراکم کشور که به بیش از صد میلیارد دلار رسید و مجموعه عوامل دیگر، برخی علت و علل مختلفی را بیان میکنند، سیاستهای اقتصادی و مالی، ضربه زدن به بخش تولید، تلاش برای تسویه سیاسی دهه نود در منطقه، سیاست اقتراض، فساد مالی و اداری، هدر دادن اموال، غارت صدها میلیون دلار، درگیریهای سیاسی و مذهبی داخلی، جنگهای اسرائیل علیه لبنان که آسیبهای مختلف مالی و جانی به دنبال داشت، جنگهای قبل یعنی از ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۶، اشغال چند دههای بخشهای از جنوب و بقاع غربی به دست اسرائیل تنها بخشی از این دلایلند و متاسفانه از نگاه برخی، مقاومت لبنان نیز دلیل دیگر است به عبارتی اینها معتقدند، مقاومت مثل اشغالگر است، کشور را ویران کرد، موجب گلوله باران و بروز کشتار در کشور شد، موجب اشغال روستاها و شهرها از سوی اشغالگران شد، مانع امنیت و ثبات شد و حتی به مانعی در مسیر سرمایه گذاریهای خارجی تبدیل شد، میگویند آنکه با مقاومت و دفاع، اراضی کشور را آزاد کرد مثل دشمن مسئول ویرانیهای اقتصادیست و این باور، ظلم است. دلیل دیگر، طرح منطقهای آمریکا و همچنین جنگهای سال ۲۰۰۳ به بعد در منطقه به ویژه جنگ جهانی به مدیریت آمریکا علیه سوریه است، جنگی که در آن از عربستان، ترکیه و کشورهای دیگر هم سود برده شد. جنگ سوریه تبعاتی برای لبنان داشت، مرزها بسته شد، امکان واردات و صادرات از بین رفت و تمامی روابط اقتصادی میان لبنان و سوریه تعلیق شد، میلیونها آواره سوری وارد لبنان شدند و همین اتفاقات بر لبنان اثر گذاشت. از دلایل دیگر، قاچاق اموال به خارج از کشور، توقیف سپردهها در بانک ها، انفجار بندر بیروت، آثار این انفجار بر اقتصاد، تنشها و اعتراضات اخیر و تبعات آن، خلاء موجود در نظام سیاسی کشور و دشوار بودن پر کردن این خلاء ها، فشارهای آمریکا بر لبنان به ویژه در سالهای اخیر، همه و همه از مجموعه دلایلی هستند که در کنار دلایلی دیگر میتوانند درصدی از تاثیر را برای شکل گیری شرایط امروز داشته باشند.
وی افزود: در این میان کسانی هستند که برای تسویه حساب با مقاومت لبنان، حزب الله و سلاح حزب الله را دلیل بحران اقتصادی کشور میدانند و وقتی سخن از راه حل بحران در کشور است از ضرورت خلع سلاح حزب الله میگویند، این سخنان نوعی تشویش افکار و گمراه کردن افکار است. آنان ممکن است بگویند شما (حزب الله)، چون با اسرائیل جنگیدید، درصدی از دلایل هستید، چون در سوریه با گروههای تکفیری جنگیدید موجب شدید این گروهها علیه لبنان و منطقه وارد عمل شوند، این گروهها انتظار دارند ما این استدلالها را بپذیریم و بگوییم ما بودیم که موجب شدیم اقتصاد، صنعت، داد و ستد با سوریه آسیب ببیند و کشور به دلیل مسدود شدن مرزها و بدهکاریها شرایطی ناخوش داشته باشد، اما این اتهام قابل پذیرش نیست بلکه نوعی ظلم است. مجموعهای از عوامل را گفتیم و اگر دنبال راه حل هستیم باید همه این دلایل را حل کنیم و طرحی را پیش بکشیم که فراتر از این دلایل باشد، زیرا تا وقتی این دلایل وجود دارد یعنی راه حل وجود ندارد.
سید حسن نصرالله در ادامه گفت: نکته بعدی اینکه در مسیر حل مشکلات باید در میانه ناامیدی و توهم باشیم، با توجه به اینکه واقعا اوضاع کشور دشوار است ممکن است بخشی از مردم ناامید باشند، اما ناامیدی و دمیدن روحیه ناامیدی میان مردم نادرست و غیر عقلانی است، حد بعدی توهم و خیال پردازی هاست، در این زمینه تفاوتی نیست که خیال پردازیها درباره راه حلها باشد یا گفته شود مثلا پس از مدتی، آینده بسیار روشنی خواهیم داشت. واقعیت این است که این مشکلات تراکمی از مشاکلی است که از دهها سال قبل انباشته شدند، این مشکلات نتیجه یک یا دو سال نیست که به مردم وعده دهیم یک یا دو سال دیگر پایان مییابد، نکته بعدی که به توهم و خیال پردازی ارتباط دارد، آسان شمردن راه حل است مثلا بگوییم راه حل مشکل تشکیل کابینه است، البته درست این است که راه حل با تشکیل کابینه آغاز میشود و کابینه گام اول در یک مسیر طولانی است تا بتوانیم به راه حلها برسیم.
