چندی پیش سرقت از خانههای ویلایی به پلیس گزارش شد و به دستور بازپرس، رسیدگی به این پرونده و شناسایی دزدان در دستور کار تیمی از پلیس آگاهی قرار گرفت.
به گزارش رکنا، کارآگاهان در تجسسهای خود دریافتند که دزدان با شگرد دیلمزنی در خانههای ویلایی را باز میکنند و دست به سرقت طلا و جواهر و اموال گرانقیمت میزنند.
یکی از کسانی که بیش از 50 میلیون از طلا های همسرش مورد دستبرد دزدان شبرو قرار گرفته بود، در تحقیقات خود به پلیس گفت: من و همسرم برای مسافرت چند روزی به شمال کشور رفتیم، همسرم طلاهایش را در جایی امن از خانه پنهان کرده بود و مطمئن بودیم که عقل جن هم به آنجا نمیرسد.
وی در ادامه افزود: وقتی از سفر برگشتیم، متوجه شدم که در خانه کج شده است. در را باز کردم و به داخل رفتیم و پس از روبهرو شدن با به هم ریختگی اتاقها شوکه شدیم. همسرم خیلی نگران بود و رفت تا ببیند طلاها سر جایشان هستند یا نه که لحظاتی بعد وی در حالی که بسیار ناراحت بود، گفت که همه طلاها به سرقت رفتهاند.
مرد جوان گفت: پلیس را در جریان گذاشتیم، ولی تلاشهای آنان برای به دست آوردن اثرانگشت و سرنخهای احتمالی بینتیجه مانده است و آنان احتمال دادند که دزدان طلاها از تبهکاران حرفهای و قدیمی باشند.
در ادامه کارآگاهان تجسسهای خود را برای یافتن ردی از دزدان حرفهای آغاز کردند و دریافتند همه دزدیها به یک شکل بوده و دزدان برای وارد شدن به خانهها از دیلم استفاده میکنند.
هنوز چند روزی از تجسسها نگذشته بود که سرقت دیگری به پلیس گزارش شد و این بار خانه ویلایی در شمال شهر مورد دستبرد دزدان قرار گرفت که بدین ترتیب ماموران برای بررسی محل سرقت به آنجا رفتند و دریافتند دزدان همانند نقشه پیشین خود از دیلم استفاده کردهاند و این بار پایشان را فراتر گذاشتهاند و گاوصندوق را همراهشان بردهاند.
ماموران در تحقیق از مرد صاحبخانه دریافتند وی فقط چند ساعت خانهاش را ترک کرده و دزدان در کمتر از 3 ساعت موفق به سرقت شدهاند و گاوصندوقش را که 200 میلیون پول در آن بوده را همراهشان بردهاند.
با توجه به اینکه احتمال وجود سرنخ در خانه مرد ثروتمند وجود داشت، ماموران با بررسی دقیق از خانه موفق به یافتن فاکتوری شدند که مربوط به تعمیر موتوسیکلت بود.
صاحبخانه ادعا کرد که وی موتور ندارد و تا حالا این فاکتور را در خانهاش ندیده است که بدین ترتیب کارآگاهان با تحقیقات محلی و نامحسوس متوجه شدند موتوسیکلتی که چند روز پیش در تعمیرگاه مورد تعمیر قرار گرفته، متعلق به جوانی به نام «موسی» است که ردیابیهای پلیسی نشان میدهد وی سال پیش به خاطر کیفقاپی بازداشت و روانه زندان شده است.
همین سرنخ کافی بود تا پلیس وی را تحت ردیابی قرار بدهد و ردی از وی به دست بیاورد.
کارآگاهان در ادامه دریافتند موسی با آزادی از زندان با 2 تن از همدستان قدیمیاش به نامهای «جواد» و «اصغر» تشکیل باند سرقت از خانههای ویلایی دادهاند و به صورت بسیار زیرکانه دست به دزدی میزنند.
