به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، توافق راهبردی ایران و چین طی روزهای اخیر مجدداً جنجالی و خبرساز شده است و این در حالی است که بسیاری از منتقدان نه از زمینههای انعقاد این توافق و نه از آثارش و نه حتی از مفادش اطلاع چندانی ندارند. نگرانیها درباره افزایش وابستگی اقتصاد ایران به خامفروشی نفت و همچنین واردات گسترده کالاهای چینی و سقوط تولید موجب شده است، وحشت امریکا و متحدانش از تقویت چین و ایران در نبرد اقتصادی با امریکا در رسانهها و محافل داخلی بازتولید شده و بازتاب یابد.
خبرگزاری فارس در همین راستا گفتگویی با سیدحسین رضوی پور، پژوهشگر اقتصاد ایران ترتیب داده است تا ابعاد اقتصادی واقعی این توافق را مورد بررسی قرار دهد.
فارس: آقای دکتر از نظر شما فضای رسانهای شکلگرفته بر علیه توافق میان ایران و چین تا چه حد مبتنی بر واقعیات است؟
رضوی پور: آنچه در جریان رسانهای روزهای گذشته پیرامون پیمان راهبردی چین و ایران نوشته و گفته میشود تنها بخشی از کوه یخی است از ناگفتههای زیستبوم سیاسی و اقتصادی دو کشور که از آب بیرون مانده است. عموم افرادی که از فرصتها و تهدیدهای این برنامه مشترک سخن میگویند نیز تنها بخشی از مسائل کشور را در این موضوع میدانند و بر اساس همان دانستهها موضع میگیرند. لذا موضعگیری بسیاری از افراد در این رابطه بیشتر متاثر از سوگیریهای سیاسی و احساسی است تا تحلیلهای اقتصادی. اما برای کشف واقعیت موضوع باید علاوه بر درک شرایط اقتصاد ایران، موضع چین را نیز در این رابطه دانست. آنچه روشن است این است که این توافق، بخشی ناگسستنی از برنامه «یک پهنه یک راه» چین است. برنامهای که نقطه عطفی میان چینِ گذشته و چینِ آینده خواهد بود.
تدابیر اقتصاد مقاومتی چین تاکنون موثر بوده
فارس: اما این برنامه «یک پهنه یک راه» چیست و چرا تا این میزان برای چین اهمیت دارد؟
رضوی پور: چین در دوران پس از جنگ سرد توانسته است با حفظ رویکرد اقتصادی خود و اولویت دادن اقتصاد به سیاست، پایگاه و جایگاه خود را در جهان نوین به شکل روزافزونی توسعه دهد. به گونهای که امروزه تحلیلگران آمریکایی بیشترین نگرانی را از افول آمریکا در قبال چین دارند و چین را بزرگترین قدرت اقتصادی سال های آینده جهان، و بزرگترین تهدید برای آینده آمریکا میدانند. ترامپ کوشید با جنگهای اقتصادی متعدد و چند بُعدی، از سرعت توفّق و برتریجویی اقتصادی چین بکاهد. اما تدابیر اقتصاد مقاومتی چین تاکنون موثر بوده و به این غول اقتصادی این امکان را داده است که همچنان برتری رشد اقتصادی خود در برابر سایر اقتصادهای رقیب را حفظ کند.
اکنون چین تا مرزی از نبرد اقتصادی پیش رفته و تا لبه ای از برخورد تمدنی با غرب نزدیک شده است که احتمال تشدید این برخورد تا هر سطحی دور از ذهن نیست. اخیراً بایدن در مصاحبهای تصریح نموده است که قصد برخورد و مواجهه سخت با چین را ندارد، ولی به سختی با چین رقابت خواهد کرد. فارغ از این ادعا، مطرح شدن برخورد به عنوان یک گزینه نشان میدهد که اگر امریکا توان رقابت خود را از دست دهد بعید نیست از سایر گزینهها نیز بخواهد در آینده استفاده نماید. تنشهای روزافزون اقتصادی و سیاسی میان آمریکا و چین بازتابی از وحشت روزافزون طرفین از قریب الوقوع بودن این برخورد تمدنی و رسیدن تنشها به نقطهی بدون بازگشت است.
