آزاده رحیمی: «جامعه در حال عبور از اصلاحطلبی و اصولگرایی است» این گزارهای است که شهاب الدین صدر از نمایندگان ادوار مجلس مطرح میکند. او بر این باور است که نباید در دستهبندیهای اصولگرا و اصلاحطلبی متوقف شویم.
دبیرکل جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت با بیان اینکه مردم از درگیریهای جناحی خسته شدهاند، تصریح میکند که این دور از انتخابات با سایر انتخاباتهای گذشته متفاوت است.
شهاب الدین صدر که خود هم سابقه کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را در کارنامه دارد به خبرگزاری خبرآنلاین میگوید که مردم این بار به سلیقه متفاوت از رئیس جمهور و دولت فعلی رأی می دهند.
رئیس خانه احزاب تاکید دارد که از نظر اصولگرایان، دوران اصلاحطلبان به پایان رسیده است.
شهاب الدین صدر که در چارچوب تصمیمات شورای وحدت حرکت می کند گلایه هایی نیز از شورای ائتلاف دارد و اظهارات حدادعادل را نقد می کند. او رئیسی را بهترین گزینه اصولگرایان می داند اما این را هم می گوید که احتمال اینکه هم قالیباف هم رئیسی رأی نیاورند وجود دارد.
مشروح مصاحبه خبرگزاری خبرآنلاین با شهاب الدین صدر نماینده ادوار مجلس و دبیرکل جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت را میخوانید؛
***********
*آقای صدر! از نگاه شما دوران اصولگرایی به پایان رسیده است؟ این را بر مبنای زمزمههایی که در درون این جریان به گوش می رسد و اصرار بر استفاده از جریان انقلابی به جای جریان اصولگرا دارد می پرسم، واقعا پایان اصولگرایی را شاهدیم یا بازی با کلمات است؟
از زمان قبل و بعد از پیروزی انقلاب، همواره در بین نیروهایی که مشارکت میکردند و حضور داشتند به هر حال یک سری دسته بندیهایی ایجاد شد. اوایل پیروزی انقلاب میگفتند عدهای چپ و عدهای دیگر راست هستند. در توضیح گروههای چپ هم گفته میشد که اینها معتقد به اقتصاد دولتی و بسته و در مقابل گروههای راست، معتقد به اقتصاد بازار و باز هستند. هر چه زمان گذشت یک سری دستهبندیهای دیگر نیز مطرح شد و به تدریج، طی سالهای گذشته، عدهای اعلام کردند که گروههای اصولگرا هستند و عدهای دیگر گفتند اصلاح طلب هستند.
در حال حاضر جامعه، تقریبا در حال عبور از این بحث اصولگرایی و اصلاحطلبی است. این اتفاق هم به این دلیل است که این دسته بندیها نیمه عمری دارند هر کدام از آنها یک مدت زمانی برای بیان یک سری نقطه نظرات و مواضع در جامعه کارایی دارد اما به تدریج که زمان میگذرد قاعدتا مردم احساس میکنند این دسته بندیها چندان که باید پاسخگو نیست.
گاهی هم تغییراتی در این جریانات اتفاق میافتد و افراد فکر میکنند که جزو گروه الف هستند اما دیدگاههایشان بیشتر با گروه ب مطابقت دارد. از این رو آنچه مسلم است این است که در حال حاضر با شرایطی که متوجه کشور است در واقع همه نیروهای انقلابی، متدین و وفادار به نظام و در حقیقت کسانی که آرمانهای امام و مقام معظم رهبری را قبول دارند با همدیگر در یک مسیر حرکت میکنند آن چیزی که باید به عنوان هدف در جامعه تلقی شود این است که ما بتوانیم از نظام و دستاوردهای انقلاب دفاع و صیانت کنیم و در مقابل دشمن هم در عین حال بتوانیم یک صف واحدی را تشکیل بدهیم تا آنها نتوانند به مقاصدشان برسند.
*خودتان تا چه حد این دسته بندیها را قبول دارید؟
چون سلیقههای افراد با یکدیگر در اردوگاه انقلاب متفاوت است قاعدتا یک سری دستهبندیهایی صورت میگیرد اما چندان نباید در این دستهبندیها متوقف شویم چون گاهی اوقات افراد یا گروههایی هستند که ممکن است نتوان به طور دقیق آنها را تفکیک کرد مبنی بر اینکه گروه الف هستند یا گروه ب . از این رو در جامعه گاهی مطرح میشود که یک سری اصولگرا، یک سری اصلاح طلب، مستقل و اعتدالگرا و سایر دستهبندیها هستند اما همه ما به جای اینکه به گروهگرایی و دسته بندی توجه کنیم، باید ببینیم وضعیت کشور ما چگونه است، مصالح عالی انقلاب چیست و وظیفه ما در این مقطع زمانی و مقطع تاریخی برای حفظ کشور چیست؟
*منظورتان این است که دسته بندی اصولگرایی و اصلاحطلبی در این مقطع زمانی به پایان رسیده است؟
به هر حال اصولگرا و اصلاح طلب در جامعه مطرح است اما نکته ای که وجود دارد این است که به عنوان مثال در مجلس برای دو دوره یک سری گروه ها حضور داشتند در مجلس چهارم و پنجم میگفتند که افراد جناح راست حاکم هستند؛ مجلس ششم را در اختیار جناح چپ میدانستند. باز هم مجلس هفتم و هشتم به گونهای شد که جناح راست حاکم شدند. بنابراین جناحهای مختلف در دورههای مختلف در مجلس حضور داشتند در یک دوره یک جناح و در دوره دیگر، جناح دیگر حاکم شدند در نتیجه در حال حاضر احساس میشود که دوره یک جناح به پایان رسیده و دوره جناح دیگر آغاز شده است. نکته مهم این است که الان این دستهبندیها جواب نمیدهد و با این وضعیتی که در کشور حاکم است نمیتوان به این دستهبندی ها توجه کرد. به عنوان مثال دولت در چهار سال دوم و همچنین در سال پایانیاش، درست است که از نظر دسته بندی جزو مستقلین و اعتدالگرا محسوب میشود اما با حمایت اصلاحطلبان روی کار آمده و بسیاری از اصولگرایان نیز حمایت کردند چراکه فکر میکردند شرایط موجود در چهار سال اول تداوم پیدا کند.
نکتهای که در حال حاضر وجود دارد چون گروهها یکدیگر را تحلیل میکنند و میخواهند به قدرت بالاتری دست پیدا کنند این گونه مطرح میکنند که به هر حال طی سالهای گذشته، کشور در دست اصلاحطلبان بوده است بنابراین دوره آنها به پایان رسیده و باید گروه دیگری روی کارآید. در واقع وقتی یک گروه روی کار میآید گروه دیگر تلاش میکند آن را کنار بزند و بگوید دوره آن تمام شده است آنچه مسلم است این است که باید این گونه نگاه کنیم که در حال حاضر ۴۰ سال از زمان پیروزی انقلاب، گذشته و نظام ما وارد ۴۰ ساله دوم خود شده است؛ باید دید همه ما و افرادی که در این چهل سال در قالب گروهها و دستهبندی ها روی کار بودهاند چه راست چه چپ، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، آیا وضع موجود کشور زیبنده این نظام با این اصالت و با این همه تلاش و کوشش و خون شهدا، هست یا نیست؟ در نتیجه باید از این دستهبندیها خارج شویم و در عین حال همه برای اصلاح وضع موجود تلاش کنیم.
*به نظر می رسد مردم از این درگیری های بین جریانات سیاسی خسته و سرخورده شده اند و ...
ببینید در حال حاضر مشکلات کشور اعم از مشکلات معیشتی و گرفتاری های مردم بسیار زیاد است، بیماری کرونا هم جهان را فراگرفته و مشکلات بیشتری ایجاد کرده است بنابراین مردم در تنگناهای مختلفی قرار دارند. اگر ما به صورت نادرست مسائل را مطرح کنیم و وارد درگیریها و منازعات سیاسی شویم ممکن است مردم را از دست بدهیم از این رو باید تلاش کنیم در حد معقول خود، دسته بندی و گروه بندی سیاسی در جامعه مطرح شود و به گونهای نباشد که مردم از این گروه بندی ها و دسته بندی های سیاسی در جامعه منزجر شوند و به سمت راههای دیگری بروند این به مصلحت کشور نیست.
*در شرایط فعلی و با وضعیتی که بر کشور حاکم است و یأسی که بین مردم می بینیم، این دوره از انتخابات چه تفاوتی با انتخاباتهای قبلی دارد؟
شرایط کشور در آستانه انتخابات۱۴۰۰، که چهار انتخابات قرار است برگزار شود اعم از انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراها، میان دورهای مجلس شورای اسلامی در تهران و برخی شهرها و در نتیجه میان دورهای خبرگان در تهران، شرایط متفاوتی از دورههای قبل است. بنابراین، این که گفته میشود دوره گروه فعلی به پایان رسیده و دوره گروه دیگر آغاز شده، به دلیل تغییراتی است که ممکن است در مجلس و دولت رخ دهد.
