آداب و رسوم در قوم تالش جایگاه بسیار مهمی دارد و مردم این دیار در برگزاری آیین هایی با قدمتی به درازای تاریخ ایران بسیار پای بند هستند. سنت هایی که تا سه دهه پیش با قوت و جدیت در شهرها و روستاهای این منطقه برگزار می شد اما اندک اندک در گذر زمان و تغییرات سریع از سنت به مدرنیته فراموش می شوند .
آیین ها و آدابی که امروزه غبار فراموشی بر آنها نشسته و در برخی موارد به طور کلی از بین رفته است در این گزارش به برخی از این سنت ها که تا دهه هفتاد نیز برگزار می شد اشاره می کنیم.
افسانه چهارشنبه خاتون
افسانه چهارشنبه خاتون از داستانهای قدیمی گیلان است که باورهای متفاوتی در نقاط مختلف این استان در مورد آن وجود دارد.
در تالش این باورها به شکل های گوناگون وجود دارد چهارشنبه خاتونی که صبح روز چهارشنبه سوری از چاه بیرون میآید و به خانهها سرکشی میکند.
در باور اول خاتون چهارشنبه آخر سال به رشد و سلامت مردم اهمیت می دهد او با ترکه سیب ضربه ای آرام به اهالی خفته در خواب می زند و این مسئولیت را برعهده کهنسالترین فرد خانواده می سپارد . از کودکان تا بزرگسالان در پگاه روز چهارشنبه ضربه ای نوش می کنند تا در طول سال سلامت و تندرست باشند.
باور دوم استحمام صبحگاهی می باشد. (در تالشی چهارشنبه سوری را کولوکولو چهارشنبه می گویند) در گذشته خانم های خانه تشتی را پر از آب چاه می کردند و در ایوان خانه قرار می دادند تا سپیده دمان به دست چهارشنبه خاتون تبرک شود و اهل خانه کاسه ای از آن آب را بر سر می ریختند تا بوسیله آن آب متبرک شوند .
خاتون چهارشنبه نمادی زنانه است، به همین منظور عنصر آن آب است و از چاه بالا میآید و به پاکیزگی تاکید دارد و به خانه های تمیز برکت می دهد.
باور سوم برکت به رزق و روزی است .
در برخی مناطق دیگر گیلان، مقداری از غذای چهارشنبه سوری که در آنها سبزی وجود دارد مانند کوکوسبزی و ترش تره و غیره در ظرف هایی میریزند و در گوشه ای از حیاط و یا در دامنه خانه قرار میدادند تا چهارشنبه خاتون آخر شب بیاید از این غذاها تناول کند و به روزی اهل خانه برکت دهد .
باور چهارم ، برآورده کردن حاجت .
معتقد بودند چهارشنبه خاتون قادر است حاجت آنها را برآورده سازد کاسه ای آب بر میداشتند و دو سوزن را برداشته و در انتهای آن تکه ای پنبه یا پشم گوسفند می بستند آنگاه سوزن ها را داخل ظرف آب می انداختند بطوری که نوک سوزن ها در آب فرو میرفت و انتهای سوزن که به پنبه وصل بود روی آب شناور میماند آنگاه با در نظر گرفتن حاجت خود در وصف چهارشنبه خاتون ابیاتی می خواندند با این مضمون:
خاتون خاتونه شنار (خاتون خاتونه امشب)/چارشنبه خاتونه شنار (چهارشنبه خاتونه امشب)/صدقه سر چهار برابکه (به صدقه سر چهار بردارت بکن)/چمه حاجتی روا بکه (حاحجت منو روا کن)
در حین این آواز خوانی اگر دو سوزن از دوطرف ظرف آب بهم می رسیدند نشانه این بود که چهارشنبه خاتون حاجت فرد را می دهد.