20 سال پیش میگفتیم آمریکا، روسیه و چین را تحریم میکند، کسی باور نمیکرد
فارس: یعنی از نظر شما احتمال وقوع برخورد تمدنی و حتی نظامی بین چین و امریکا وجود دارد؟
رضوی پور: قطعاً امریکا با چین یا روسیه وارد نبرد مستقیم همه جانبه نخواهد شد، چرا که این جنگی بدون بازگشت خواهد بود. اما نبردهای نیابتی و مقطعی برای زدن ضربات کوتاه، اثرگذار اما بدون بازخواست، نه تنها محتمل است، بلکه هماکنون نیز در جریان است. یکی از پاشنه های آشیل چین در عرصه اقتصاد، دستیابی دشوار چینیها به بازارهای بزرگ اروپایی، آمریکایی و آفریقایی است. تنها راه دسترسی چینی ها به مدیترانه از طریق کانال سوئز است و چینی ها میدانند در صورت شدت گرفتن برخورد، بستن این شریان تجاری بر کالاها و بارهای تجاری چین می تواند حربه ای کشنده و بازدارنده در دست رقبای غربی باشد. شاید تصور کنید این اتفاق هرگز نخواهد افتاد. گمانم اگر بیست سال پیش نیز می گفتیم آمریکا روسیه و چین را مشمول برخی تحریم ها می کند همین تصور غیر ممکن بودن را می داشتیم. اما عالم سیاست و تجارت، خصوصا آنجا که بحث بر سر حفظ سیادت باشد، هیچ حد و مرزی ندارد.
ایران تنها کشور در منطقه با مزیت های فراوان ژئوپولتیک است
فارس: احتمال وقوع این برخورد تمدنی محدود چه ارتباطی با ایران دارد و در صورت وقوع ایران چه نفع یا زیانی از این تنش خواهد دید؟
رضوی پور: چینی ها مدت هاست به دنبال تدابیری بازدارنده هستند که دسترسی آنها به مدیترانه را از طریقی غیر از کانال سوئز فراهم آورد. اگرچه حمل و نقل دریایی ارزان تر و ساده تر است؛ اما وجود و حفظ راهی زمینی برای رسیدن به مدیترانه، یک عامل بازدارنده قوی برای جلوگیری از استفاده غرب از این پاشنه آشیل است. اگرچه چینی ها همواره دسترسی به آسیای میانه را هدف برنامه یک پهنه یک راه قید می کنند؛ اما هدف اصلی آنها، دور زدن هند چه از شمال و چه از جنوب، و دسترسی به مدیترانه از طریقی غیر از کانال سوئز است. این مساله درست در جایی اتفاق افتاده است که ایران نقشی اساسی ایفا می کند. ما تنها کشوری هستیم که در عین دسترسی به اقیانوس هند از طریق دریای عمان، امکان دسترسی به مدیترانه را نیز داریم. نه عراق توانایی دسترسی مستقیم به بیرون از تنگه هرمز را دارد و نه مسیر روسیه به ترکیه برای رساندن بار چین به مدیترانه صرفه اقتصادی دارد.
متاع راهبردی ایران یک مشتری راهبردی دارد
فارس: یعنی این توافق صرفاً در راستای حفظ منافع چین است و یا منافع ایران هم در این توافقنامه به دست میآید؟
رضوی پور: راهبرد چین و ایران یک وجه مشترک دارد: اتصال ایران عراق سوریه! ایران از طریق تقویت این ارتباط، خواهان خروج آمریکا از منطقه و تضعیف موضع اسراییل است و چین خواهان دسترسی آسان در زمان ضروری و لازم، به آبهای مدیترانه است. این تصمیم مشترک سال هاست که اتخاذ شده و حضور تثبیت شده ایران در بندر طرطوس سوریه و کنترل گذرگاه مرزی البوکمال در استان دیرالزور سوریه و گذرگاه القائم در استان الانبار عراق طی سال های اخیر با مجاهدت های سردار سلیمانی و یارانش استحکام یافته است. اکنون با این مجاهدت ها ایران دارای متاع بی بدیل و گرانبهایی است که یک مشتری راهبردی خاص دارد. مشتری خاصی که می تواند از طریق یک پیمان راهبردی ویژه، اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران را که بهای سنگینی برای رسیدن به وضع موجود متحمل شده است متحول سازد.
چین جایگزینی برای ایران ندارد
فارس: پس باید گفت چین به ایران نیاز دارد و ایران نیز برای تثبیت محور مقاومت و رسیدن به مدیترانه به کمک چین نیازمند است. پس علت تاخیر چند ساله در انعقاد این توافق چه بوده است؟
رضوی پور: نکته مهم در این میان این است که اگرچه چین جایگزینی برای ایران در طراحی راهبردی خود سراغ ندارد؛ اما از طرفی سوابق همکاری های سابق میان دو کشور به گونه ای نبوده است که امروز به راحتی بتوان میان دو کشور اتحادی پایدار براساس اعتماد متقابل به وجود آورد. راحت بگویم؛ بیش از آن تصوری که ایرانیان عزیز پیرامون احتمال خلف وعده چین دارند، چین از خلف وعده ایرانیان بیمناک است.