نکتهای که وجود دارد این است که با وجود اینکه چند ماه به انتخابات باقی مانده، اما فضای سیاسی و انتخاباتی سرد است یعنی فضای کشور، فضای انتخاباتی نیست دلایل مختلفی هم دارد یکی از دلایل آن هم صرفا مربوط به کشور ما نیز نمیشود بلکه همه گیری بیماری کرونا در جهان باعث شده که همه مناسبات در دنیا تغییر کرده است وضعیت زندگی و روش زندگی مردم در دنیا دچار تغییر شده است. در حال حاضر اولویتهایی که برای مردم دنیا مطرح است این است که سالم باشند و ادامه حیات بدهند. از این رو این بیماری ممکن است در قالب شوکی تلقی شود که به نوعی مردم دنیا به خودشان آمده باشند یعنی احساس کنند بشریت در معرض تهدید جدی قرار گرفته است حال این تهدید دست ساز بشر است یا نیست بحث دیگری است اما کرونا همه کشورهای دنیا را گرفتار کرده و برخی از کشورهای قدرتمند جهانی نیز گرفتاری و مشکلاتشان اعم از مرگ و میر و میزان ابتلاشدنشان بیشتر است.
تحت تاثیر کرونا، شرایط سیاسی کشور و تا حدودی به نظرم مناسبات اجتماعی نیز تغییر کرده است بدین معنا که روابط اجتماعی و ارتباطات متفاوت شده و ارتباطات بیشتر در قالب ارتباطات الکترونیکی و مجازی شده است در حال حاضر جلساتی که برگزار میشود قاعدتا با ملاحظات دستورالعمل های بهداشتی در ارتباط با کرونا است سمینارها، کنگرهها، محفل های سیاسی مانند گذشته نیست از این رو وقتی فضا به سمت فضای مجازی میرود آن شور و هیجانی که در گذشته در محافل و مجامع بود تغییر میکند.
البته این تجربه مهمی در دنیا است بدین معنا که موضوعات الکترونیکی و دیجیتالی در دنیا توسعه پیدا کرده، یک تجربه جدیدی برای مردم دنیا است که به سبک دیگری از زندگی هم از نظر تغذیه و امورات مختلف آموزشی عادت کنند. این ماجرا روی مسائل مختلف سیاسی هم سایه انداخته است. از نظر شرایطی که وجود دارد به لحاظ سیاسی، غیر از بحث کرونا که به نوعی فضای انتخاباتی را سرد کرده است از نظر مسائل سیاسی، مسیر ما در انتخابات مجلس متفاوت از مسیری است که در انتخابات ریاست جمهوری باید طی شود. در تقسیم بندی هایی که وجود دارد گفته میشود که در انتخابات شورای شهر گذشته، لیست اصلاح طلبان در تهران و عمده شهرها رأی آوردند و شورای شهر در اختیار اصلاح طلبان است همانطور که در دوره قبل در اختیار گروه دیگری بود.
دولت در دو دوره روحانی در اختیار مستقلین، اعتدالگرایان و اصلاح طلبان بوده است عمده وزرا، مسئولین دستگاههای اجرایی از اصلاح طلبان بودند در انتخابات مجلس ۹۸، قاعدتا جریان دیگری یعنی ا صولگرایان توانستند اکثریت مجلس را در اختیار خودشان بگیرند بنابراین بالای ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس متعلق به گروه دیگری هستند لذا جریانی که در انتخابات مجلس خودش را نشان داده در انتخابات ریاست جمهوری تا حدود زیادی متفاوت است. عوامل مختلفی در این باره وجود دارد بنده چون در مجلس چهارم، پنجم و هشتم بودم و در محدوده تهران و بخش های مختلف آن در معرض ارتباطات بسیاری قرار داشتم حداقل مردم تهران را میشناسم و چندین دوره هم در صنف خاصی در نظام پزشکی بودم و یا در هر سه قوه مسئولیت های مختلفی داشته ام برداشت بنده این است که این انتخاباتی که در پیش رو داریم تا حدود زیادی متفاوت از انتخابات گذشته است. در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری بحث های مختلفی مطرح است یکی از مهمترین بحثهایی که در انتخابات مطرح است و دائما در محافل مختلف درباره آن بحث میشود و معاونت سیاسی وزرات کشور طی چند ماه گذشته در قالب چندین جلسه از احزاب و گروه ها و جناح های مختلف و از جمله بنده به عنوان ریاست خانه احزاب در آن جلسات حضور داشتم، میزان مشارکت در انتخابات است یعنی ما ضمن اینکه این گرایشات سیاسی وجود دارد و طبیعی است هر کسی سلیقه سیاسی خاص خود را دارد اما همه ما در مقابل اصل نظام و انقلاب و منافع ملی مان دغدغه مشترکی داریم.
*جلسات احزاب مختلف را درباره بحث مشارکت چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا به نتیجهای هم رسیدهاید؟
جلسات خوبی هم برگزارشده و با وجود اینکه احزاب مختلف با سلایق مختلف حضور داشتند چون موضوع بحث، مشارکت بالا و حداکثری بوده بحث های خوبی صورت گرفته است. حال درکنار شرایطی که مطرح میشود باید به شرایط کرونایی هم توجه کرد بحث هایی که مربوط به انتخابات وجود دارد به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، به هر حال دو دستگاه اصلی یعنی وزارت کشور و شورای نگهبان در این کار دخالت دارد. مسلم است که برگزارکنندگان انتخابات حداکثر تسهیلات را ایجاد کنند که انتخابات به نحو مطلوبی هم از نظر سلامت و حفظ آراء مردم و هم از نظر سلامت عمومی مردم به خاطر کرونا برگزار شود چراکه نمی توان مردم را در صف های طولانی نگه داشت.
از این رو باید سیستم های مجازی و الکترونیکی که ما درباره آن بحث کرده ایم در انتخابات به کار گرفته شود در ثبت نام افراد برای رأی دادن ، برای نامزدها در نظر گرفته شود. بنابراین این مسئله به تنهایی ماجرای پیچیده ای دارد. یا کشورهایی مانند کره جنوبی و روسیه و برخی دیگر طی یک سال گذشته، روشهای بسیاری را به کار گرفتند از جمله اینکه روزهای برگزاری انتخابات را افزایش دادند. این کشورها تجربه های خوبی دارند و ما هم باید این کار را انجام دهیم و مدت زمان را افزایش دهیم هر چند ملاحظات قانونی دارد که باید حل شود تا در نهایت از فرایندهای الکترونیک استفاده شود به ویژه اینکه بحثهای سیاسیاش کنار گذاشته شود که در دوره قبل هم مطرح بوده است یک سری ملاحظات که دستگاه های مختلف درباره آن بحث های بسیاری با یکدیگر داشتند که نتیجه نداد. بنابراین در حال حاضر بحث حفظ سلامت مردم مطرح است. افزایش شعب اخذ رأی برای انتخابات از اقداماتی است که قاعدتا از وظایف وزارت کشور است که باید انجام شود.
آنچه در انتخابات مجلس شاهد بودیم این بود که مشارکت که همیشه بالای 50 درصد بود، در انتخابات اسفند به پایین تر از حد نصاب و حدود 40 درصد رسید که بسیار پایین بود.
ما نظام جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی هستیم در حقیقت این نظام بر دوش مردم بنا نهاده شده است و قدرتش را از حضور و حمایت مردم در صحنه می گیرد همواره هم در تاریخ این بحث مطرح بوده است که اگر مردم نباشند آن اولیای حق هم نمیتوانند کاری انجام بدهند ما پس از پیامبر، بالاتر از حضرت علی که نداشتیم. امیرالمومنین را تنها گذاشتند لذا مسیر تاریخ تغییر کرد از این رو لازم است مردم در صحنه باشند و از افرادی که صاحب حق هستند و در مسیر درست گام برمیدارند حمایت کنند و از جریان باطل فاصله بگیرند. بنابراین ما حتما باید مردم را در صحنه داشته باشیم چراکه از ارکان اصلی نظام، حضور مردم در صحنه و رأی آنها است به هر حال انقلاب بدین گونه شکل گرفته و به پیروزی رسید از این رو نمیتوان از این فاکتور و مولفه غفلت کرد.