آگله مزا یا بازی با تخم ماکیان
آگله مزا و یا بازی تخم ماکیان رسمی که در گذشته در بین کودکان و نوجوانان رایج بود و فقیر و غنی نمی شناخت. کودکان و نوجوانان از چهارشنبه سوری تا ۱۳ عید با در دست داشتن تخم ماکیان از مرغ، اردک، غاز و بوقلمون با هم سن و سالهای خود بازی را شروع می کردند که تا سیزده بدر ادامه داشت .
این بازی به این گونه بود که ابتدا با سکه ای آغاز کننده بازی را تعیین می کردند بعد تخم مرغ را به گونه ای در دست می گرفتند فقط به نقطه خاصی از آن ضربه وارد شود سپس نقطه مورد نظر را به هم می زدند تا یکی از این تخم مرغ ها ترک بر دارد و بازنده بازی کسی بود که تخم ماکیانی که در دست داشت در چهار جهت بر اثر ضربه شکسته شود .
البته در برخی شهرهای گیلان این بازی با تغییراتی اجرا می شد که در تالش ، خام بودن تخم مرغ ، تحویل تخم مرغ شکسته به برنده ، ضربه به نقطه تعیین شده توسط بازیکن تعدادی از قوانین این بازی بود .
جمع کردن شیرینی، شکلات ، آجیل و تخم مرغ
در تالش کودکان ، دختر و پسر با آغاز سال نو و عید در دسته های چند نفری کیسه های پارچه ای و پلاستیکی بدست می گرفتند و به در خانه همسایه ها رفته و از آنها طلب شیرینی ، شکلات ، آجیل و تخم مرغ (برای آگله مزا) می کردند .
مردم با خوشرویی این کودکان شاد و بازیگوش را می پذیرفتند و گاه آنها را به داخل منزل دعوت کرده و از آنان پذیرایی می کردند و موقع خداحافظی در کیسه هر یک مقداری آجیل و برنج برشته شده ، میوه و شیرینی و تخم مرغ می ریختند .
آن روزها عید نوروز برای کودکان این دیار شادترین روزها بود ، بازی های کودکانه شاد که ارتباطی قوی بین هم سن و سالان برقرار می کرد رسمی که این روزها کاملا برچیده شده و دیگر اثری از آن نمی بینیم.
گستردن سفره عید
مردم تالش همچون مردم سراسر ایران سفره هفت سین می چیدند اما اندکی متفاوت تر ، آنها سفره ای بزرگ در سالن پذیرایی که در خانه های قدیمی به آنها بالاخانه می گفتند می گستراندند و در آن از انواع خوراکی ها و شیرینی ها قرار می دادند.
در روز اول عید مردان فامیل دوره ای را آغاز می کردند که نوروزه گردی نام داشت به این ترتیب که ابتدا به خانه بزرگان خاندان می رفتند و سپس این گردش به منزل تمام افراد حاضر در گروه ختم می شد .
سفره عید در طول تعطیلات نوروز گسترده بود و مهمانان پای این سفره پذیرایی می شدند و در انتهای روز سیزده بدر وقتی خانواده ها از گردش روز طبیعت برمی گشتند این سفره جمع می شد .
این روزها بسیاری از آیین ها و سنت های کوچک و بزرگ این دیار فراموش شده و همچون گذشته مرسوم نیست تغییری که مردم سراسر ایران و گیلان را درگیر خود کرده است .
فرهنگی که این روزها در حال فراموشی بوده و یا به گونه ای دستخوش تغییر و دگرگونی شده است . اگر چه فرهنگ و سنن در هیچ جامعه ای ایستا و راکد نبوده و نخواهد بود ، اما هرآنچه که ما امروز به عنوان میراث فرهنگی و گنجینه آداب سنن داریم محصولی از مجموعه تغیرات ،پیشرفت ها و انباشت های فرهنگی از گذشته تا کنون است لذا پژوهشگران و نخبگان در همه علوم ،رسانه ها و هنرمندان می توانند با احیای فرهنگ و آداب و رسوم جامعه تا حدودی روند نابودی آداب و رسوم را کندتر کرده و یا از فراموشی این آیین ها جلوگیری کنند.