در دورانی نه چندان دور، این کشور چین بود که به کشورمان برای دور زدن تحریمهای ظالمانه کمک شایانی کرد. اما در حالی که در آستانه برجام، مقامات سیاسی کشورمان، از ضرورت حفظ و تقویت ارتباط با کسانی که در دوران تحریم کنارمان بودند، سخن میگفتند، در دوران پسا تحریم تمام ارتباط ها با چینی ها قطع شد. با بازگشت توتال، چین از میادین نفتی کشورمان اخراج شد، و با بازگشت پژو، شرکتهای خودروساز چینی عقب رانده شدند.
چین بازنده امضای برجام در ایران لقب گرفت و علاوه بر آن، اطلاعات بسیاری از تجار دولتی و غیردولتی چین که در دور زدن تحریمها به ایران یاری رسانده بودند فاش شد و لیست تحریمهای هدفمند ترامپ مملو از اسامی چینی شد. این امر بر بیاعتمادی چین به دولت مستقر در ایران افزود و پس از بازگشت تحریمها، مبدل به مانعی جدی برای کمک مجدد شرکای چینی در دور زدن تحریم شد.
صادقانه بیاندیشیم؛ ایران با هم پیمان روزهای سخت خود خوب برخورد نکرد. ما در حالی که بخشی از برنامه راهبردی مشترکمان با چین را چیده بودیم، توسعه بندر چابهار را به هندیهایی سپردیم که رقیب بزرگ چین در منطقه محسوب میشوند. البته این اقدام ما بی پاسخ نماند و چین نیز سرمایهگذاری عظیمی در بنادر پاکستان انجام داد که رقیب هند و البته رقیب چابهار در مسیر تجارت با افغانستان باشند. با این وجود اکنون علی رغم شرایط سخت اقتصادی و سیاسی در ایران، باور کنید چین تشنه تر از ایران برای رسیدن به این پیمان راهبردی است.
نگرانی غرب از تثبیت ارتباط زمینی ایران، عراق، سوریه و لبنان است
فارس: توافق ایران و چین برای طرف غربی چه اهمیتی دارد و چرا رسانههای امریکایی از این توافق با عنوان شکست راهبرد امریکا یاد میکنند؟
رضوی پور: با توضیحاتی که گفته شد، روشن است که بازنده بازی مشترک ایران و چین، آمریکا و همپیمانان آن هستند. واکنش سریع و خشن رسانه ای و حتی میدانی دارودسته نیویورکی ها به توافق تهران-پکن، نشان دهنده اهمیت راهبردی این پیمان برای واشنگتن است. اتاق های فکر آمریکایی میدانند ظهور قدرت جدید اقتصادی جهان یعنی چین، می تواند با توسعه بسط اقتصادی به بسط سیاسی و اقلیمی و حتی نظامی، ابعاد غیر قابل کنترلی را در تحولات روابط آینده شرق و غرب ایجاد نماید. اکنون در نظر غرب هر اقدامی برای توقف این طرح، لازم و ضروری به نظر میرسد. نگرانی غرب صرفاً به رشد اقتصادی چین و مهارناپذیری آن خلاصه نمیشود. نگرانی غرب از تثبیت ارتباط زمینی ایران، عراق، سوریه و لبنان، موضوع پنهانی نیست.
از زمان جرج بوش پدر و جنگ نخست خلیج فارس، نقشهی امریکایی خاورمیانه جدید با محوریت شکلگیری کشور کردستان و تجزیه ایران و عراق و سوریه و ترکیه، با هدف ممانعت از شکلگیری همین ارتباط زمینی طراحی شده بود. تلاش امریکا در سوریه برای کمک به رسیدن کردها به مدیترانه و ممانعت از شکلگیری ارتباط زمینی در حد فاصل التنف تا البوکمال، همگی برای پیشگیری از ایجاد چنین کوریدوری بوده است. همین چندی پیش با اعلام توافق میان چین و عراق شاهد فعال شدن کانون های اغتشاش در عراق بودیم، تا جایی که منجر به تغییر دولت در عراق شدند.
نقش عوامل آمریکایی در ایجاد و شعله ور کردن این اغتشاشات پیدا و انکار ناپذیر بود. مشابه همین حوادث را ممکن است در ایران هم شاهد باشیم. بی شک عوامل امنیتی آمریکایی از هر اقدام و تلاشی برای توقف این طرح مشترک دریغ نخواهند کرد. لذا باید پیشبرد این برنامه مشترک، هوشمندانه و با پیوست های قدرتمند اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد.
