پاسخ آن است: بزرگترین دستاورد که میتوان آنرا بزرگترین عبرت تاریخی هم بدانیم، آن است که به آمریکا و سه کشور شرور اروپایی نمیتوان اعتماد کرد! بزرگترین دستاورد دولت کنونی آن است که با مذاکره و حتی توافق امضای 6 قدرت جهانی پای هیچ ورق پاره ای نمیتوان ذره ای به توافقات دلخوش بود! بزرگترین دستاورد دولت روحانی آن است، منظور از مذاکره و توافق وادار کردن ملت به عقب نشینی گام به گام و واگذاری قدرت ملی و از دست دادن مؤلفه های امنیت ملی برای فرود ضربه آخر همچنانکه در لیبی و چند جای دیگر رخ داد.
بزرگترین دستاورد دولت روحانی آن است، توافق یک "سراب" و رفع تحریم های ظالمانه از طریق مذاکرات یک "توهم" است. اگر قرار است چیزی بدست آوردیم، فقط "مقاومت" جواب میدهد.
آمریکا و اروپا، 27 تعهد در برجام پذیرفته اند که به هیچکدام از آن تعهدات عمل نکردند. در عوض دولت روحانی به تمامی تعهدات خود یکسویه عمل کرد و بیش از 15 بار آژانس گواهی داد که ایران به تعهدات خود عمل کرد. اما آب از آب تکان نخورد. نه تنها هیچ تحریمی برداشته نشد، بلکه بر حجم و اندازة آن افزوده گشت. دمکراتها با 700 نوع تحریم و جمهوریخواهان با 800 نوع تحریم، رکوردار تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران هستند.
معلوم شد آمریکا و اروپا با خباثت هرچه تمامتر زیر لبخندهای دیپلماتیک به فکر فعال کردن «مکانیسم ماشه» هستند. متأسفانه مواضع آقای روحانی در طول مذاکرات و پس از آن و حتی پس از خروج ترامپ و روی کار آمدن بایدن دنبال فعال کردن «مکانیسم باشه» میباشند.
اظهارات آخرین چهارشنبه رئیس جمهور در پایان نشست هیئت وزیران نشان میدهد که وی میخواهد همه این دستاوردها را به وعده های دروغین آمریکا و لابی پیدا و پنهان مذاکرات به باد دهد.
آقای روحانی میگوید: «اگر این اقلیت داخلی از سنگ اندازی و تخریب دست بردارند، دولت هم بلد است هم قادر است و هم میتواند به خوبی به تحریمها پایان دهد. »
اولین اشتباه آقای روحانی این است که نمیخواهد از توهم «خوداکثریت بینی» آنهم با کارنامه عدم توفیق در دیپلماسی خارجی و عدم توفیق در پاسخگویی به نیازها و مطالبات معیشتی مردم و عدم تحقق وعده های انتخاباتی، عبور کند.
آقای روحانی حاضر نیست اعتنایی به این نظرسنجی هایی که خودشان کرده اند، کند و همچنان خود را در جایگاه اکثریت میبیند. این یک اشتباه نیست، انکار یک حقیقت و واقعیت خارج از ذهن هر ایرانی است که همه آنرا میبینند، اما او حاضر نیست آنرا ببیند.
دومین خطای روحانی آن است که آنچه منتقدین مشفق او دیدند و گفتند «سنگ اندازی» و «تخریب» تلقی میکند. منتقدین گفتند به آمریکا و اروپا و وعده های آنها دلخوش نکنید، نمیشود به آنها اعتماد کرد. اما رفتند اعتماد کردند و دستاوردی جز«خسارت محض» نداشتند.
سومین خطای روحانی آن است که میگوید؛ «دولت بلد است» این بلدم بلدم را 8 سال است مردم گوش کردند و به آن اعتماد کردند. اما دستاورد این بلدم بلدم را در اوضاع اقتصادی کشور و صفهای مرغ و تخم مرغ میبینند.
چهارمین خطای روحانی این است که میگوید: قادر است و میتواند تحریمها را بردارد. اما نمیگوید این چیزی که نتوانسته است طی 8 سال گذشته بردارد، چگونه میتواند ظرف 2 ماه بردارد؟!
پنجمین اشتباه روحانی آن است که میگوید؛ «هر جناح و فردی حتی یکساعت به هر دلیلی که امروز فقط دلیل آن انتخابات 1400 است دربرداشته شده تحریمها، پایان دادن آنها را به تأخیر بیندازد، یک خیانت بزرگ به تاریخ و ملت ایران است. »
او با این گفتار دشمن را در اعمال تحریمهای ظالمانه تبرئه کرده است و متهم را یک اقلیت خیالی داخلی معرفی میکند که حتی نمیتواند آدرس آن را بدهد.
ششمین اشتباه روحانی آن است که سیاست خارجی کشور را دستخوش رقابتهای انتخاباتی قرار داد و دشمن را تحریک به مداخله در این رقابتها کرد. با این توهم که میتواند و قادر است و بلد است تحریمها را بردارد، فرصتهای بزرگی را از دست داد. فرصتهایی که میتوانست با رونق و جهش تولید و اتکاء به تولید داخلی تحریمها را بلااثر و بلاموضوع کند.
هفتمین اشتباه آقای روحانی این بود که کشوری ثروتمند مثل ایران را که در جایگاه هفتمین اقتصاد جهان نشسته است را با دولتی فقیر اداره کرد و نخواست گره های مشکلات کشور را در حوزه اقتصاد با سرانگشت تدبیر جوانان و تلاش ملت ایران حل کند. دل به وعده های پوچ و بی اساس غرب بست. بیش از دو سال معطل مذاکرات و توافق شد. با آنکه تصریح کرده بود در روز امضای قرارداد برجام، همه تحریمهای پولی، بانکی، کشتیرانی و نفتی .... برداشته میشود، 5 سال معطل برداشتن تحریمها شد. هنوز هم معطل برداشتن تحریمهاست. فکر میکند آنها در این دو و سه ماه باقیمانده به پایان دولت، حتماً کاری میکنند؟!
