یکم. از چه زمان این سند برای تان مهم شد؟
سال 94 روابط راهبردی 25ساله با چین مطرح شد. رهبرانقلاب هم در دیدار با رئیس جمهور چین فرمودند این رابطه حکیمانه است. شما خاطرتان هست؟ معترض شدید؟
اسفند 97 لاریجانی به همراه رئیس بانک مرکزی و وزیراقتصاد به چین سفر کردند و از نهایی شدن سند گفتند. احتمالا خاطرتان نیست.
شهریور 98 سند 25 ساله از سوی ایران رسما اعلام شد. فروردین 99 چین تائید کرد و خرداد 99 به هیات دولت رفت. چرا اعتراض نکردید؟
از شهریور 99 تا امروز متوسط ماهی یک رویداد دیپلماتیک در این حوزه داشتیم. چرا توجه نکردید؟
چی شد که این چند روز نگران شدید؟
خیلی ساده است
سوژه را دیگران برای شما می سازند.
این اصل را در جنگ روایت ها فراموش نکنید. رسانه اهریمن به شما نمی گوید چطور فکر کنید، بلکه ابتدا به شما میگوید درباره چه چیز فکر کنید.
لذا آنچه اصلا برای تان مهم نیست یکباره مهم می شود.
دوم. چرا یکدفعه استرس گرفتید؟
شنیده اید که دروغ هرچه بزرگتر باور پذیرتر؟ این روش قدیمی است. جدیدترش اینست که دروغ هرچه بیشتر باور پذیرتر. یک دروغ بزرگ را تبدیل می کنند به خرده دروغ هایی که در کنار هم یک دروغ بزرگ میسازد.
بجای اینکه بگویند شهر تهران ناپدید شد، یکبار میگویند ونک غیب شد. احتمالا اول می خندید. بعد میگویند میرداماد هم فرو رفت. رد می شوید. می گویند نازی آباد هم حذف شد. توقف می کنید. نارمک هم ناپدید شد، اینبار نگران میشویدو ... کم کم باور می کنید که حتماخبری هست و نکند تهران نیست شد؟
زیر باران دروغ بالاخره خیس میشوید مگر اینکه با چتر هوشیار باشید.
آخه کیش را میفروشند؟ نیروهای مسلح را اجاره می دهند؟ نیروی نظامی از چین وارد میکنند؟ چرا باید نفت را مفتی دهند؟
یکبار برای تان سوال شد که کسانی که این اخبار را می گویند از روی چه مستندی می گویند؟ اگر سندی منتشر نشده پس چطور به ترکمانچای رسیدند؟جالب اینکه این سند اصلا تعهد آورنیست. این سند یک نقشه راه است.برای همین است که مصوبه مجلس هم نمی خواهد. همین اندازه هم نمی دانند، پس چطور اخبارشان را باور کردیم؟
سوم. چی شد یاد شفافیت افتادید؟
شفافیت خیلی خوب است. اما شفافیت همه زمانی و همه مکانی نیست. سندهای وزارت اطلاعات را تحویل کتابخانه ملی دهیم که هرکس شماره گرفت مطالعه کند؟ بله خنده دارست. روش های دور زدن تحریم ها را بگیریم نمایشگاه خیابانی بزنیم؟ شفافیت است دیگر. بله خنده دارست.
ما دو نوع مطالبه شفافیت داریم. ممدوح و مذموم. مطالبه شفافیت نیز عقلانیت می خواهد. مطالبه ممدوح شفافیت از سر ارتقای آگاهی است. شفافیت مذموم شفافیت از سر بی اعتمادی است. پدر به فرزند می گوید راستش را بگو. یعنی یا راستش را نگفتی یا ممکن است نگویی.
