به گزارش اقتصادنیوز اظهارات دیروز حسن روحانی رئیسجمهور، حاشیههای لایحه بودجه 1400 و مرگ محمد یزدی رئیس اسبق دستگاه قضایی ایران مهمترین سوژههای مشترک امروز به شمار میروند.
آرمان ملی در عنوان اصلی عکس یک خود با اشاره به سخنان حسن روحانی نوشته است: ناگفتههای مهم رئیسجمهور، اعتماد هم در این زمینه تیتر زده است: دفاع از جمهوریت. آفتاب یزد تیتر زده است: شطرنج روحانی!ابتکار این تیتر را برگزیده است: آخرین وعده رئیس جمهور،ایران ارگان دولت هم تیتر زده است: برای دولت برنامه تعیین نکید! کیهان هم نوشته است: روحانی: بکذارید مردم شاد باشند، آقای رئیس جمهور وقت خوبی برای سخنرانی نیست، جوان به بخش اقتصادی سخنان رئیسس جمهور پرداخته و تیر زده است: دلار روخانی در 1400 فقط11 هزار تومان، خراسان هم نوشته است: واینک دلار روحاننی
وطن امروز با درج عکس مرحوم محمد یزدی تیتر زده است: امین امامین
اطلاعات به نقل از روحانی این عنوان را برگزیده است: در سریعترین وقت ممکن واکسن وارد می کنیم،
در ادامه گزیده ای از مطالب مهم روزنامهها را بررسی میکنیم:
کیهان در ستون اخبار ویزه خود نوشته است:سفیر فرانسه در تهران میگوید: اکنون زمان زنده شدن برجام است و فرانسه آماده آغاز عصر پساترامپ با ایران میباشد.«فیلیپ تیهبو» در گفتوگو با روزنامه همشهری اظهار داشت: ایران و فرانسه روابطی دارند که تاریخ آن به هزاران سال قبل بازمیگردد و روابط ایران و فرانسه در همین راستا قرار میگیرند؛ بنابراین باید خودمان را در منطق همکاری پایدار و ادامهدار قرار دهیم. مقامات فرانسه تأکید کردند که فرانسه همچنان عضو برجام است و عضو خواهد ماند و مایل است که برجام را مجددا برقرار و زنده کند. فرانسه نیز همچون آلمان و انگلستان از تصمیم آقای ترامپ برای خروج از برجام ابراز تأسف کرد. فرانسه با چین و روسیه همچنان در برجام است. فکر میکنم که الان تمام شرایط فراهم شده است برای اینکه این توافق دوباره زنده شود.او همچنین گفته است: اعمال مجدد تحریمها توسط آمریکا نه درست است و نه در مسیر صحیح قرار دارد. برجام یکسری تعهدات و حقوقی برای طرفین درنظر میگرفت و البته حق ایران هم منتفع شدن از منافع اقتصادی این توافقنامه است؛ به همین دلیل است که ما پایبند به حفظ توافق هستیم؛ چون فکر میکنیم چارچوب متوازنی بوده و به نفع طرفین است. آمریکا از ماه اگوست گذشته تلاشهایی برای فعال کردن اسنپبک و بازگشت تحریمهای جدید علیه ایران انجام داد، اما فرانسه، آلمان و انگلستان از آن پیروی نکردند؛ چون اقدام آمریکا غیرقانونی بود و آمریکا دیگر در برجام حضور نداشت. از سال۲۰۱۹ نیز آقای مکرون، رئیسجمهوری فرانسه تلاشهای فراوانی برای ایجاد آتشبس اقتصادی با هدف محدود کردن تأثیر تحریمها و حتی برداشته شدن یکسری از تحریمها انجام داد که متأسفانه تلاشهای او به نتیجه نرسید، ولی فرانسه همچنان نظر مساعدی برای از سرگیری مذاکرات برای کاهش تحریمها از یکسو و بازگشت ایران به تمامی تعهدات خود در برجام دارد.