*فرمایشات رهبری را در زمینه مشارکت حداکثری تا چه حد تاثیرگذار میدانید؟
در فرمایشات رهبری که سال گذشته اشاره داشتند همین موضوع تاکید شد و مسئله مشارکت بالا و مشارکت حداکثری مردم را در حدی با اهمیت دانستند که گفتند حتی اگر در مقابل اینکه ، انتخاب اصلح را داشته باشیم باید توجه کنیم که الان مشارکت بالا بیش از هر زمانی با اهمیت است. در واقع به دلیل فضایی که در دنیا حاکم است ما دشمنان بسیاری داریم که از اساس با نظام جمهوری اسلامی و استقلال ما مخالف هستند و ما را تهدید و تحریم می کنند. چند سالی که رئیس جمهور آمریکا یعنی ترامپ روی کار بود به صورت علنی مقابله می کرد هر چند روسای جمهوری قبلی نیز همان مسیر را می رفتند اما ترامپ علنا علیه مردم و منافع ملی ما به تعبیری پرده دری و موضع گیری می کرد و در عین حال اقداماتی انجام میداد که بالاترین آن ترور شهید سلیمانی یکی از سرداران رشید و فداکار نظام و اسلام بود وقتی هم او را به شهادت رساندند ترامپ علنا گفت که من دستور دادم.
قبلا این گونه نبود که خیانت و جنایتی صورت گیرد و رئیس جمهور یک کشور بزرگ بگوید که من دستور آن را دادم یعنی تا این حد ترامپ اقدامات عجیبی انجام داد. در ماجرای برجام هم که دنیا دید ترامپ چه بلاهایی بر سر این توافقنامه آورد، در مجموع ما در شرایط خاصی در کشورمان قرار گرفتیم بنابراین حضور مردم در صحنه و رأی بالای آنها و شرکت آنها، مسئله بسیار ضروری برای کشور است در دوره های قبل بدین گونه بوده است اما الان ما در حال عبور از گردنهای هستیم. لذا رهبری تاکید بسیاری کردند که به این موضوع توجه شود. برای اینکه به این موضوع توجه شود باید مردم به انتخابات دل بدهند و در صحنه انتخابات سرمایه گذاری کنند.
*نقش کاندیداها و شورای نگهبان را در برگزاری انتخاباتی با مشارکت حداکثری چگونه می بینید؟
یک بخش آن مربوط به نامزدهای انتخاباتی است که فضای انتخابات را گرم کنند اما مهم این است که صحنه انتخابات به نحوی باشد که مردم با علاقه پای صندوق بیایند و مشارکت کنند یعنی رأی بالا و مشارکت بالای مردم در تثبیت اقتدار نظام ما بسیار موثر است چراکه نظام مستقلی هستیم و به هیچ کشوری وابسته نیستیم. بخشی از این موضوع به تصمیمات و تدبیر شورای نگهبان باز می گردد و بخش دیگر نیز به عملکرد دولت فعلی باز میگردد که به هر حال مردم از شرایطشان ناراضی هستند و حتما باید به فکر گشایش حل مشکلات مردم باشد که مردم احساس کنند مشکلاتشان در حال حل شدن است نه اینکه به صورت صوری بلکه واقعی باشد.
*چه مولفههایی میتواند مردم را به میدان انتخابات آورد؟
مردم ما صحنه سازی ها را می فهمند از این رو وضعیت معیشتی مردم مولفه ای است که در این موضوع نقش منفی بازی میکند چراکه مردم ناراضی هستند و حتما باید احساس کنند که اوضاع کشور در حال بهتر شدن است و اتفاقاتی رخ می دهد که یقینا وضعیت آینده بهتر است. از سوی دیگر شورای نگهبان باید تدبیری کند که در چارچوب قوانین و مقررات، مردم احساس کنند که آن نامزد مورد نظرشان که با سلیقه شان همخوانی دارد در بین نامزدها وجود دارد، این مسئله کمک و ترغیب می کند به اینکه مردم به پای صندوق رأی بیایند
البته معنی حرف بنده این نیست که عدهای میخواهند به شورای نگهبان فشار بیاورند بلکه در چارچوب قوانین و مقررات، باید مردم احساس کنند آن سلیقه موردنظرشان در بین نامزدها است که باید به آن رأی دهند نه اینکه مجبوری بخواهند به کسی رأی دهند. این کار نیازمند تدبیر خاص شورای نگهبان است نه اینکه بخواهد چیزی را به شورای نگهبان تحمیل کند به هر حال شورای نگهبان باید براساس قوانین و مقررات کشور ببیند چه کسانی می توانند نامزد ریاست جمهوری شوند و این کار طیف های مختلف را پوشش دهد این کارها مهم است.
به هر حال هر کسی می تواند چشم خود را ببندد و بگوید ما در راه رضای خدا کار می کنیم اما باید برای رضای خدا در درجه اول، مردم حفظ شوند و به مسائل مردم رسیدگی شود. افراد نباید براساس برداشت های خودشان عمل کنند و بگویند احساس تکلیف کرده اند. احساس تکلیف واقعی این است که از نظام و انقلاب دفاع کنیم.
این انتخابات متفاوت از انتخابات های گذشته است و هنوز فضا سرد است و شفاف نشده است نامزدها در حال مطرح کردن خودشان هستند اما در وضعیت فعلی، نشانی از شور و هیجان انتخاباتی نیست. برخی افراد هم به نوعی دست به عصا راه می روند به دلیل اتفاقاتی که در دوره های گذشته انتخابات رخ داد. بنابراین افراد نگران این هستند که آیا تاییدصلاحیت می شوند یا خیر؟ این یک دغدغه است که قاعدتا مثبت نیست. از این رو کسانی که درباره صلاحیت نامزدها تصمیم می گیرند باید با نگاه باز در چارچوب قوانین و مقررات، افراد دارای صلاحیت های لازم برای انتخابات ریاست جمهوری را مطرح کنند در نتیجه آنها را تایید کنند تا مردم نیز به پای صندوق رأی بیایند. در حال حاضر فضا کمی مبهم است و شفاف نشده است.
از نظر شما با توجه به اوضاع کرونا، چه اقداماتی باید از سوی وزارت کشور به عنوان یکی از برگزارکنندگان انتخابات برای تسهیل رأی دادن مردم صورت گیرد؟
در بین صحبت هایی که به آن اشاره کردم بخشی از آن به وزارت کشور مربوط میشود تا تسهیلات لازم را فراهم کنند تا مردم احساس مشکل نکنند. در برخی از انتخابات ها مردم با صف های طولانی برای رای دادن مواجه می شدند که الان با شرایط کرونایی که حاکم است این صف ها امکان پذیر نیست یعنی مردم در حداقل زمان ممکن بتوانند در محل اخذ رای حضور داشته باشند تا ازدحام نشود چراکه سلامت مردم مهم تر از بقیه مسائل است. در این باره بحث سیاسی وجود ندارد چون همه در این کار سهیم و ذی نفع هستند در واقع درصدی از این کاهش مشارکت مردم در انتخابات قبلی مربوط به کروناست نه اینکه همه مسائل مربوط به کاهش مشارکت مردم مربوط به بیماری کرونا بوده است بلکه مسائل دیگر هم دخیل بوده اند.
در نتیجه باید کاری کرد که مردم در محل های اخذ رای حضور پیدا کنند نکته دیگر اینکه به هر حال کاندیداهای انتخاباتی یک سری شرایط داشته باشند تا خود را معرفی و عرضه کنند مثل قبل شرایط حضوری برای آنها وجود ندارد و نمی توانند برنامه های حضوری اجرا کنند که در جای خود یک مشکل تلقی می شود ما علیه کسی این صحبت را مطرح نمی کنیم بلکه درباره تمامی نامزد ها صدق می کند اینکه مردم کاندیداها را حضوری ببینند بسیار موثر است است و در افزایش مشارکت موثر است که البته با وجود شرایط کرونایی این حضور امکان پذیر نیست تجمعات، میتینگ های انتخاباتی و دیدارهای مردمی مثل قبل امکان پذیر نیست بلکه به صورت فضای مجازی و همچنین در قالب صدا و سیما خواهد بود.
*پس نقش صداو سیما در این انتخابات ویژه تر و خاص تر است.
بله صدا و سیما باید بسیار فعال باشد و ضروری است که این پوشش ها را انجام دهد نهاهای دیگر هم میتوانند این این پوشش ها را انجام دهند اما صدا و سیما بسیار موثر است شعب اخذ رأی باید افزایش پیدا کند زمان رایگیری باید افزایش پیدا کند تا جایی که بتوانیم باید از سیستم های الکترونیکی استفاده کنیم به عنوان مثال در برخی از انتخابات ها ۲ ساعت برای ثبت نام مردم زمان لازم بود اما در حال حاضر باید این مشکل حل شود. اطلاعات رای دهندگان در کامپیوترهای هیئت نظارت و هیئت های اجرایی ثبت شده و همه اطلاعات افراد وجود دارد. این اقدامات باید انجام شود و مردم باید احساس کنند که به سهولت می توانند رأی دهند نه اینکه به محل اخذ رأی بروند و منصرف شوند.