هشتمین اشتباه آقای روحانی، بی مِهری به مصوبه راهبردی مجلس در رفع تحریمها، آنهم مطابق توافق برجام است. انتخابات مجلس نشان داد منتقدین برجام در اقلیت نیستند. آنها برای صیانت از حقوق ملت آنهم در کادر توافق برجام برای عبور از بهانه جویی آمریکا و نیز کسانی که در داخل هنوز دل در گرو عمل به وعده های غرب دارند، این تصمیم را گرفته اند. همراهی با این مصوبه، راه خروج از دستاورد «خسارت محض» است.
آقای روحانی در نشست آخر هیئت دولت در سال 99، حرفهای تلخی زد و زنگ دوصدایی را در سیاست خارجی که باید یک صدا از آن بیرون آید را به صدا درآورد که متأسفانه در خوراک دهی به رسانه های دشمن از این صدا استفاده شد.
باران و باد در محوطة حیاط ریاست جمهوری در پاستور، این صدا را کوتاه کرد و رئیس جمهور محترم فرمودند؛ «تا خیس نشدیم، سخنرانی را تمام کنیم».
اما باد، عبای ایشان را تکانی داد تا مردم بدانند جنس پارچه قبای ایشان ایرانی نیست و این بهانه ای شد برای برخی در فضای مجازی که بگویند؛ کسی که در این جنگ اقتصادی به اندازه 2 متر پارچه تولید ملی را قبول ندارد، چگونه «میتواند» و یا «بلد است» تحریمها را رفع کند و فرمانده جنگ اقتصادی با دشمن باشد؟!
جناب آقای روحانی رئیس جمهور محترم اجازه بدهید مردم در انتخابات 1400 با واکاوی و ارزیابی درست از کارنامه 8 ساله شما یک رأی صائب برای شکلگیری دولت در قرن جدید داشته باشند.
با این بلدم بلدم گفتن شما، هیچ تحریمی برداشته نشده بلکه افزایش هم یافته است. میلیاردها دلار به دلیل عمل به تعهدات یکسویه در برجام به تأسیسات هسته ای ما خسارت وارد شده و فرصتهای عظیمی از دست رفته است و شما مایل نیستید سازمان حسابرسی در دولت و دیوان محاسبات در مجلس و سازمان بازرسی کل کشور در قوه قضاییه میزان این خسارت را به مردم اعلام کنند.
آقای روحانی با این بلدم بلدم گفتن شما، مردم تورم چند صد درصدی را در برخی اقلام کالاها و خدمات امروزها با رفتن بازار در جیب خود احساس میکنند و میدانند ارزش پول ملی را 6 برابر کاهش دادید. مردم میدانند چهار عمل اصلی شما در قیمت ارز 780 درصد، در مسکن 600 درصد، در خودرو 700 درصد، در مواد غذایی 500 درصد و در بازار تلاطم ایجاد کرده است. شما نمیتوانید در این روزهای آخر با سخنان ناامیدکننده، درِ باغِ سبز نشان دهید و در تشخیص درست مردم از اوضاع کشور اخلال نمایید. خوشبختانه پس از 8 سال از کارکرد بد دولت در حوزة سیاست خارجی و اقتصاد، همه چیز سرِ جای خود است اِلا رئیس جمهور که با وعده های خود فاصله نجومی دارد. بگذارید مردم در انتخاب رئیس دولت آینده، بدون دخالت خارجی تصمیم تاریخی خود را بگیرند. مردم میخواهند در قرن جدید، دولتی را سر کار بیاورند که؛ «خود ناتوانپنداری» را کنار بگذارد، دستش را روی زانوی ملت بگذارد و بایستد و کشور را اداره کند.
مردم میخواهند در قرن جدید، دولتی را سر کار بیاورند که؛ «آمریکا و سه کشور شرور اروپایی را بلامنازع نداند» و بداند "دنیا" در هزاره سوم و قرن جدید هجری شمسی تعریف جدیدی دارد و مناسبات خارجی نظام را در چهل سال آینده با دنیا بر مبنای محاسبات درست و واقعی پایه گذاری کند.
مردم میخواهند دولتی سر کار بیاورند که با مقاومت قهرمانانه دست آمریکا را از روی ماشه تجاوز بردارد. مردم میگویند نرم کردن دولت آمریکا با مذاکره «آرزواندیشی» است. این آرزو طی 40 سال گذشته تحقق نیافته، در آینده هم تحقق نخواهد یافت.
و بالاخره مردم میخواهند دولتی سر کار بیاورند که از مؤلفه های قدرت ملی در همه حوزه های داخلی و خارجی صیانت کند و به فکر واگذاری آنها به بهانه مذاکره، آنهم با اجرای تعهدات یکسویه و دادن امتیازات نقد و گرفتن امتیازات نسیه نباشد.
و از همه مهمتر اینکه مردم میخواهند دولتی سر کار بیاورند که از دستاورد برجامِ بی فرجام عبرت بگیرد و هرگز به دشمن اعتماد نکند.
سخن آخر اینکه عقلانیت سیاسی و حکمت حکمرانی ایجاب نمیکند آقای روحانی با ایجاد دوصدایی در برابر دشمن از تنها دستاورد دولت خود همانند دولت گذشته در روزهای آخر صدارت چشم بپوشد.