سخنان سفیر فرانسه در حالی است که اولا دولت متبوع وی در جریان مذاکرات منتهی به برجام، حتی از آمریکا هم خبیثانهتر رفتار کرد اما متاسفانه برخی امتیازات اقتصادی را از دولت روحانی گرفت!بدتر اینکه وزیر خارجه این کشور در جریان سفر به تهران، اظهارات موهنی را در جمع مهمانان سفارت بیان کرد و مدعی شد دولت روحانی بهخاطر نیاز، به آزمایش نظامی فرانسه و برخی کشورهای مرتجع اعتراض نمیکند.در همین حال شرکتهای عهدشکن توتال، ایرباس و پژو، پس از خروج آمریکا از برجام، بدون اینکه حتی یک یورو خسارت پرداخت کنند، به نقض قرارداد با ایران پرداختند و خسارتهای هنگفتی را متوجه کشورمان کردند.در این دوره، رئیسجمهور فرانسه به جای این که پای تعهداتش بماند یا حداقل میانجی بیطرفی باشد، به مدت چند ماه وقتکشی کرد و نقش پیامرسان تهدیدهای ترامپ را ایفا نمود. در واقع او در این دوره قصد داشت بدون عملی شدن حداقل تعهدات آمریکا و اروپا، روحانی را به ملاقات با ترامپ بکشاند تا ترامپ بتواند از این موقعیت، برای تبلیغات انتخاباتی خود استفاده کند. ترامپ چند ماه قبل، نمایش زشتی با رئیسجمهور صربستان ترتیب داد که رسانهها از آن به عنوان صحنه تحقیرآمیز بازجویی یاد کردند.همچنین وعدههای تنازلی فرانسه و دولتهای دیگر اروپایی درباره راهاندازی کانالهای مالی بیمحتوایی نظیر اسپیدی و اینستکس هم بیسرانجام ماند و آنها صرفاً از موضع مهملگویی و طلبکاری رفتار کردند. با همه این خباثتها، حال سفیر فرانسه میگوید اکنون زمان زنده شدن برجام است و حال آن که اگر او صداقت داشت، حداقل باید شرکتهای عهدشکن فرانسوی خسارت میپرداختند و تعهدات خود را عملی میکردند.و بالاخره این که رئیسجمهور فرانسه با حمایت چندباره از اهانتهای نشریات فرانسوی به ساحت پیامبر اعظم(ص) خاطره بدی در ذهن ملت ایران و سایر ملتهای مسلمان بهجا گذاشته و نشان داده که نوچه فرقه شیطانی صهیونیسم مسیحی است.
جمهوری اسلامی در سرمقاله خود به بحت حکومتداری پرداخته و مینویسد: امروز هم حکمرانی در کشور ما به همین آفت مبتلاست. کسانی که در چهار دهه عمر نظام جمهوری اسلامی در کوران حوادث بودهاند و از آنچه در لایههای پیدا و پنهان عرصه سیاسی وجود دارد خبر دارند، این واقعیت را میدانند که کارگزاران امروز سه دسته هستند. عدهای تلاش میکنند خود را با خواست حاکمیت تطبیق بدهند در حالی که خود هیچ اعتقادی به هیچ چیز ندارند. عدهای گوش به فرمانند در حالی که به چیز دیگری اعتقاد دارند. این دو دسته متاسفانه اکثریت را تشکیل میدهند. دسته سوم کسانی هستند که ظاهر و باطنشان یکی است ولی در اقلیت قرار دارند و کار چندانی هم به آنها سپرده نمیشود. وضعیت اسفناک امروز جامعه ما ریشه در این واقعیت تلخ دارد که ویژگیهای چهارگانه پرهیزکاری، مجاهدت، پاکدامنی و درستکاری را نمیتوان در کارگزاران یافت مگر در تعداد اندکی که کارهای کلیدی در اختیارشان نیست.