کیخسرو پورناظری از آهنگسازان و نوازندگان شناخته شده موسیقی ایران است و در کنار آهنگسازی و نوازندگی سالها به گردآوری و بازسازی نغمههای موسیقی کردی و سنتی مشغول بوده و ۴۰سال پیش نخستین خشتهای گروه تنبور "شمس" را بنا نهاده؛ گروهی که با نام پورناظریها گره خورده تحولی عظیم در موسیقی ایرانی بوده است چرا که طی ۴۰سال فعالیت این گروه آثار ماندگاری به آهنگسازی او براساس اشعار مولانا با صدای خوانندگانی چون شهرام ناظری، بیژن کامکار، جلالالدین محمدیان، علیرضا قربانی، همایون شجریان و... ساخته و اجرا شده که هنوز در بین مخاطبانشان از جایگاه بالایی برخوردار است.
پورناظری در سالهای میانی دهه۱۳۷۰ به اتفاق فرزندانش، تهمورس و سهراب تحولی جدیتر در گروه شمس را آغاز کرد که حاصل آن اجرای بیش از ۳۰۰ کنسرت در داخل و خارج از ایران بود. گروه او که طی سالهای سال جوانگرایی را سرلوحه کار خود قرارداده همچنان با تغییر در شیوه اجرای موسیقی و البته با نگاهی نو مخاطبان بیشماری را با موسیقیشان همراه کرده است.
این هنرمند در گفتگوی نوروزی خود درباره جایگاه شجریان در موسیقی ایرانی صحبت کرده است که این صحبتها را در ادامه میخوانید:
تمام آثار ماندگار گروه شمس با صدای خوانندههای خوب مانند شهرام ناظری، علیرضا قربانی و همایون شجریان اجرا شدهاند، اما یکی از شاخصههای گروه شما این است که هیچوقت خوانندهمحور نبوده است. در دنیایی که خوانندهسالاری حرف اول را میزند، این تفکر از کجا میآید؟
وقتی خواننده خوب باشد با او کار میکنیم و اگر کسی نباشد هم خودمان همخوانی و همنوازی میکنیم.
شما در یکی از مصاحبههایتان اشاره کرده بودید که استاد شجریان نیم قرن بیرقیب بوده و این بیرقیب بودنشان هم خوب بوده و هم بد. از نظر شما این بیرقیب بودن استاد شجریان از چه جهت خوب بوده و از چه جهت بد؟
استاد حسن کسایی گفته بود ایشان پایش را جایی گذاشته که دست هیچکس به او نمیرسد. این تلاش مردی را میرساند که در یک هنری به یک قله رفیعی میرسد که دست نیافتنی است.این جنبه مثبت است و جنبه منفی این بیرقیب بودن هنر استاد شجریان است چون اگر ۴۰سال کسی از این خواننده بالاتر نرود جای دریغ دارد. استاد شجریان به جایی رفته که غیرقابل دسترس است. البته این توانایی، نبوغ وبینظیر بودن کار استاد شجریان را میرساند.
ما در زمینهساز هم کسی را داریم که چنین جایگاهی داشته باشد؟
نظر شخصی من این است که استاد جلیل شهناز به این مرحله رسیده است. یکی از استادان میگفت تقلید هیچوقت هنر نیست ولی از ساز شهناز تقلید کردن، هنر است. من نیز چنین اعتقادی دارم. ما در ساز کسی مثل استاد شهناز را داریم که بهنظرم یکی از نوازندگان بینظیر جهان است. در جهان مثل استاد شهناز افراد کمی هستند که به این صورتساز نواخته باشند. خوشبختانه تمام آثارشان ضبط شده و در دسترس قرار دارد. افراد زیادی ازجمله خود من که سالهاساز زدهام، همیشه بو و رایحه استاد شهناز از مضراب و پنجههایم آمده است.
استاد شهناز و استاد شجریان شاگردان زیادی داشتهاند ولی چرا هیچوقت شاگردانشان نتوانستند به جایگاه آنها برسند؟
ما در بین شاعران حافظ را داریم. آیا کسی وجود دارد که جایگاه شعری او از حافظ یا مولانا بالاتر باشد؟ آنها در جایی قرار گرفتهاند که دسترسی به آنها امکانپذیر نیست. در مورد استاد محمدرضا شجریان و استاد جلیل شهناز نیز همینطور است. اینها قلههایی هستند که در هنر موسیقی قابل دسترس نیستند. استاد شجریان شاگردان زیادی داشته است. همایون شجریان هم بسیار خوب میخواند ولی تا رسیدن به جایگاه پدرش راه زیادی دارد. امیدوارم روزی به آن جایگاه برسد و این خلأ پر شود. در مورد استاد شهناز باید بگویم ایشان بهصورت مستقیم شاگرد نداشتند ولی همه ما تارنوازان بهصورت غیرمستقیم شاگرد ایشان بودهایم.