دبیر کل حزب الله لبنان افزود: در موضوع تشکیل کابینه، موانع زیادی وجود دارد، پس از استعفای دولت کنونی و مشکلاتی که در مسیر تعیین نامزد تشکیل کابینه وجود داشت، بالاخره این ماموریت مشخص شد، بر اساس طرح پیشنهادی فرانسه، کابینه باید از افراد غیر حزبی، اما متخصص و کاردان تشکیل شود، ما در این زمینه تسهیلاتی ارائه داده ایم، اما میگویم اگر به خواست خدا روز دوشنبه مامور تشکیل کابینه (نخست وزیر) با رئیس جمهور درباره کابینه غیر حزبی و متخصص توافق کنند، مشکل تشکیل کابینه حل میشود، اما سخنی از باب توصیه دارم، اولین نصیحت به کابینه است، این اندیشه از همان زمانی که مامور تشکیل کابینه مشخص شده بود در ذهن ما وجود داشت، اما برای بیانش صبر کردیم.
سید مقاومت گفت: دولتی که ماموریتهایی در حجم حل مشکلات لبنان دارد، نیازمند برداشتن گامهای بلند و قوی است، مثالی میزنم، چرا امروز ما در پی تعامل با چین نیستیم؟ چین میگوید من برای همکاری آماده ام، اما چرا ما آمادگی نداریم چین در لبنان سرمایه گذاری کند؟ آنان گفتند ما حتی آماده ایم تا سقف دوازده میلیارد دلار در لبنان سرمایه گذاری کنیم، به صراحت میگویم دلیلش این است که بسیاری از مسئولان در لبنان از ترس آمریکا با چین تعامل نمیکنند. دولت سابق عراق به سمت چین گام برداشت مجازات شد، نتانیاهو به چین روی خوش نشان داد، از طرف آمریکا توبیخ شد، به همین منظور مقامات لبنانی هراس دارند. امروز هم که رویارویی با چین در اولویتهای دولت بایدن قرار دارد.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: همین شرایط برای روسیه و شرکتهای روسی هم مصداق دارد، ایران برای تامین مشتقات نفتی کشور، آمادگی داشت تا با لیره لبنانی با بیروت همکاری کند، اما به همین دلیلی که ذکر شد، این همکاری میسر نشد، به نقل از بانک لبنان به من گفته اند، حتی اگر با لیره لبنان از ایران چیزی بخریم آمریکا ما را مجازات و تحریم میکند. پس آمریکا اجازه نمیدهد با چین، روسیه و ایران همکاری شود، با سوریه نباید تعامل شود، با عراق هم تا حدودی اینگونه است، پس باید چه کرد؟ باید به شرایط آمریکا تن داد و مثل برخی از کشورهای عربی به جزئی از محور آمریکایی اسرائیلی تبدیل شد؟ این یعنی لبنان نمیتواند بی طرف باشد حال آنکه شرایط کابینه باید به گونهای باشد که وقتی تشخیص داد منفعت کشور در این است که با شرکتهای چینی همکاری شود باید شرکتهای چینی را دعوت کرد، اگر منفعت کشور در خریدن مشتقات نفتی با لیره لبنانی است باید این کار را عملی سازد در غیر این صورت کشور میمیرد.
وی افزود: این یک سوی قضیه بود طرف دیگر قضه دل بستن به صندوق بین المللی پول است، این صندوق وام میدهد نه آنکه کمک کند، چون کمک هایش برای شرایط ویژه مثل شرایط جنگی است، این روند کشور را مدیون میکند و این خود مشکلات دیگری در پی دارد. پس از روی کار آمدن کابینه برای همکاری با صندوق بین المللی پول دو راه وجود دارد یا باید شرایط این صندوق را پذیرفت یا آنکه شرایط را با دلایلی مثل اینکه با کشور لبنان همخوانی ندارد و سبب بدتر شدن شرایط کشور میشود نپذیرفت، مثلا ممکن است صندوق بین المللی پول شرط کند دولت باید اختصاص سوبسید به دارو، مواد غذایی و مشتقات نفتی را قطع کند، آیا مردم لبنان تحمل این شرایط را دارند؟ زیرا این روند سبب گرانی بیشتر مواد غذایی، دارویی و مشتقات نفتی و ... میشود. یا آنکه صندوق خواستار آزاد سازی نرخ دلار شود این امر بازار ارز را به هم میریزد و چنین اتفاقی تبعات مختلفی برای کشور به دنبال خواهد داشت، شاید هم شرطش این باشد که مثلا بخش مهمی از دولت، دارای کارکنان اضافی است، این امر منجر به بیکار شدن هزاران و حتی دهها هزار نفر شود، با این حساب باید پرسید آیا کابینه متشکل از افراد متخصص توان تحمل چنین شرایطی را دارد؟
سید حسن نصرالله گفت: من معتقدم کابینه باید به گونهای باشدکه گروههای سیاسی، بخشی از مسئولیتش را به دوش بکشند تا کسی در دولت نتواند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، دولت باید هویتی شفاف و به تبع آن مسئولیت مشخص و معینی داشته باشد، اما دولت متشکل از متخصصان، اگر حمایت گروههای سیاسی را نداشته باشد قادر نیست اینگونه مسئولیت پذیر باشد و بتواند کشور را نجات دهد و تصمیم بگیرد. اگر دولت متشکل از متخصصان غیر حزبی باشد و اشتباهی مرتکب شود هیچ حزبی مسئولیت را بر عهده نمیگیرد در چنین شرایطی شرایط دشوار میشود. در هر حال سخن من این است که ما موافق دولت متشکل از متخصصانیم، اما باور داریم چنین دولتی نمیتواند دوام بیاورد و نمیتواند کشور را نجات دهد و تصمیمات بزرگ و جسورانه بگیرد.