در چنین وضعیتی، اگر در شب تاریک گفته شود الآن روز روشن است، این جماعت هم تصدیق میکنند و میگویند روز روشن است آنهم چنان که روشنائی آن بیش از نیازمان است و میتوانیم آن را صادر کنیم! و اگر لحظهای بعد گفته شود الآن شب تاریک است، همانها خواهند گفت بله کاملاً تاریک است، عدهای به این دلیل که هیچ اعتقادی به هیچ چیز ندارند و عدهای نیز چون مصلحت خود را در تایید هرچه میشنوند جستجو میکنند. وجه مشترک این دو جماعت اینست که منافع خود را بر منافع مردم و مصالح کشور ترجیح میدهند. در این نوع حکمرانی، مردم به حساب نمیآیند و همین روش است که مردم را از کارگزاران جدا میکند و این، ظلم به نظام است.سوال مهمی که در اینجا مطرح میشود اینست که روحانیت چه تکلیفی در قبال این نوع کارگزاری دارد؟ نهتنها این نوع کارگزاری بلکه در هر شرایطی، روحانیت باید از تایید آنچه نارواست خودداری کند و با شجاعت و صراحت، راه درست را نشان دهد. فلسفه وجودی روحانیت، همراهی با مردم است و اگر در حکمرانی حضور مییابد یا با حکمرانان همکاری میکند فقط در صورتی برای این کار حجت میتواند داشته باشد که هدف اصلی و محوری اقدامات خود را تامین منافع مردم قرار دهد. وقتی مردم در پیچ و خم زندگی گرفتارند، تمام نگاه روحانیت باید به مردم باشد. غفلت از نگاه به مردم، روحانیت را با فلسفه وجودی خود بیگانه میکند. مبادا برخلاف مشی مولایمان، بینیازی مادی حضرات روحانی، شب تاریک بینوایان را برای آنان روز روشن جلوه دهد!
اعتماد در گزارشی به بحث بیگاری پرداحته و می نویسد: براساس تازهترین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، 22.3 درصد از بیکاران و 8.9 درصد از جمعیت شاغلان تابستان سال 98 به جمعیت غیرفعال تابستان سال جاری اضافه شدند که اگر به جمعیت جویای کار افزوده شوند، نرخ بیکاری در تابستان سال جاری و حدود 7 ماه پس از شیوع کرونا در کشور به 18.5 درصد افزایش خواهد یافت. پیشتر این مرکز در گزارشی که فاصله زیادی با دادههای مرکز آمار داشت، نرخ بیکاری بهار سال جاری را 24 درصد تخمین زده بود در حالی که گزارش مرکز آمار حاکی از نرخ بیکاری 9.8 درصدی بود. گزارش «تحلیل شاخصهای بازار کار در تابستان 99» نشان میدهد که بیش از یک میلیون و 626 هزار نفر از جمعیت فعال در تابستان سال جاری نسبت به تابستان 98 از بازار کار کم شدند که سهم زنان از این کاهش حدود یک میلیون و 10 هزار نفر و سهم مردان نیز 615 هزار و 651 نفر بوده است. با وجود اینکه در فصل مورد بررسی نرخ مشارکت زنان نیز کاهش 3.5 درصدی داشته و به 14.1 درصد رسیده، بنابراین دور از ذهن نیست که میزان مشارکت اقتصادی این گروه در فصل پاییز که تعطیلی سه هفتهای داشت، کاهش یابد. در فصل مورد بررسی نرخ مشارکت مردان با کاهش 2.7 درصدی به 69.5 درصد رسید. نکته دیگری که در این گزارش وجود دارد، سهم بیشتر بخش خدمات از بیکارشدگان است. بر این اساس از کل یک میلیون و 209 هزار نفری که از جمعیت فعالان شاغل کم شدند، 817 هزار نفر شاغلان این بخش بودند.