شورای نگهبان هم باید فضای انتخابات رو به نحوی مدیریت کند تا برای مردم قابل قبول باشد به هر حال وقتی ما صحبت از اصل نظام و انقلاب می کنیم هم فرمایشات امام و هم فرمایشات مقام معظم رهبری را در گوشمان در مقاطع مختلف داریم شورای نگهبان هم باید شرایط کشور را ببیند و به صورت طبیعی با همین پارامترهایی که مانع مشارکت مردم می شود در عین حال یک سری موانع جدیدی ایجاد نشود. در نتیجه مردم باید احساس کنند شورای نگهبان مُرّ قانون اساسی را اجرا کرده، سلیقهای رفتار نمیکند و در بررسی صلاحیت ها با نگاه باز عمل میکند ضمن اینکه آن افرادی را هم که میخواهد تایید صلاحیت کند دارای صلاحیت، سوابق و ویژگیهای لازم برای اداره کشور داشته باشند در واقع ریاست جمهوری، جایگاهی نیست که با نمایندگی مجلس قابل مقایسه باشد نماینده مجلس، به امور اجرایی نمیپردازد بلکه در کنار مجموعه ۲۹۰ نفری مجلس، کار خود را انجام میدهد و به یکسری صلاحیتها نیاز دارد.
برای ریاست جمهوری یک سری ملاحظات خاص وجود دارد مبنی بر اینکه آن فرد باید مدیر، مدبر، دارای سوابق اجرایی لازم باشد، شرایط کشور را بداند و در عین حال کشور را بشناسد و کفایت لازم را داشته باشد بنابراین این کار شورای نگهبان را به چارچوبی می برد که همه اینها را در نظر بگیرد در ارتباط با افرادی هم که تاییدصلاحیت میشوند مردم باید احساس کنند شورای نگهبان جهتگیری خاصی نداشته و با نگاه باز عمل کرده است و برای اینکه فرمایشات مقام معظم رهبری در راستای مشارکت حداکثری محقق شود تا اقتدار نظام افزایش پیدا کند تمام تلاشش را انجام داده است .
*منتقدانی هستند که معتقدند رفتار شورای نگهبان اتفاقا گرایش به جریانات یا افراد خاص دارد
به هر حال رفتارهای مختلفی را از شورای نگهبان در دوره های مختلف شاهد بودیم در واقع افرادی که تایید صلاحیت میشوند باید به نوعی مد نظر مردم هم باشند چراکه مردم هم می فهمند، مردم دارای بصیرت و شعور هستند و در ادوار مختلف هم حضور داشتهاند، اما متاسفانه گاهی مسئولان اجرایی، اقداماتی انجام میدهند که به نوعی مردم ما با آنها مقابله می کنند یعنی احساس میکنند یک دستگاهی میخواهد به آنها چیزی را تحمیل کند از این رو با آن مقابله میکنند نتیجه آن هم، این مسئله میشود که به سبک خاصی رأی میدهند همانطور که در انتخابات های مختلف شاهد آن بوده ایم به عنوان مثال در حالی که در برخی ادوار انتخابات انتظار می رفت فلان شخص انتخاب شود اما مردم به فرد دیگری رأی دادند بنابراین مردم با واکنش خاص و رفتار سیاسی خاص خود، فردی را با تفکر دیگری انتخاب کردند.
*برخی این رفتار مردم را در انتخابات هیجانی تلقی کردهاند از نگاه شما چطور؟
ممکن است هیجانی نباشد به عنوان مثال در انتخابات دوم خرداد ۷۶ که همه ما درگیر آن انتخابات بودیم. بنده در آن زمان نماینده مجلس بودم شرایط کشور به گونهای بود که همه فکر میکردند فلان فرد انتخاب میشود اما مردم به فرد دیگری رأی دادند.
*شما از حامیان آقای ناطق نوری در آن انتخاب بودید؟ آیا رفتار مردم با رفتار الان متفاوت است؟
بنده از حامیان آقای ناطق نوری بودم در واقع همه کشور فکر میکردند آقای ناطق نوری رأی می آورد و پیروز میشود در آن زمان بنده در شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور داشتم آقای خاتمی هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی بود ما در آنجا در جلسات مختلف با یکدیگر همنشینی داشتیم و بسیار نزدیک بودیم اما همه فکر میکردند انتخاب مردم، آقای ناطق نوری است اما شرایطی رخ داد که اگر نخواهیم به آن هیجانی بگوییم به هر حال مردم به یکباره به آقای خاتمی رأی دادند که در نتیجه او هم با رأی بالا به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد در حقیقت باید توجه کرد که مردم ما تعیین کننده هستند یعنی یکی از افتخارات و امتیازات نظام ما در دنیا این است که مردم تصمیم گیرنده هستند ولو اینکه دستگاه های مختلف اجرایی و حاکمیتی، فرد دیگری را تشخیص داده باشند. چون مردم انتخاب می کنند بنابراین خودشان هم به تعبیری پای کار میمانند. به عنوان مثال ممکن است مدت زمانی بگذرد و نظر مردم تغییر کند این ایرادی ندارد اما این نکته مهم که مردم باید خودشان انتخاب کنند را نباید کم بشماریم و از آن کوتاه بیاییم.
در واقع همان انتخابات دوم خرداد با وجود اینکه رأی بنده و امثال بنده نبود شرایط مهمی را برای کشور ایجاد کرد مقام معظم رهبری به بهترین شکل، کشور را مدیریت کرد در حالی که بسیاری نگران بودند اتفاقاتی رخ دهد اما اتفاق خاصی رخ نداد هشت سال آقای خاتمی با رأی مردم به عنوان رئیس جمهور روی کار بود پس از پایان دوره هم قدرت را به رییس جمهور بعدی که با سلیقه دیگری بود تحویل داد. این اتفاق مهمی در کشور ما است.
در انتخابات آمریکا، وقتی رییس جمهور آمریکا رأی نیاورد شاهد بودیم که چه جنجالی رخ داد اما در کشور ما با آرامش،آقای خاتمی دولت را به آقای احمدی نژاد تحویل داد که سلیقه دیگری داشت آقای احمدینژاد هم دولت را به آقای روحانی که سلیقه دیگری داشت تحویل داد از نظر بنده به بهترین شکل انتقال قدرت در کشور ما صورت میگیرد که امتیاز بسیار مهمی است به این دلیل که نظام ما نظامی است که در رأس آن ولی فقیه وجود دارد و مردم هم بهترین شکل با هر سلیقهای که دارند رأی میدهند به عنوان مثال مردم دو دوره به این دولت رأی دادند اما الان احساس نارضایتی میکنند؛ ایرادی ندارد. مردم در انتخابات بعدی به فردی که فکر میکنند میتواند کشور را به بهترین شکل اداره کند رأی میدهند. امیدواریم که مردم در انتخابات آینده، بهترین انتخاب را انجام دهند.
*برخی چهره های سیاسی درحال جا انداختن این نگرش هستند که رأی مردم چندان هم اهمیت ندارد، مشروعیتی برای نظام نیست و ...
افرادی که این گونه مباحث را در ارتباط با آراء مردم مطرح می کنند توجهی به اصل نقطه نظرات امام و رهبری ندارند اگر بخواهیم در بین شعارهایی که از سوی مردم مطرح بود مروری انجام دهیم مردم شعار میدادند استقلال آزادی حکومت اسلامی؛ بعدها این شعار با خطی که امام مطرح کرد این شعار به شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی تغییر کرد.
در واقع مفهوم جمهوری اسلامی با مفهوم حکومت اسلامی متفاوت است هر دوی آنها اسلام است اما در اینجا رأی مردم در ۱۲فروردین سال ۵۸، مردم آمدند به جمهوری اسلامی رأی دادند یعنی یک نظام مردمسالاری است که ارکان آن با آراء مردم شکل گرفته و به آراء مردم متکی است فرض کنید مدل حکومتی دیگری به نام اسلام در کشور شکل گیرد که با رأی مردم نباشد نکته اول این است که ما حتما به رأی مردم در نظام نیاز داریم در نتیجه همواره در تاریخ، این رأی مردم بوده که در نهایت اعمال شده است. در اینجا بحث قداست رأی نیست به هر حال یک قوه باید اداره شود از این رو جمعیتی موثر، رأی می دهند.
این بحث که اکثریت حتما درست یا نادرست میگویند، وارد نیست اما به هر حال برای اداره یک جامعه باید نگاه کرد رأی مردم یک کشور چیست اگر قرار باشد عده ای بدون درنظر گرفتن خواست مردم، کشور را اداره کنند حتما پس از مدتی آن حکومت و آن ساختاری که ایجاد شده از هم می پاشد این موضوع بسیار روشن است. در حال حاضر، نظام ما نظام جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی است یعنی باید به رأی مردم توجه شود. برخی افراد مباحث فلسفه گونه ای را مطرح می کنند مبنی بر اینکه آیا رأی مردم ارزش دارد یا نه؟ اصلا این بحث ها وارد نیست. نظام ما براساس قانون اساسی دارای سه رکن است مجلس با رأی مستقیم مردم انتخاب می شود، رییس جمهور هم با رأی مستقیم مردم انتخاب می شود مهم تر از همه اینها برای انتخاب ولی فقیه و رهبر نظام، مردم به خبرگان رهبری رأی می دهند و خبرگان هم مصداق را تشخیص میدهند و فرد شایسته تر را به مردم معرفی میکنند. از این رو رأی مردم در جای جای قانون اساسی معلوم است.
