به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، بخش هایی از گفتگو با سید محمدصادق خرازی، سفیر اسبق ایران در فرانسه، معاون نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد، مشاور ارشد رییس دولت اصلاحات، و دبیرکل حزب «ندای ایرانیان» را بخوانید؛
من هم یک فرد معمولی هستم و مثل همه مردم زندگی طبیعی خود را دارم؛ فرد خاصی نیستم مانند همه مردم میخوابم و بیدار میشوم. زندگی طبیعی و اشتغالات خودم را دارم. هیچ شغل دولتی ندارم، اما دغدغههای ملی بسیاری دارم. روزانه حداقل بین ۲ تا ۴ ساعت مطالعه دارم و در حوزه فرهنگ و سیات خارجی اقداماتی را انجام میدهم.در هفته به صورت متعارف حدود ۲ جلسه تخصصی در ابعاد مختلف سیاست خارجی و روابط بین الملل دارم. به برخی از دانشجویان که مراجعه میکنند مشورت و کمک فکری میدهم و مقداری هم به کشاورزی در منزل مشغول هستم.
من در زمان جنگ هم لباسهایم را اتوشویی میبردم و سعی میکردم اصل تمیزی را رعایت کنم. اما درباره آن موضوعی هم که شما گفتید اصلا من بلد نیستم کروات ببندم؛ کراوات یک مزاح بود. در دانشگاه هاروارد رییس دولت اصلاحات میهمان یک سخنرانی بود و آقای مهدوی دامغانی و آقای محلاتی شب در آنجا بودند و بعد از شام یک صحبت و یک گپی بود که بچهها کراوات آقای مهدوی را باز کردند و برای من بستند و من هم کنار رییس دولت اصلاحات نشستم که او هم ابتدا متوجه نشد و سپس برگشت و من را در آن حالت دید و بسیار تعجب کرد. از ما عکس گرفتند و برای خوشمزگی عکس را در فیس بوک قرار دادند و این عکس در همه جا پخش شد و من را به عنوان دیپلمات کراواتی شناختند؛ من اهل کروات نبودم. البته نه اینکه این را بد بدانم زیرا معتقدم که کت و شلوار لباس ایرانی نیست و لباس غربی است. اما برعکس کت و شلوار که لباس غربی است کراوات متعلق به فلات کویری ایران بوده است. کروات را مثل دستمال گردن را میبستند و در در هنگام طوفان و باد در جلوی صورتشان قرار میدادند. بعدها کسانی که در صنعت مد فعالیت میکردند این موضوع را تبدیل به یک لباس کردند و به مرور زمان در کل اروپا تبدیل به یک لباس رسمی شد. الان در ایران کراوات را رسم نمیدانند و برخی هم از نظر ایدئولوژیکی با آن مشکل دارند؛ ولی از نظر من هر لباسی که به نظم انسان و به زیبا شناسی در حد متعادل کمک کند مطلوب است.
محمدجواد ظریف یک ظرفیت است و توانایی های ویژهای دارد و یکی از شاخص ترین مدیران تاریخ وزارت خارجه ایران است و کار خود را به خوبی بلد است؛ البته من اطلاع ندارم که او به میدان می آید یا خیر؛ ما باهم صحبتهایی داشته ایم اما در این زمینه اطلاعی ندارم و درباره خودم هم اگر حزب تصمیم بگیرد من بررسی خواهم کرد.
احمدی نژاد همه را فریب داد؛ او بر روی دوش علما نشست و از روی علما عبور کرد؛ به نام دین از روی علما گذشت، به نام علما از روی علما گذشت. به نام مستضعفان از مستضعفان گذشت و من برای او آینده خوبی را نمیبینم. روزی هم به او پیغام دادم اما متاسفانه افرادی که دور او جمع شدهاند حرفهایی را میرنند که منافقین هم همان حرفها را بیان میکنند.
ما باید به نهاد اجماع ساز فرصت دهیم تا ببینیم که چطور برنامه ریزی خواهد کرد. قصاص قبل از جنایت نباید صورت بگیرد.
بهزاد نبوی که سابقه درخشانی دارد. بهزاد نبوی مغزش مانند یک جوان بیست ساله کار میکند.
ای که گفتی برجام و کردی خون به جگرم. برجام یک واقعیت در روابط خارجی و در دنیاست. برجام اولین موفقیت سازمان انرژی اتمی پس از دوران جنگ سرد بود. این هم یک کار جدی بود که همه اطرافیان انجام دادند و ایرانیان هم به صورت اساسی نقش خود را در این میان ایفا کردند.
مذاکره و ابتکار مذاکره توسط خود رهبری مطرح شد تا به برجام رسیدیم. البته من نمیخواهم تاریخچه را بگویم، در برجام ما یکسری امتیازات به غرب دادیم که با تعبیر رهبری نرمش قهرمانانه لقب گرفت، ولی از ثبت تا اجرای برجام تا آمدن ترامپ یک فرصت طلایی بود که از آن استفاده نشد و متاسفانه این فرصت تهدیدی برای مسائل داخلی شد.
دولت جدید آمریکا که خودش بارها اعلام کرده که قصد بازگشت به برجام را دارد؛ اما یک فشار سنگینی از سوی لابیهای اسرائیلی و یهودی و صهیونیستی و عربی و ضد انقلاب وجود دارد که میخواهد مسیر را منحرف کند, ولی تا جایی که من دیدم در هیات حاکمه جدید آمریکا همه کسانی که روزی طرف مذاکره با ایران بودند الان در سیاست خارجی آن حضور دارند و نگاه ایرانی را می دانند. شاید منتظر انتخابات کشورمان هستند تا ببیند چه کسی روی کار میآید تا ببینند که با چه کسی میتوانند مذاکره کنند و فرصت ها به چه صورت است. من برداشتم این است که در نهایت دو طرف پای میز مذاکره خواهند نشست و مسائل را حل خواهند کرد؛ زیرا چیزی در جهان سیاست غیرقابل حل نیست و همه چیز در عالم عقل و خرد قابل حل است.
احساستان به اسامی زیر را بیان کنید.
رییس دولت اصلاحات: یکی از دوست داشتنی ترین افراد زندگی من
سردار سلیمانی: روح و جان من به فدای یک نگاه او باد؛ تکرار نشدنی است
شهید رجایی: یک شخصیت متواضع و مدیر و انقلابی که جایش در مملکت خالی است
سردار سعید محمد: نمیشناسم
سپاه پاسداران: ستون فقرات امنیت ملی کشور
عزتالله ضرغامی: خیلی ارتباط نداشتم با او
اسحاق جهانگیری: رفیق دوست داشتنی ولی خیلی اهل مماشات؛ خودش را نابود کرد
محمدباقر قالیباف: ژنرالی که فقط با گروهبانها کار میکند
محمود احمدی نژاد: فیک تاریخ