بر اساس آنچه مرکز پژوهشها از دادههای بازار کار در تابستان محاسبه کرده، در این فصل نرخ مشارکت اقتصادی نسبت به فصل مشابه سال گذشته کاهش 3.1 درصدی داشته و به 41.8 درصد رسید. هر چند نرخ بیکاری کاهش یک درصدی را ثبت کرده و به 9.5 درصد رسیده اما این مرکز بر این باور است که این عدد، اطلاعات نادرستی از حقیقت کف بازار کار میدهد، چراکه در این فصل بخشی از جمعیت بیکاران و البته شاغالان به جمعیت غیرفعال اضافه شدند. بدین معنا که دیگر جویای کار نیستند که البته این نیز دلایل خودش را دارد. ممکن است از راههای دیگری کسب درآمد کنند به عنوان مثال سوداگری و دلالی در بازاری را انتخاب کنند یا به کلی از یافتن کار ناامید شده باشند. بر این اساس کاهش جمعیت فعال به میزان یک میلیون و 626 هزار و 268 نفر بوده است. این آمار از بعد معیشت خانوارها دارای اهمیت است؛به گونهای که ممکن است در بین افرادی که از جمعیت فعال حذف شدهاند، سرپرست خانوار وجود داشته باشد که در این صورت میتواند بر تبارشناسی دهکها نیز تاثیر بگذارد. در سوی دیگر تغییر جمعیت غیرفعال نیز همانطور که پیشتر گفته شد، مثبت بوده و حدود دو میلیون و 311 هزار و 521 نفر به آن اضافه شدند. افزایش جمعیت غیرفعال میتواند نشاندهنده شکنندگی بازار کار کشور و رو به وخامت رفتن شرایط پس از وقوع یک شوک ناگهانی باشد. هر چند به نظر میرسد کرونا تیر خلاصی بر بازار کار بود، چراکه این بازار به دلیل تحریمها، نوسانات نرخ ارز همچنین افزایش تورم، آسیبهای جدی دید. از کاهش بیش از یک میلیون و 626 هزار نفری جمعیت فعال، یک میلیون و 209 هزار و 320 نفر آن از جمعیت شاغلان کم شدند و مابقی نیز از جمعیت بیکاران. بیشترین کاهش شاغلان در زنان بود که سهم 749 هزار و 733 نفری داشتند که تقریبا 46 درصد کل شاغلان بیکار شده در فصل تابستان را شامل میشود. نرخ بیکاری زنان در تابستان 16.5 و مردان 8.6 درصد گزارش شده که نسبت به فصل مشابه سال گذشته افزایش 1.7 و 0.5 درصدی داشته است. مجموع زنانی که از جمعیت فعال کاسته شده یک میلیون و 10 هزار و 618 نفر و مجموع مردان نیز 615 هزار و 651 نفر محاسبه شده است.
با استناد به گزارش مرکز پژوهشها، تغییرات نیروی کار در تابستان سال جاری نسبت به سال 95، بدترین عملکرد را داشته است. بهترین عملکرد بازار کار در تابستان سال 95 به ثبت رسید که جمعیتی بالغ بر یک میلیون و 201 هزار نفر وارد بازار کار شدند که 747 هزار نفر زن و مابقی مرد بودند. اما با بازگشت تحریمهای نفتی در سال 97، بازار کار نیز از عملکرد خوب خود در سال 95 فاصله گرفت تا اینکه در سال جاری گستردهترین خروج از بازار کار رقم خورد. با توجه به گزارش مرکز پژوهشها در 4 سال اخیر، با وجود کاهش دو هزار نفری جمعیت فعال در سال 97 اما در هیچ گروه جمعیتی کاهش ناگهانی و شدیدی رخ نداده بود. از این حیث سال جاری، تک است. به خصوص اینکه دولت فعلی و آینده باید برای جبران کاهش جمعیت فعال علاوه بر اشتغالزایی گسترده، بستههای محرک مالی با مبالغ هنگفتی را نیز در نظر بگیرند. چیزی که با وجود تراز عملیاتی بودجه منفی 320 هزار میلیارد تومانی در بودجه سال آینده، بسیار بعید به نظر میرسد. در بخش دیگری از این گزارش، کل بیکارشدگان شاغل یک میلیون و 209 هزار نفر بود که 750 هزار نفر آن زنان بودند. این کاهش ناگهانی در حالی است که در چهار سال منتهی به سال 98 بهطور متوسط حدود 610 هزار نفر به جعمیت شاغلان افزوده میشد.