اینکه برخی هیجانی یا غیرهیجانی بودن رأی مردم در انتخابات را مطرح میکنند بحث درستی نیست به عنوان مثال گاهی برخی این گونه تحلیل میکنند که رأی مردم مخالف نظر فلان فرد است بنابراین چون رأی ما مهم بسیار است پس نظر مردم هیجانی است و هیجانی رأی دادهاند که درست نیست. افکار عمومی جامعه به نحوی شکل می گیرد و رأی خود را میدهند ممکن است در نظر افکار عمومی یک سری پارامترهایی وجود داشته باشد که بر اساس آن رأی میدهند حتماً هم همینطور است اما اینکه مداوم بگوییم مردم هیجانی رأی میدهند اساس نظام زیر سوال میرود چراکه همین مردم بودند به جمهوری اسلامی و قانون اساسی رأی دادند، همین مردم بودند با امام رهبری بیعت کردند و همین مردم بودند که مجالس مختلف را شکل دادند و روسای مختلف جمهور را انتخاب کردند، خبرگان رهبری و شوراها را انتخاب کردند حال اینکه همه اینها هیجانی بوده باشد اساس نظام زیر سوال میرود.
متاسفانه عده ای هم در جامعه این شعار را مطرح میکنندکه مشارکت حداقلی بهتر است یا حداکثری؛ این سخن مهمل و بیهودهای است. در واقع باید با اکثریت آراء مردم، ارکان این نظام شکل بگیرد هر چه حضور مردم در انتخابات بیشتر باشد و رأی بیشتری بدهند موجب اقتدار و عزت بیشتر نظام می شوند در این مسئله تردیدی نیست از این رو کسانی که دائما مطرح می کنند مردم در انتخابات شرکت نکنند بهتر است، اینها اساس نظام را زیر سوال میبرند. مردم باید به صحنه بیایند چون آنها هستند که این مشکلات را تحمل کردند و سرمایه گذاری کردند هرگاه نظام میخواست به بن بست برسد مردم به صحنه آمدند و کشور را از بن بست نجات دادند لذا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری باید کاری کرد مردم احساس تعلق خاطر بیشتری به انتخابات و نظام داشته باشند و با همه مشکلات معیشتی و وضعیت کرونایی که حاکم است بیایند و رأیشان را بدهند.
*آقای صدر! شما خودتان را اصولگرا می دانید طبق تعریفی که داشتید یا اینکه عضو جریان انقلابی هستید؟
از ابتدای انقلاب که از سنین نوجوانی و جوانی مان را طی کردیم همواره خود را در بستر انقلاب، سرباز نظام امام و الان رهبری میدانیم همواره آن چیزی که دنبال می کنیم این است که برای نظام و انقلابمان خدمتی انجام دهیم متاسفانه این دسته بندی ها بین مردم و بخش های مختلف جامعه فاصله انداخته است. ما باید به نیروهای وفادار به انقلاب و ارزشی و متدین توجه کنیم و اینکه همه باید پای کار بیایند هر چند سلیقه های مختلف داشته باشند. قاعدتا سلیقه های مختلف طی این چهل سال ایجاد شده که موجب دسته بندی هایی شده است از این رو ما هم جزو نیروهای مردمی هستیم البته چون به عنوان مثال در انتخابات های مختلف، جامعه روحانیت مبارز لیست کاندیدا منتشر میکرد و بنده هم جزو آن لیست بودم یا یک زمانی به اشکال مختلف، دسته بندی هایی صورت گرفته، میگویند فلانی براساس سوابقش عضو جناح اصولگرایی یا غیره است.
در حال حاضر تلاش بر این است که جناح های مختلف در کنار هم کار کنند. در خانه احزاب هم تلاشهای خوبی در حال انجام است مبنی اینکه جناح های مختلفی با هم تصمیم می گیرند، اختلاف و دعوایی هم صورت نمیگیرد در نتیجه میتوان کشور را هم به همین شکل اداره کرد یعنی اگر همه دلشان بخواهد مشکلات کشور حل شود و وضعیت بهتری برای مردم ایجاد شود همه جناح ها باید کمک کنند در واقع نیروهای دلسوز و وفادار به انقلاب از هر جناحی باشند باید همه کمک کنند تا مشکلات کشور حل شود. طبق تجربه ای هم که در ادوار مختلف داشتیم و شاهد آن نیز بودیم با یک جناح نمی توان کشور را مدیریت کرد.
به عنوان مثال اگر دولتی روی کار بیاید که بخواهد فقط از یک گروه خاص استفاده کند عملا روشن است که کشور دچار آسیب می شود بنابراین همه افراد شایسته جناح های مختلف باید به کار گرفته شوند، در واگذاری مسئولیت ها تنگ نظری صورت نگیرد تا مشکلات کشور برطرف شود.
*در جریان اصولگرایی به نظر می رسد یک رگه هایی از انحراف و تندروی مشاهده می شود تحلیل شما از این انحراف ایجاد شده چیست؟
وقتی جریانات سیاسی شکل می گیرند و وارد عرصه های مختلف می شوند همه باهم به یکباره حرکت و فعالیت میکنند و به بیانی دیگر در این میان، اتفاقاتی رخ می دهد ممکن است برخی در این جریان نفوذ کرده باشند همه آن کسانی که جریانات سیاسی را مدیریت میکنند باید مراقبت کنند که در چارچوب اصول و مبانی آن طیف فعالیت کنند به هر حال در همه گروه ها و جناح ها، یک سری افراد تندرو حضور دارند از این رو افراط و تفریط هایی نیز وجود دارد که بسیار آسیب زا است در واقع آنچه که در جریان اصولگرایی مسلم است این است که چارچوب نظام و انقلاب رعایت شود.
بنابراین افراد باید توجه کنند که رگه هایی از جریانات انحرافی نفوذ نکنند چون در سالها و دهه های قبل نیز این بحثها مطرح میشد مبنی بر اینکه یک سری جریانات انحرافی فعالیت میکنند. زمان انقلاب هم همینطور بوده است مبنی بر اینکه جریانات انحرافی با مسیری که امام ترسیم کرده بودند به اسم دین و اسلام همراهی نمیکردند الان هم همینطور است و باید مراقب بود چون مبانی و اصول انقلاب و نظرات رهبری نیز مشخص است از این رو همه گروه ها باید تلاش کنند و در چارچوبی حرکت کنند که افرادی نفوذ نکنند که موجب انحراف شوند.
*مصداق این گونه طیف ها را در جریان اصولگرایی چه طیفهایی میدانید؟
در جریان اصولگرایی و انقلابی به هر حال افراط و تفریطهایی وجود دارد.
*منظورتان چه گروههایی است؟
ببینید اتفاقی که برای انتخابات پیش رو صورت گرفته تشکیل شورای وحدت است که در این شورا جامعه روحانیت مبارز بانی وحدت و میزبان شده است همواره در ادوار مختلف نیز روحانیت همین نقش را برعهده داشته است یعنی چتر فراگیری ایجاد میکرد افرادی که در انقلاب نقش موثری داشتند و دلسوز هستند را دور هم جمع میکنند تا دور هم بنشینند و به وحدت برسند. همواره این کار را روحانیت انجام می داد. در واقع جامعه روحانیت مبارز پای کار آمده و میزبان شده است و هم اصولگرایان و هم یک بخشی از مستقلین را دعوت کرده است . نزدیک به ۵۰ حزب دعوت شدند که هم اصولگرا و هم مستقل بودند. کارهای انتخابات هم به خوبی پیش می رود. یقینا اگر میخواهیم کار موثری صورت بگیرد باید با نگاه باز صورت بگیرد.
یکی از چیزهایی که موجب انحراف میشود و به جریانات سیاسی ضربه وارد میکند تنگ نظری است حال ممکن است در هر طیف سیاسی وجود داشته باشد در هر حال یک سری افراد دارای تنگ نظری هستند که میآیند و با جذب حداقلی و دفع حداکثری، همه را از آن جریان بیرون میکنند به بیانی دیگر فکر میکنند دلسوزتر از همه برای انقلاب، نظام و راهی که میروند هستند و در واقع بقیه را از این قطار انقلاب پیاده میکنند در نتیجه مشکل از اینجا آغاز میشود یعنی هر طیف و گروهی که با نگاه بازتری بتواند این مسیر انقلاب را طی کند و بتواند افراد موثر و شایستهتری را دور خود جمع کند یقینا به پیروزی نزدیک تر است.
*یا مثلا برخی طیف ها همچون پایداری ها همواره ساز مخالفت و عدم وحدت در جریان اصولگرایی می زنند و خود را بیش از آنکه اصولگرا بدانند انقلابی میدانند.
