به گزارش الف، طی دوره اخیر اخباری از احتمال احیای روابط سوریه و جنبش حماس منتشر شده و نیز برخی از رهبران حماس در موضعگیریهای خود، مواضع مثبتی را نسبت به سوریه اتخاذ نمودهاند. ولی از سوی دیگر مخالفتهای انجام شده هم از سوی سوریه و هم از سوی برخی دیگر از رهبران حماس نشان داده اگرچه زمینهها و بسترهایی برای احیای روابط وجود دارد ولی همچنان این روند با موانع اساسی روبرو است.
محور مقاومت، محوری متشکل از کشورهای جمهوری اسلامی ایران و سوریه و گروههای مقاومتی همچون حزبالله لبنان، حشد شعبی عراق، انصارالله یمن، جنبش حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطین است که در چهار دهه اخیر دستاوردهای بزرگی همچون آزادسازی جنوب لبنان و نوار غزه، سرکوب تروریسم در عراق و سوریه، مقابله با زیادهخواهی عربستان سعودی در یمن و فعال کردن جبهههای مختلف علیه رژیم صهیونیستی را به دست آورده است بهطوریکه این محور به بزرگترین تهدید برای محور غربی، عبری و عربی در منطقه غرب آسیا تبدیل شده است.
در این زمینه تحلیلگران معتقدند، کسی که تحولات روابط خارجی حماس را پیگیری میکند، به راحتی درک میکند که روابط مستحکم حماس با ایران از سویی و متشنج شدن روابطش با عربستان از سوی دیگر میتواند به برقراری روابط حماس با سوریه منجر شود اما این مسئله ممکن است تاثیر سوئی بر روابط این جنبش با ترکیه و قطر بگذارد. طرفهایی که داخل این جنبش به دنبال برقراری روابط با سوریه هستند، معتقدند پیمان سوریه و ایران موجب میشود پروژه مقاومت در چارچوب تشکیل ائتلاف گروههای مقاومت پیشرفت کند و از طرفی هم معادلات تلآویو را بر هم زده و چرخه عادیسازی روابط با این رژیم را متوقف کند.
اما طرفهایی که مخالف برقراری این روابط هستند، معتقدند برقراری مجدد روابط با دولت اسد به منزله یک کودتا علیه ارزشهای حماس است که موضعش حمایت از مطالبات مردم سوریه است. علاوه بر این، برقراری روابط مجدد سوریه با حماس روی کشورهای قطر و ترکیه؛ حامیان حماس بازتاب خواهد داشت و امکان دارد این جنبش هرگونه فرصت برقراری روابط مجدد با دیگر طرفهای عربی و اسلامی را از دست بدهد.
به باور کارشناسان، برقراری روابط مجدد میان دو طرف به سه عامل بستگی دارد؛ عامل اول و دوم منافع حماس و تحلیلی است که این جنبش از روابط خارجه و تاثیر این ارتباط مجدد روی آن دارد و سومین عامل نقش میانجیگران در تحت تاثیر قرار دادن دولت سوریه برای برقراری روابط مجدد با حماس است.
همانطور که بیان شد یکی از علل موفقیت محور مقاومت در چند دهه اخیر، نظم تشکیلاتی و وحدت نسبی درونی بین عناصر آن بوده است. در این چارچوب، در شرایط کنونی که شاهد اتخاذ راهبرد فشار حداکثری در ابعاد سیاسی، امنیتی، هویتی و اقتصادی در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی از سوی محور غربی، عبری و عربی علیه محور مقاومت هستیم، حل اختلافات درونی همچون اختلاف سوریه و جنبش حماس، بستر لازم را برای مقابله با این سطح از تهدیدات و همچنین تشکیل یک جبهه منسجمتر سیاسی فراهم میآورد.
علاوه بر آن کنشگری فعال نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی در پیرامون مرزهایش بهویژه در سوریه و نوار غزه نشان میدهد که میزان آسیبپذیری این رژیم بالا رفته بهطوریکه گاهی مقامات صهیونیست صحبت از جنگ میکنند. بخشی از این آسیبپذیری نظامی و امنیتی میتواند فعال شدن جبهههای متعدد در برابر این رژیم باشد. بهخصوص جبهه جولان به دلیل جایگاه ویژه و همچنین نقش لولا گونه آن در محور مقاومت از اهمیت زیادی برخوردار است بهطوریکه تسلط بر این منطقه ضمن متصل شدن جبهه شمال به منطقه کرانه باختری، رژیم صهیونیستی را در محاصره محور مقاومت قرار میدهد و در تحرک نظامی و امنیتی آن اختلال ایجاد میکند. فعال شدن این جبهه به همکاری بیشتر و انسجام درونی محور مقاومت بهخصوص سوریه و جنبشهای فلسطینی همچون جنبش حماس نیاز دارد.
در همین زمینه اخیرا «محمود الزهار» از مقامهای ارشد جنبش حماس با بیان اینکه ما خواسته ها و توصیه های مربوط به لزوم وحدت میان فلسطینیان را پذیرفته ایم، افزود: ما نباید تجربه های شکست خورده ای را که به ضرر فلسطین بوده، تکرار کنیم. ما در مرحله رفاه سیاسی، نظامی و امنیتی قرار نداریم که در آن انتخاب کنیم. ما همچون مقاومت لبنان، ایران و سوریه دشمن اسرائیل هستیم. ما از هر آنچه علیه اسرائیل است جانبداری و بنابر این از سوریه در رویایی با رژیم اشغالگر و از هر انسانی که موضعی مخالف اسرائیل دارد، حمایت می کنیم.
احیای این روابط اگرچه در یک بازه کوتاهمدت از امکان کمی برخوردار است ولی در میانمدت و بلندمدت امکانپذیر است. احیای روابط میان این دو عنصر تأثیرگذار در محور مقاومت نیازمند صبر استراتژیک و برنامهریزی صحیح و سیاستی گامبهگام است که این امر با اتخاذ راهبردها و سیاستهای مناسب بهخصوص تحرک بیشتر از سوی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان ستون اصلی محور مقاومت، موفقتر خواهد بود.