در بخش دیگری از گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، اشتغال ناقص در تابستان سال جاری نسبت به تابستان 98 افزایش نیم درصدی داشته و به 9.3 درصد رسیده است. شاغلان ناقص به افرادی گفته میشود که کمتر از 24 ساعت در هفته کار میکنند و در واقع کارشان تابع سطح تولید و اقتضائات فصلی است. از آنجایی که تابستان فصل ساخت و ساز نیز به حساب میآید، در این فصل معمولا سهم اشتغال ناقص به خصوص برای کارگران فصلی بالاست. اما تاثیر تحریم، تورم و کرونا بر بازار باعث شده که بسسیاری از بنگاهها و واحدهای تولیدی کمتر از ظرفیت خود مشغول به کار باشند. از اینرو این شاخص در آمارهای فصلی تابستان افزایش داشته است. اشتغال ناقص برای خانوادههای شهری و روستایی با افزایش 0.3 و 1.1 درصدی به 8.2 و 12.3 درصد رسید. حقیقت دیگری که در این آمار نمایان است، تاثیر مضاعف کرونا بر روستاهاست. به صورتی که ساکنان این مناطق بیشتر از مناطق شهری به اشتغال ناقص روی آوردند.
خراسان در سرمقاله خود به سخنان روحانی متمرکز شده است. این روزنامه نوشته است: روز گذشته رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت نرخ ارز مدنظر خود در اقتصاد کشور برای سال آینده را 11500 تومان تعیین کردند.نگاهی به لایحه بودجه 1400 که بودجه را بر مبنای فروش روزانه 2.3 میلیون بشکه نفت در نظر گرفته است، نشان می دهد پیش بینی آقای روحانی بازگشت آمریکای دوران بایدن به برجام و رفع کامل تحریم هاست که البته حتی خوشبین ترین کارشناسان هم رسیدن به شرایط رفع کامل تحریم ها را چندان محتمل نمی دانند. اگرچه با همین پیش بینی و در صورت افزایش قابل توجه درآمد نفت و تزریق گسترده ارز به بازار، می توان به کاهش قیمت ارز امیدوار بود ولی چند نکته اساسی درباره این فرض سیاسی و نتایج اقتصادی آن وجود دارد:
1- ما در شرایط سیاسی غیرقطعی به سر می بریم که گزینه بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریم ها یکی از گزینه هاست و گزینه دیگر، شرط گذاری برای بازگشت به برجام و رفع تحریم ها به ویژه تحریم های نفتی است. حتی ممکن است برای چند ماه ابتدا تحریم های نفتی برداشته شود و سپس با اتکای مجدد اقتصاد کشور به درآمد نفت (چنان که در لایحه بودجه و نرخ ارز مدنظر آقای روحانی چنین دیده شده است) تداوم فروش نفت کشور به شروطی گره بخورد که پذیرش آن برای ما ممکن نباشد. به این ترتیب دلار 11500 را باید ادامه خوش بینی مفرط به آمریکای دوره بایدن دانست.
2- حتی در صورت تحقق قطعی رفع تحریم های نفتی، به چند دلیل مشخص، افت قیمت دلار تا 11500 منطقی نیست:
1-2- اتکای مجدد اقتصاد کشور به نفت و کاهش قیمت با ارزپاشی، جز آسیب پذیر شدن مجدد اقتصاد کشور، از دست دادن منابع ارزی و زمینه سازی برای جهش مجدد ارز نتیجه ای ندارد.
2-2- ارزان شدن ارز با عرضه گسترده آن و حراج منابع ارزی، هزینه زیادی را در پی دارد. علاوه بر حراج منابع ارزی به دلیل عرضه گسترده آن، افت شدید صادرات غیرنفتی و تعطیلی گسترده صنایع وابسته به آن و تشدید رکود و بیکاری ناشی از آن، سقوط بورس به دلیل سهم بالای شرکت های صادرات محور در آن، هزینه هایی است که شیرینی کاهش نرخ ارز را به تلخی تبدیل می کند.