بنده به طور مشخص درباره افراد و گروه ها نظر نمیدهم به طور کلی بر این باورم کسانی که دلشان در گرو انقلاب و رهبری و کشور است باید تلاش کنند جمعیت بیشتری را زیر چتر انقلاب و نظام و رهبری جمع کنند یعنی همانطور که رهبری فرمودند جذب حداکثری و دفع حداقلی، نه اینکه برعکس باشد. در واقع ما با یک جمعیت ۸۰میلیونی مواجه هستیم باید برای اداره کشور به ملاحظاتی که مورد توجه مردم است توجه کنیم و در چارچوب همان اصول و ارزش ها و مبانی که انقلاب شکل گرفته و امام و رهبری مطرح کردند کارها به جلو برود اما اگر قرار است هر گروه و هر فکری خود را حق مطلق بداند و با بقیه برخورد دفعی کند حال از هر جناحی باشد کارها به نتیجه نمی رسد. چه اصولگرا، باشد چه اصلاح طلب، فرقی ندارد بلکه نیازمند نگاه باز هستیم.
معمولا افرادی را که در طول این چهل سال دیدیم حالت تفریط و افراط داشتند هم خودشان دچار مشکل شدند هم بقیه را دچار مشکل کردند البته گروه خاصی مدنظر بنده نیست و در همه طیف ها قاعدتا این ملاحظات مورد توجه قرار گیرد.
*آقای صدر! طیف جدید اصولگرایان چندان قائل به بزرگان و قدیمی های این جریان نیستند، چرا این رابطه بین نسل جدید و قدیم اصولگرایی در حال گسسته شدن و سست شدن است؟
جامعه روحانیت مبارز در این باره بسیار خوب عمل میکند. روحانیتی که الان پای کار آمدهاند خودشان از نسل جدید هستند.تدبیری که جامعه روحانیت مبارز داشته این است که ابتدا چارچوب وحدت را در قالب شورای وحدت مطرح کرده است و در عین حال یک نگاه بازی را مطرح کرده که در حقیقت یک طیف گستردهای از نیروهای انقلابی و ارزشی را در درون خودش جمع کند چه اصولگرا، معتدل و چه مستقل باشد.
با فراخوان اولی که جامعه روحانیت انجام داد نزدیک به ۵۰ حزب قانونی را دعوت کرد. ما الان حدود ۱۲۰ حزب قانونی داریم. این احزاب دعوت شدند و از درون آنها مدل خاصی سازماندهی شد و بلوکبندی صورت گرفت از هر ۸ حزبی یک نماینده در هیئت شورای عالی وحدت حضور یافت. در واقع تدبیری است که یک نگاه باز نسبت به احزاب دارد و به بهترین شکل در حال فعالیت است. موضوعات به صورت گسترده مطرح میشود از جامعه روحانیت مبارز، آقای موحدی کرمانی حضور دارند. آقایان دیگر هم که از جامعه روحانیت مبارز در شورای وحدت حضور دارند در واقع با همین نگاه باز فعالیت میکنند.
احزاب و اقشار مختلف در حال فعالیت هستند. حال ممکن است عدهای این وسعت نظر و شکلی که همه را به وحدت دعوت میکند برنتابند و احساس کنند که این مدل، مدل خوبی نیست و با گستره ای که برای این کار ترسیم و تعریف شده، به نتیجه نمی رسد.از نظر بنده کارها به خوبی پیش میرود.
روش شورای وحدت این است که کارها با آرامش جلو برود و درگیری صورت نگیرد، تعرضی به گروه ها و سلایق دیگر در راستای حفظ آرمانهای انقلاب رخ ندهد به بیانی دیگر اگر سایر سلیقهها، شورای وحدت و مسیرش را نمیپسندند از طرف شورای وحدت نیز تعرضی به آنها صورت نمیگیرد ولو اینکه هر از گاهی بیمهریهایی از سوی جریانات دیگر نسبت به شورای وحدت صورت میگیرد اما از سوی شورای وحدت، برخورد سنگین، سنجیده و مودبانه صورت میگیرد.
در استانها هم کارها به همین شکل جلو می رود. احزاب و اقشار دور هم جمع شدند و توسط روحانی موجهی که برای آنجا تعیین شده فعالیت میکنند. انشالله اقدام میمونی است و برای همه خوب است وقتی افرادی که پایبند به اصول انقلاب و نظام هستند دور هم با چارچوب مشخص و شیوه نامه منظمی کار را جلو می برند به نفع نظام و کشور است.
*آیا بحث پدرخواندگی جامعه روحانیت که از سوی برخی چهره ها و گروه ها مطرح می شود را می پذیرید؟
اصلا بحث پدرخواندگی مطرح نیست. به هر حال طی این چهل سال یک سری واژه ها در ادبیات سیاسی کشور مطرح می شود که مشکلات بسیاری هم ایجاد می کند. به عنوان مثال در شرایط فعلی بحث پدرخوانده ها را مطرح می کنند یا غیره. آنچه که بنده در شورای وحدت و هیئت عالی این شورا از نزدیک شاهد هستم این است که آن سه نفری که از سوی جامعه روحانیت مبارز به عنوان نماینده این حزب در جلسات شرکت میکنند بیشتر میزبان جلسه و دعوت کننده هستند و با بحث ها با یک وسعت نظری برخورد میکنند و سعی میکنند جلسه به یک وحدتی برسد. همچنین تعامل لازم را با سلیقههای متفاوتی که گاهی به شورای وحدت حمله میکنند دارند.
بنده تاکنون ندیدم روحانیت بخواهد جریانی را اداره کند و یا زیر سلطه خود قرار دهد علت اینکه مردم با روحانیت مانوس هستند به این دلیل است که روحانیت را از بین خودشان می دانند حال ممکن است افرادی باشند که اشتباهاتی داشته باشد. اما جامعه روحانیت مبارز و نمایندگان آن در شورا این عادت را ندارند و مثل بقیه بحث می کنند و رأی می دهند و حتی برخلاف نظرشان تصمیم گرفته می شود تاکنون موردی رخ نداده است. متاسفانه مطرح کردن بحث پدرخواندگی از کم لطفی هایی است که برخی سلیقه های دیگر انجام میدهند و بعضی از دوستانی که شاید توقعات دیگری دارند مطرح میکنند یعنی اتهاماتی را به شورای وحدت یا روحانیت وارد میکنند که به مصلحت نیست.
در واقع روحانیت یک طیف گسترده ای از نظرات سیاسی را شامل می شود و از نظر سلایق سیاسی، مدل های مختلفی دارد. به هر حال باید رعایت حریم روحانیت را داشته باشیم حال چه جناح اصلاح طلب و چه جناح اصولگرا یا مستقل باشد. نباید احترام و شأن روحانیت زیر سوال برود چراکه اینها در شکل گیری انقلاب، نظام و رهبری موثر بوده اند، مردم با روحانیت گره خورده اند و این دو را نمی توان از هم جدا کرد.
در همه طیف ها گروه های تندرو افراطی وجود دارند چون دنبال یک سری منافع، اهداف و نقطه نظرات خاصی می روند تندروی می کنند بنابراین با رفتار و برخورد صحیح شورای وحدت، به تدریج این تندروی ها کاهش پیدا کرده و به سمت تلطیف روابط و وحدت گسترده تر خواهند رفت.
فراموش نکنیم که تندروی ها به انقلاب ضربه می زند فرض کنید اوایل پیروزی انقلاب یک جمعیت موتورسوارانی بودند که روی چهره خانم ها و دختران اسید می پاشیدند و هزار و یک آسیب می رساندند حالا اینها الان خودشان تبدیل به ساختارشکنانی شدند که در خارج از کشور نشسته اند، بقیه را نصیحت می کنند در حالی که آن زمان، خودشان در کشور تندروی می کردند. در واقع افراط و تفریط همواره به کشور آسیب وارد کرده است به هر حال عقل، تدبیر، فکر، برنامه ریزی، رعایت مبانی نظام، انقلاب، امام و رهبری و منافع ملی مسائل بسیار مهمی است که نباید با تندروی به آن ها آسیب زد در واقع فرد تندرو از هوای نفس خودش پیروی می کند.
چندسال پس از انقلاب عده ای از جوانان تندرو در همین میدان ولیعصر بودند در حالی که اکنون سر از خارج از کشور درآورده اند و در حال فحاشی هستند اینها همان تندروهای داخل کشورمان بودند. این تندروی ها به مصلحت نیست در طیف های مختلف هم در حال حاضر افراد عاقل و معتقد به اصل انقلاب و نظام حضور دارند. در حال حاضر باید بهترین شرایط رفاهی را برای مردم که با مشکلات معیشتی روبرو هستند ایجاد کنیم.
*آقای صدر پیش بینی می کنید رئیس جمهور آینده اصلاح طلب باشد یا اصولگرا یا ....؟
شرایط مشخص نیست به هر حال نامزدهایی که در حال ورود به میدان انتخابات هستند یا به انتخابات وارد شده اند سلیقه های مختلفی دارند. یکی از پارامترهای مهم این است که باید دید کدام یک از آنها از سوی شورای نگهبان مورد تایید قرار می گیرند در حال حاضر چون مردم از شرایط فعلی ناراضی هستند و احساس می کنند شرایط کشور، شرایط خوبی نیست یک پیش بینی این است که مردم به سلیقه متفاوت از رئیس جمهور و دولت فعلی رأی می دهند یعنی هم جهت با دولت فعلی نباشد و رئیس جمهور متفاوتی را انتخاب خواهند کرد.