مطالبه شفافیت اگر از سر بی اعتمادی به حاکمیت شود خطاست. اگرموجب بی اعتباری حاکمیت شود بدتر. ضدانقلاب برای شما مطالبه القایی شفافیت می سازد. مطالبه شفافیتی که ثمره اش بی اعتمادی به حاکمیت است نه مطالبه آگاهی. مرزش باریک است اما فرق دارد.
با این دو ملاحظه وارد سند 25 ساله شویم.
اولا درخواست محرمانه ماندن سند از سوی چین است. یعنی یک سوی تفاهم. به دلیل تحریم ها حاضر نیست سند منتشر شود. پس خبری از پنهان کاری نیست. حالا آیا این به معنی پنهان ماندن است؟ خیر. مردم ما نمایندگانی دارند که از سوی انها وکیلند در چنین شرایطی بر تفاهم نظارت کنند. هم دولت و هم مجلس و هم شورای عالی. درباره این سند رهبری نظر دادند. دولت نیز. رئیس شورای امنیت نیز. مجلس هم بزودی.
چهارم . "ای لعنت بر رسانه میلی."خب چرا؟
رسانه ها در توضیح و تببین ضعیف عمل کردند؟ بله.
مسوولین ضعیف ترند؟ بله بله.
اما من یک تقاضا دارم. یک سرچ ساده در رسانه های رسمی داشته باشید و محتوای تولید شده را ببینید. احتمال زیادی می دهم همین اندک گزارش ها و خبرهایی که منتشر شده را هم ندیده باشید. چرا؟ چون شما تحت حمله وحشیانه رسانه های دروغ هستید. دروغ برجسته تر است. اصلا دروغ می گویند که برجسته شود. لذا آنچه هست را هم نمی بینید.
جهت اطلاع همه سرفصل های اصلی تفاهم منتشر شده است. خوانده اید؟ سرفصل ها بس نبود؟ طبیعتا انتظار ندارید که ذیل سرفصل تسهیل همکاری های گمرکی پیاده کردن نیروهای نظامی دیده باشند؟
منکر ضعف این و آن نیستم. نقد کنیم. انصافا هم دولت و رسانه در اطلاع رسانی ضعیفند. اما قبل جوالدوز به دیگران یک سوزن هم به خودمان بزنیم. چرا اجازه می دهیم ذهن و ادراک مان را رسانه دشمن به غارت ببرد؟ چرا دیگران برای مان مساله می سازند؟ چرا مسلح به سواد رسانه نمی شویم؟ چرا تلاش برای فهمیدن نمی کنیم؟
پنجم. چه باید کرد؟
اصل اول و آخر
"اعتبار منبع" و "اعتبار سند" و گاعتبار دلالت"
یکم. اعتبار منبع یعنی حتما به رسانه دشمن سوظن داشته باشید.
وقتی رسانه انگلیسی از بی دین بودن چین می نویسد و رضا پهلوی نگران مردم می شود و بایدن احساس خطر می کند و رسانه منافقین جیغ می کشد و کار بدانجا میرسد که گلشیفته فراهانی هم پشت سر هم توئیت می زند بدانید خبری هست.
دوم. اعتبار سند یعنی هیچ ادعایی را بدون سند معتبر باور نکنید.
گلشیفه فراهانی هم طی این چند روز چند توئیت زده. می شود سند؟ وسط یک بحث جدی مزاح نکنید.
هرچه گفتند و خبر دادند را سند طلب کنید.
و سوم اعتبار دلالت.
استدلال بخواهید. خبر را تحلیل کنید. فقط خبر جابجا نکنیم. خبررا با آنچه قطعی می دانیم تطبیق دهیم. در این باره حرف بسیار ست که بماند بعد.
در نهایت اینکه رسانه مرجع را رصد کنید. حجم شبهات انقدرها هست که هیچ کس نمیتواند لقمه حاضر و آماده برای تان تهیه کند. وقت بگذارید و انچه در ذهن تان شبهه شده را پی گیری کنید.
محسن مهدیان
پایان پیام/