3-2- اساسا بازگرداندن نرخ ارز به قیمتی معادل کمتر از نصف قیمت فعلی، ممکن نیست و اگر به صورت مصنوعی تحقق یابد، پس از زمانی مشخص، ورق بر می گردد. دلیل این امر، این است که زنجیره وسیعی از فعالیت های اقتصادی براساس ارز حدود 25 هزار تومانی ماه های اخیر شکل گرفته است. ماندگاری چندماهه نرخ ارز در این محدوده موجب شده است که موجودی انبار کالاها و مواد اولیه تولید در بخش های مختلف و همچنین منطق اقتصادی فعالیت های تجاری و صنعتی مختلف، خود را براساس این نرخ تنظیم کند و همین مسئله که خود را در پدیده چسبندگی قیمت ارز نشان می دهد، موجب میشود تا امکان افت شدید نرخ ارز فراهم نباشد یا اگر هم فراهم شود به مجموعه کسب و کارها آسیب جدی وارد کند.چندی پیش جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور گفته بود بودجه چوب ادب سیاستمداران است. اکنون باید گفت که ارز نیز عملا چوب ادب سیاستمداران است ولی ظاهرا ضربات این چوب نتوانسته، تادیب لازم را در برخی سیاستمداران ایجاد کند. ما به وضوح تجربه دوران احمدینژاد و اتکا به درآمدهای نفتی سرشار و سال ها تثبیت نرخ ارز در محدوده 800 تا 900 تومان را دیدیم که با وقوع تحریم ها، چگونه فنر نرخ ارزی که به اتکای آن درآمدها ثابت مانده بود جهش تا 4 برابری را تجربه کرد. همان تجربه در دولت روحانی نیز تکرار شد و 4 سال قیمت ارز در محدوده 3500 تومان تثبیت شد و افزایش بعضا چند صد تومانی نرخ ارز در برخی مقاطع به گفته سخنگوی سابق همین دولت موجب تکدر خاطر رئیس جمهور می شد! ولی همان اتکا به درآمد ارزی نفت، موجب آسیب پذیری مجدد در برابر تحریم ها و در نتیجه افزایش نرخ ارز شد. این که پس از چنین تجربههایی، باز هم پایه های سیاست ارزی را بر چنین بنایی بگذاریم ، چه معنایی دارد جز فراموشی حافظه تاریخی سیاست گذاران و چه نتیجه ای دارد، جز این که سال ها بعد چوب ادب ارز با رها شدن فنر فشرده شده آن، پیکره اقتصاد کشور و معیشت مردم را بنوازد؟!
دنیایاقتصاد در گزارش اصلی خود نوشته است: رئیسجمهوری روز گذشته پنج پیام مهم بودجه را «افزایش ارزش پول ملی»، «چشمانداز روشن اقتصاد»، «نگاه حمایتی به معیشت مردم»، «عدم اتکا به نفت» و «کوچک کردن دولت» عنوان کرد. روحانی درباره ارز گفت: «ارز را بر مبنای ۱۱هزار تا ۱۱هزار و ۵۰۰ تومان مدنظر قرار دادیم تا ارزش پول ملی ما بالا برود و در سال آینده این کار شدنی و امکانپذیر است.» «دنیایاقتصاد» به بهانه اظهارنظر ارزی رئیسجمهور، برداشت اقتصاددانان و کارشناسان را در این زمینه جویا شد. کارشناسان معتقدند بازگشت دلار از اضافه پرش باید در دو سناریو مدنظر قرار گیرد. با فرض عدمحصول درآمدهای نفتی، نرخ ارز تابعی از تراز تجاری و صادرات غیرنفتی است و با رشد صادرات، بهتدریج قطر حباب ارز کاهش پیدا میکند. اما حصول درآمدهای نفتی باعث میشود که نرخ ارز در کوتاهمدت کاهش بیشتری داشته باشد و حتی امکان نزول به زیر ۲۰هزار تومان وجود دارد. در این حالت، سیاستگذار باید به نحوی عمل کند که از امکان حمله سفتهبازانه و شرایط ایجاد ابرنوسان پرهیز شود.