این بحث مطرح است چون در ذهن مردم این نارضایتی وجود دارد اگر این نارضایتی به کل نظام تعمیم پیدا کند بسیار خطرناک است اما چیزی که مردم در حال حاضر مطرح می کنند این است که این دولت و رئیس جمهور، آنچه که ما به آن اعتماد کردیم و رأی دادیم را نتوانست تامین کند.
*نقش تخریبی مخالفان دولت و اصلاح طلبان را در افزایش نارضایتیها چگونه میبینید؟
به هر حال همواره این گونه بوده است هر زمان که عده ای روی کار بودند وقتی نمی توانند کارشان را انجام بدهند میگویند عدهای نمیگذارند کار کنیم. منظور بنده به رئیس جمهور خاصی نیست اما معمولا هر رئیسجمهوری روی کار میآید تا چند سال، دوره روسای گذشته را نقد میکند و به طور مداوم تکرار میکند که روسای قبلی، اشتباه کردند. در واقع این گونه اظهارات تا مدتی قابل شنیدن است و مردم آن را میپذیرند اما پس از مدتی مردم خسته میشوند و میگویند یک سال، دو سال؛ چهار سال است همین اظهارات مطرح میشود.. بنابراین متاسفانه هر رئیسجمهوری در کشور ما به این چاله افتاده است یعنی همواره به نقد دولتهای قبلی میپردازند و به قدرت دولت فعلی اشاره نمیکند در قانون اساسی، عمده قدرت در اختیار قوه مجریه است قدرتی که در مجلس و قوه قضائیه وجود دارد در سطح پایین قرار دارد اختیار دولت برای اصلاح و تدبیر امور بسیار زیاد است اما هر دولتی روی کار آمده میگوید عدهای نمیگذارند.
به عنوان مثال مگر مجلس، تا چه اندازه میتواند مانع کار دولت شود؟! این مجلس هم که تازه روی کارآمده و نوپاست و هنوز زمان باید بگذرد تا بتواند آن نقش نظارتی خود را اعمال کند یا هر رئیس جمهوری که روی کار آمده گفته است که یک سری جریاناتی هستند که اجازه نمیدهند کار کنیم؛ شاهدیم که اگر رئیسجمهوری بخواهد کار کند اقداماتش از سوی مردم دیده میشود و آنها متوجه هستند.
بنده در سال ۸۰ که کاندیدا شدم برخی این سوال را مطرح میکردند مبنی بر اینکه آیا اختیارات رئیسجمهور برای اداره امور کشور کافی است یا نیست؟ بنده هر بار این سوال را این گونه پاسخ میدادم که اگر آن کسی که آمده نامزد انتخابات شده، این اختیارات را کافی نمیداند به چه دلیل کاندید میشود یعنی کسی باید احساس مسئولیت کند که آن اختیارات را دارد اما افراد برای اینکه از مسئولیت شانه خالی کنند میگویند اختیارات کافی نیست. حال اگر اختیارات کافی نیست به چه دلیل قبول میکنید نامزد شوید. طبق قانون اساسی اختیارات رئیس جمهوری برای اداره قوه مجریه کافی است.. در ادوار مختلف، روسای جمهور با همین اختیارات کار کرده اند و امور را اصلاح کرده اند حال یک زمانی ممکن است کم و کسریهایی وجود داشته که از اختیارات رهبری استفاده کردند یا از اختیارات دستگاههای دیگر استفاده کردند بنابراین این گونه نبوده است. شخص مقام معظم رهبری فرمودند که بسیاری از روسای جمهور از اختیارات رهبری استفاده می کنند.
*بهترین دولت از نظر شما چه دولتی است؟
دولتها از نظر کارکردی متفاوت هستند دولت زمان جنگ که رهبری روی کار بودند و مهندس موسوی نخست وزیر بودند، شرایط کشور شرایط خاصی بود در زمان مرحوم هاشمی، کشور به سمت سازندگی و اصلاح آسیبهای ناشی از جنگ رفت به هر حال هر دولتی دستاوردهای خاصی داشته و نواقصی هم داشته است در واقع اگر در این ۴۰ سال، دولتها زحمت نمیکشیدند هیچ دستاوردی نداشتیم در بسیاری زمینهها، کشور رشد کرده و این نتیجه زحمات دولتهای مختلف است می توانیم چشم بسته در مورد همه دولت ها قضاوت کنیم بگوییم بد بوده یا خوب بوده اما به هر حال هر کدام از این دولت ها درصدهایی از موفقیت و خدمات را داشتهاند و در عین حال اشکالاتی نیز داشته اند.
وضعیتی که الان پیدا کردیم این است که شرایط فعلی زیبنده نظام چهل ساله نیست همه هم تقصیر دولت نیست دولت در تدبیر و اداره امور باید بهتر نقش ایفا می کرد اما یک بخشی از این مشکلات، به فشارهای خارجی از جمله به تحریم ها باز میگردد که بسیار موثر است توقع این بود که این دولت بسیار بهتر میتوانست امور کشور را اداره کند. به هر حال این دولت و دولت های دیگر زحمات بسیاری کشیدند.
مردم در انتخابات بعدی، نظر خودشان را اعمال می کنند. نظرها متفاوت است. درباره سازندگی و یک سری دستاوردها ی پس از جنگ، دولت مرحوم هاشمی مطرح بود دولت احمدی نژاد هم در حوزه های مختلف تلاش بسیاری انجام دادند. بنده هم که در مجلس، دولت و قوه قضائیه حضور داشتم از نزدیک شاهد بودم و میدانم جریان امور به چه شکلی بوده است.
در دولت مرحوم هاشمی، سرعت کار سازندگی به خاطر جنگ و در عین حال توقعات، بالا بود در دولت احمدینژاد نیز همینطور. در دولت خاتمی نیز دستاوردهای عمرانی و سازندگی و موضوعات اجتماعی و فرهنگی وجود داشت اما به هر حال در هر دولتی نواقصی وجود داشته است. ما باید تلاش کنیم این دولت ها در چارچوب قوانین و مقررات کشور به بهترین شکل، کارها را جلو ببرند و دچار برخی آسیبها نشوند. برخی تخلفات مالی و اختلاسها، چهره نظام را خدشه دار کرده است خوشبختانه دستگاه قضایی برخورد میکند که البته برخوردها باید شدیدتر شود تا هم سیستم از افراد فاسد پاک شود و هم مردم به یک رضایتی برسند.
*آقای صدر! آیا برای انتخابات ۱۴۰۰ باید منتظر پدیده انتخاباتی باشیم تا هم مردم به انتخابات متمایل شوند و هم سونامی رأی ایجاد شود؟
ممکن است پدیده جدیدی در انتخابات مطرح شود. سونامی رأی نیز ممکن است رخ دهد همه اینها بستگی به کسانی دارد که انتخابات را مدیریت می کنند مثل شورای نگهبان و وزارت کشور.
*نام آقای احمدی نژاد هم برای انتخابات پیش رو مطرح است آیا تاییدصلاحیت میشود؟قدرت رأی آوری دارد؟
آقای احمدی نژاد هم تمایل دارد در صحنه انتخابات حضور داشته باشد به هر حال آقای احمدی نژاد و آقای خاتمی دو دوره رئیس جمهور بودهاند این اشخاص تمایل دارند در صحنه سیاسی-اجتماعی موثر باشند درباره این گونه افراد، سخن نادرستی نیست چون آنها تجارب زیادی دارند و مشکلات کشور را می دانند تمایل دارند که نقش آفرین باشند. حال هرکدام از اینها به نحوی در حال فعالیت هستند. احمدی نژاد هم در مکانهای مختلف اظهارنظر و موضعگیری می کند ما فقط باید به این نکته توجه کنیم که هر کسی در کشور ما مسئولیت بالایی را در اختیار میگیرد نخست اینکه باید آنها را در درون نظام حفظ کنیم چراکه این افراد مسئولانی هستند که در پُستهای بالایی خدمت کردند همه این سلیقهها مورد احترام ما هستند. این گونه نباشد که بگوییم هر کسی رئیس جمهور میشود دچار دردسر میشود و منحرف میشود و یا مقابله میکند این اظهارات، درست نیست.