بدین ترتیب وی و همدستانش تحت تعقیب قرار گرفتند و بررسیها نشان میداد اعضای این باند برای تفریح به سواحل جنوب کشور رفتهاند که با به دست آمدن نشانی آنان، ماموران موفق شدند هر 3 تبهکار را در هتلی که در آنجا مشغول به استراحت بودند دستگیر کنند.
موسی که فکر نمیکرد پلیس وی و همدستانش را تا سواحل جنوبی تعقیب کرده است، در بازجوییها لب به حقیقت گشود و به چندین سرقت دیگر اعتراف کرد.
وی در بازجوییها گفت: من با همدستانم در زندان آشنا شدم و پس از آزادی قرار بود تا برای خودمان کسب و کاری جور کنیم، ولی به خاطر اینکه زندانی بودیم، کسی به ما اعتماد نداشت و به همین خاطر مجبور به دزدی شدیم.
وی در ادامه افزود: من به همراه جواد و اصغر چند ماه پیش وقتی بیرون برای خودمان میچرخیدیم خانه ویلایی که برقهایش خاموش بود را شناسایی کردیم و با دیلمی که در صندوق عقب خودرویمان بود درخانه را باز کردیم و وارد شدیم و دست به سرقت زدیم که پول خوبی دستمان آمد و پس از نخستین سرقت وسوسه شدیم تا کارهای خلافمان را ادامه بدهیم. بنابراین شبها برای یافتن سوژههای جدید به گشتزنی میپرداختیم و با یافتن خانه مورد نظر پس از مطمئن شدن از اینکه کسی در خانه نیست، نقشهمان را به اجرا میگذاشتیم.
بنابر این گزارش با توجه به سرقتهای خانههای ویلایی با روش دیلمزنی تجسسهای کارآگاهان برای شناسایی دیگر سرقتهای احتمالی ادامه دارد.
رئیس باند برای تفریح به سواحل جنوبی رفته و مشغول خوشگذرانی با همدستانش بود، غافل از اینکه پلیس سایه به سایه به دنبالش است.
وی میگوید وقتی در هتل مشغول استراحت بود، فکر نمیکرد پلیس را بالای سرش ببیند.
چند ساله هستی؟
25سال.
تا کلاس چند درس خواندی؟
سیکل.
اعتیاد داری؟
نه، فقط سیگار میکشم.
مجردی؟
بله.
از کی سرقت میکنی؟
از 22سالگی، ابتدا کیفقاپی میکردم، ولی پس از آزاد شدن سرقت از خانههای ویلایی.
چطور شد دست به دزدی زدی؟
خانوادهام از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبودند و با وسوسه یکی از بچهمحلهایم دست به کیفقاپی زدم.
خانوادهات میدانند دزدی میکنی؟
بار اول فهمیدند و مرا بخشیدند، ولی این بار نمیدانند و اگر بفهمند دیگر نمیتوانم به خانه بروم.
برای چی؟
خجالت میکشم به چشمان پدر و مادرم نگاه کنم.
پس چرا دست به دزدی میزنی؟
اشتباه کردم، دست خودم نیست، وسوسه شدم.
شگرد دیلمزنی را از کجا یاد گرفتی؟
در زندان یاد گرفتم، ولی در نخستین دزدی به طور اتفاقی از دیلم استفاده کردم.
با پولهایی که به دست میآوردی، چه کار میکردی؟
لباس میخریدم و با همدستانم به خوشگذرانی میپرداختم.
هتل چه کار میکردی؟
با دوستانم به سرمان زد چند روزی به سواحل جنوبی برویم و استراحت کنیم.
از دزدی خسته شده بودید؟
سکوت.
آیا عذاب وجدان نداشتید که با پول حرام خوش میگذراندید؟
اشتباه کردم.
فکر میکردی در هتل و موقع استراحت دستگیر شوید؟
نه، اصلا فکر نمیکردم پلیس ما را تا آنجا تعقیب کند.
حرف آخر؟
آخر و عاقبت دزدی و خلاف همین است که دستگیر شویم و آبرویمان برود.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.