آرمان ملی یکی از تبلیغات جدبدتورهای مسافرتی را مور توجه قرار داده است. این روزنامه مینویسد: این خبر در شرایطی منتشر شده که هنوز طرح واکسیناسیون کرونا در کشورهای امارات و ترکیه آغاز نشده و حتی این کشورها نتوانستند برای مردم خود از انگلستان و روسیه واکسنی بخرند. در این بین حرمتالله رفیعی، رئیس هیاتمدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی به انتشار این تبلیغ واکنش نشان داد و اعلام کرد که تحقیقات اولیه را انجام داده است، و در این رابطه گفت: این تبلیغ و تور به احتمال زیاد نمیتواند کار یک آژانس باشد. ما آژانسی نداریم که در سه نقطه کشور شعبه داشته باشد. مهمتر از آن، نکتهای است که تور به انگیزه آن تبلیغ شده است. ترکیه هنوز برای تمام شهروندانش واکسن کووید 19 را تامین نکرده، چطور میتواند برای مسافر خارجی واکسن داشته باشد!؟ همچنین امیرپویان رفیعی شاد، رئیس هیاتمدیره انجمن صنفی دفاتر سفر هوایی و گردشگری استان تهران، درباره اجرای چنین توری اظهار کرد: سفرهایی که به درمان ارتباط دارد قطعا باید توسط دفاتر خدمات مسافرتی انجام شود که مجوزهای گردشگری و توریسم سلامت را دارند. اما از همکارانم استدعا دارم با توجه به اینکه صحت و سقم واکسن کووید 19 و شرایط در کشورهای دیگر هنوز تایید نشده از اقداماتی که به صنف (دفاتر خدمات مسافرتی) انگ سوءاستفاده میزند، خودداری کنند و تا زمانی که موضوع توسط وزارت بهداشت روشن نشده از اقدامات حاشیهای پرهیز کنند و هوشمندانه رفتار شود.
اما این همه ماجرای این روزها در ارتباط با گردشگری نیست و در آستانه آغاز سال نو چینی، برخی از بلاگرها از مردم چین دعوت کردند که به ایران سفر کنند. این درحالی است که سال گذشته و در بهمن و با آغاز تعطیلات سال نو چینیها، بسیاری از گردشگران از چین به ایران سفر کردند و این موضوع یکی از عوامل شیوع کرونا در ایران بود. گروهی از محققان اعلام کردهاند همهگیری ویروس کرونا حداقل تا دو سال دیگر ادامه مییابد و تا دوسوم جمعیت جهان نسبت به آن ایمن نشوند، این ویروس کنترل نخواهد شد و ایرج حریرچی، معاون کل وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در ایران نیز گفته پیشبینی میشود کشور تا یک سال آینده درگیر کرونا باشد و مرگ و میرهای ناشی از آن همچنان ادامه داشته باشد. در این بین معاونت گردشگری وزارت میراث فرهنگی همزمان با رفتارهای جنجالی بلاگرها برای دعوت اینستاگرامی از چینیها، از ادارات استانی خواسته فوری برای جذب چینیها تولید محتوا کنند. ولی تیموری معاون گردشگری میراث فرهنگی در نامهای به مدیران کل میراث فرهنگی در استانها نوشته است که پیرامون برگزاری رویداد «قرنها دوستی؛ سومین عید بهاره چینیها در ایران» در بازه زمانی 24 بهمن تا 9 اسفند 99 در قالب تولید محتوا و نشر در فضای مجازی مقتضی است دستور فرمایید اقدامات ذیل با قید فوریت معمول و گزارش مربوطه به دفتر بازاریابی و تبلیغات گردشگری این معاونت ارسال شود .» این بخشنامه در شرایطی منتشر میشود که آیا وزارت میراث فرهنگی که مدعی بررسی بازار گردشگری چین هست، نمیداند در این کشور اپلیکیشن اینستاگرام و حتی سایت گوگل فیلتر است؟ آیا میراث فرهنگی نمیداند که سال گذشته سفر چینیها به ایران، یکی از عوامل شیوع کرونا در کشور بود، در حدی که بعد از گذشت چند روز آمار به شکل باور نکردنی در کشور افزایش پیدا میکرد. این در حالی است که وزارت میراث فرهنگی، خواستار آزادسازی سفر در کشور بوده و از هرگونه فعالیتهای گردشگری بدون در نظر گرفتن شرایط بهداشتی، حمایت کرده است.
این نوع برخورد گردشگری در شرایطی صورت میگیرد که هنوز شیوع کرونا در کشور بالاست.