در واقع باید کاری کرد که این اشخاص در بستر انقلاب و همراه مردم بمانند نکته دوم اینکه این افراد هم باید خودشان مراقبت کنند در یک دست اندازها و چالههایی نیفتند که به نظام آسیب بزند. به هر حال فردی که دو دوره رئیس جمهور بوده است باید چارچوبهای نظام و قوانین و مقررات کشور را رعایت کند و به پیشرفت کشور کمک کند حال اگر کسی احساس کند انقلاب در معرض تهدید قرار گرفته ممکن است قیام کند اما کشور حساب کتاب دارد و دستگاه های قانونی در حال انجام وظیفه هستند در رأس آن رهبری حضور دارند و به اوضاع کشور نگاه میکنند اگر احساس خطر کنند اقدام میکنند. در نتیجه این افراد هم باید نشان دهند که دلشان برای منافع ملی میسوزد. نباید در اظهاراتشان این گونه نشان دهند که به دنبال مقاصد دیگری هستند باید از سردلسوزی سخن بگویند و کار کنند.
گاهی اوقات وقتی برخی موضعگیری می کنند فضا دچار التهاب می شود. با توجه به اینکه در آستانه انتخابات هستیم برخی افراد به دنبال ایجاد موج هایی در جامعه هستند تا طرفدارانی را به سمت خود جذب کنند شاید کمی زمان بگذرد صحنه سیاسی تا حدودی تغییر کند. آقای احمدی نژاد و آقای خاتمی در دورههایی روسای جمهور کشور بودند و سلیقه های خاصی دارند و در بخشهایی هم فعالیت میکنند و این طبیعی است نمیتوان گفت که اینها هیچ چیزی نگویند و کاری نکنند اما این اشخاص باید در چارچوب قوانین و مقررات کشور کار کنند تا عده ای چه در داخل و خارج کشور، از اظهارات آنها علیه نظام و انقلاب سوءاستفاده نکنند.
*از بین کاندیداهایی که مطرح شده اند کدام یک مطلوب تر هستند؟
ما در شورای وحدت هنوز وارد مصادیق نشدیم صرفا اظهارنظراتی مطرح شده است.
*در مورد ابراهیم رئیسی چطور؟
آقای رئیسی چون در اداره قوه قضاییه، عملکرد خوبی داشته و دارد مردم، رأی ایشان در انتخابات گذشته را تثبیت میکنند چراکه مردم احساس میکنند یک مدیر بسیارخوب و موثری در رأس قوه قضاییه است به ویژه نسبت به ادوار دیگر این قوه. مردم از عملکرد ایشان در قوه قضاییه رضایت دارند حال اینکه آیا در آستانه انتخابات، چه اتفاقی در صحنه سیاسی رخ میدهد هنوز مشخص نیست در شورای وحدت هنوز ما وارد مصادیق نشده ایم که نامزدها را بررسی کنیم که از چه کسی حمایت شود. اظهارنظراتی مطرح میشود. به هر حال آقای رئیسی مورد علاقه افراد است عملکردشان بسیار خوب است هنوز شورای وحدت وارد بحث مصادیق ریاست جمهوری نشده است.
*اما در عین حال بسیاری بر این باورند که رئیسی بهتر است در قوه قضاییه بماند، چرا اصولگرایان بر روسای دو قوه مقننه و قضائیه برای ورود به انتخابات ۱۴۰۰ اصرار دارند؟
در حال حاضر چون روسای دو قوه مطرح هستند این اظهارنظر از سوی برخی مطرح میشود حال ممکن است این نظرات گاهی از سر دلسوزی باشد و گاهی هم در مخالفت با حضور این افراد مطرح شود. گاهی این نظرات به این دلیل است که این افراد نامزد نشوند.
*این جابه جاییها ریسک نیست؟
به هر حال ریسکی که وجود دارد این است که این افراد به انتخابات ریاست جمهوری بیایند و رأی نیاورند. یقینا آثاری هم دارد. وقتی آقای ناطق نوری رئیس مجلس بود وارد رقابت انتخابات ریاست جمهوری شد و در نهایت رأی نیاورد. هر چند در آن زمان، مجلس اداره شد اما یک آثاری را در مدیریت آن دوره فرد به جای میگذارد. در حال حاضر هم آقای قالیباف، اگر میخواهد وارد عرصه انتخابات شود باید این ریسک را بپذیرد ممکن است رأی بیاورد و یا ممکن است رأی نیاورد. اگر رأی نیاورد در اداره مجلس هم آثاری خواهد داشت.
*درباره آقای رئیسی چطور؟
درباره آقای رئیسی، وضعیت متفاوت است چون ایشان انتصابی رهبری هستند. به هر حال افراد دیگری در میدان هستند کمی زمان بگذرد وارد مصادیق خواهیم شد تا ببینیم کدام یک ازاین افراد مناسب ریاست جمهوری هستند برخی افراد میگویند شورای وحدت به دنبال فرد خاصی است در حالی که این گونه نیست. ضمن احترام به همه نامزدها، وارد مصادیق نشدهایم. اظهارنظرات شخصی است.
*اگر هر دو چهره کاندیدا شوند، فکر می کنید اگر شرایط ایجاب کند، بازهم آقای قالیباف به نفع رئیسی کنار بکشد؟
این سوالات را باید از خودشان پرسید هنوز بسیاری از گمانه زنی ها در مورد نیامدن قالیباف و یا برخی اظهارنظرات شفاف نیست تحلیل های مختلفی وجود دارد هنوز مشخص نیست. اما قاعدتا وقتی آقای رئیسی و آقای قالیباف در یک جریان فکری هستند و با هم وارد عرصه شوند یقینا رأی آنها می شکند. اگر جریانی بخواهد وارد میدان شود باید وحدت و همگرایی بین آن وجود داشته باشد و همه باید از یک نفر حمایت کنند. فرض کنید در روز انتخابات، چهار نفر از یک جریان فکری کاندید شوند یقینا رأی آنها میشکند ممکن است جمعیت بیشتری به سمت یک نامزد بروند اما منطقی این است که جریانات فکری به وحدت برسند و روی یک نفر تمرکز کنند چه اصلاح طلب باشد و چه اصولگرا. هنوز اظهارنظری از سوی شخص رئیسی و قالیباف مطرح نشده است. در شورای وحدت وارد مصادیق انتخابات ریاست جمهوری نشده است.
*نظرتان در مورد کاندیداهای دیگر از جمله محسن رضایی چیست؟
آقای محسن رضایی در دوره های مختلف نامزد بوده است به هر حال دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است و فرمانده سپاه بوده است سوابق بسیار خوبی دارد در ادوار مختلف انتخابات حضور داشته و در این دوره هم اعلام کاندیداتوری کرده و فعالیت می کند حال اینکه آیا شورای وحدت به محسن رضایی می رسد یا خیر، نمی توان چنین اظهارنظری کرد چون هنوز مشخص نیست مصادیق مورد نظر ریاست جمهوری چون مطرح نشده نمی توان اظهارنظر کرد. ضمن اینکه باید دید چه کسانی مورد تایید شورای نگهبان برای انتخابات قرار می گیرند. یقینا ما از بین کاندیداهایی که مورد تایید شورای نگهبان است حمایت خواهیم کرد.
*پیش بینی می کنید شورای وحدت و شورای ائتلاف به وحدت برسند؟
از آنجایی که از نام شورای وحدت بر می آید تلاش ما بر این است که به وحدت برسیم و در عین حال از تخریب افراد شورای ائتلاف هم پرهیز می کنیم.
*اما شورای ائتلاف و به ویژه اظهارات حدادعادل به نوعی سیگنال منفی است، از نگاه شما چطور؟
اظهارات حدادعادل در شورای وحدت موجب گله مندی شده است اما تلاش همه شورای وحدت این است که این اختلافات برطرف شود چون اگر شورای ائتلاف احساس کند که با شورای وحدت هم نظر و هم سلیقه است قاعدتا باید به یک راهکار مشترک برسند و از یک نفر حمایت کنند در شورای وحدت، مصوبه این است که ما تعرضی به هیچ کدام از جریانات فکری درون نظام نداشته باشیم حال شورای ائتلاف باشد چه جریانات دیگر. بلکه کار خودمان را انجام دهیم و در زمانی که لازم بود وارد بحث مصادیق شویم.
*چرا شورای ائتلاف به شورای وحدت نمی پیوندد؟
باید از خودشان پرسید اما در اظهاراتی که مطرح کردهاند گفته اند که شورای ائتلاف عملکرد خوبی در گذشته داشته است و میخواهیم همان مسیر را برویم و دیگران هم به ما بپیوندند. از سوی دیگر شورای وحدت آغوشش برای اتحاد و یگانگی با همه نیروهای انقلابی و ارزشی و پیرو خط رهبری باز است.
*اگر شورای ائتلاف به شورای وحدت نپیوندد چطور؟
شورای وحدت مصمم است که کار انتخابات را به جلو ببرد.
*پایداریها هم یک طیفی هستند که هنوز به نظر میرسد گفت و گو با آنها نتیجه ای نداشته، آیا با پایداریها رایزنی داشته اید؟
درشورای وحدت از طریق مسوولین مربوطه با پایداریها هم تماس هایی صورت گرفته و پیغام هایی رد و بدل شده است اما هنوز در همین حد باقی مانده است.
۲۷۲۱۹