بازی با چین، شطرنج ایرانی یا ماهجونگ چینی؟
فارس: ایران باید در این برنامه راهبردی دنبال چه منافعی باشد؟ آیا فروش نفت خام و دریافت سرمایهگذاری خارجی نیاز امروز اقتصاد کشور را تامین و آینده کشور را تضمین میکند؟
رضوی پور: معامله ایران با چین معامله دشواری است. علی رغم تمام منافع این برنامه راهبردی، هر معاملهای اگر هوشمندانه تنظیم و انجام نشود فاقد نتیجه خواهد بود. این برنامه راهبردی ظرفیتهای خوبی را فراهم میکند اما اگر از این ظرفیتها درست استفاده نشود نتیجه بر ضد منافع ملی رقم خواهد خورد. لذا اکنون باید تصمیم بگیریم که تا بیست و پنج سال آینده در قبال آنچه میدهیم از چین چه خواهیم خواست. معامله ایران با چین باید بر اساس نیاز امروز و فردای کشور باشد و نه فقط ضروریات امروز کشور. ایران می تواند یک بار و فقط یک بار معامله کند. پس باید درست معامله کند.
باید بدانیم چین قرار نیست از کوریدور ایرانی خود استفاده مستمر چندانی بکند و نباید روی آورده های اقتصادی این کوریدور حساب ویژه ای باز کرد. بلکه چین صرفا می خواهد این کوریدور همواره باز و در دسترس بماند حتی اگر هرگز از آن استفاده نشود. باید بدانیم فروش نفت خام اولویت کشور نیست و باید از توانایی چین در دور زدن تحریمها برای عبور از نیاز به خامفروشی استفاده کنیم. باید بدانیم سرمایهگذاری خارجی به تنهایی نمیتواند هیچ اقتصادی را نجات دهد و نجات اقتصاد ملی بیش از کمک خارجی نیازمند اصلاح ساختار درونی و زیستبوم اقتصاد ملی است.
پس ماهیت آنچه ایران می خواهد و می تواند از آن بهرهمند شود متفاوت است از آنچه چین به دنبال آن است. ما باید خواسته های خود را در این معامله جستجو کنیم و از دادن امتیازهای اشتباه بپرهیزیم. ما فقط یک بار می توانیم معامله کنیم؛ پس هم باید قیمت آنچه می دهیم را درست بفهمیم و هم باید تضامین لازم را به دست بیاوریم.
ایران امروز یک سوی یک بازی بزرگ بین المللی است. مانند جنگ جهانی که اتصال شمال و جنوب ایران نقشی بزرگ در تغییر روند جنگ ایفا کرد، اکنون نیز ایران می تواند آینده جهان را تغییر دهد. اما این به انتخاب ما بستگی دارد که در این میدان کارزار اقتصادی و سیاسی، مملکت را غارت زده بیابیم یا آباد بسازیم.
توافق با چین فرصتی برای عبور از وضعیت فعلی کشور است
فارس: به ایران برگردیم. ایران در این دوره میتواند چه دستاوردهایی داشته باشد؟
رضوی پور: نفس انعقاد این توافق چند فایده برای ایران دارد. برداشته شدن سایه سنگین تحریمهای یک جانبه امریکا، و تحریک رقبای غربی و اروپایی چین برای ورود مجدد به بازار ایران، سرمایهگذاری در توسعه سواحل مکران و تقویت کوریدور عمان به مدیترانه، تقویت قوای نظامی ایران و امکان خرید تسلیحات بازدارنده از چین، ورود سرمایهگذاری خارجی و تقویت تولید داخلی با استفاده از توسعه بازار محصولات مشترک در کشورهای منطقه و تسهیل دسترسی اقتصاد ایران به مدیترانه تنها بخشی از منافع راهبردی ایران از این توافق هستند.
اما اگرچه این توافق در زمینه سرمایهگذاریهای زیربنایی دربردارنده مفاد خوبی است اما باید تاکید کنم ایران بیش از سرمایهگذاری در سختافزارها نیازمند نوسازی نرمافزار حکمرانی کشور است. بسیاری از زیرساختهای کشور در حوزه نرم افزارهای حکمرانی دارای اختلالات جدی بوده و نیازمند بازسازی و نوسازی هستند.
پیمان با چین می تواند یک مخدر باشد، یا یک مسکن، اما نه عصای موسی است و نه بلیت شمس العماره. بلکه تنها فرصتی دوباره است که می تواند زمینه ساز عبور کشور از وضعیت کنونی و ورود کشور به دروازههای تغییر باشد. این ایران است که باید تعیین کند از این معامله قرن چه میخواهد. ما کشور منفعلی نیستیم و خود میتوانیم برای آنچه از این معامله میخواهیم تصمیم بگیریم. ایران بدون چین هم میتواند پتروشیمی داشته باشد یا سواحل مکران را توسعه دهد، اما چیزی که ما را از چین متمایز کرده است ضعف ما در نظام پولی، بازاریابی و تجارت جهانی، راهبری زنجیره ارزش در صنعت و راهبرد صنعتی، حکمرانی دادهها، و در یک واژه، نرم افزارهای حکمرانی است. به عنوان یک واقعیت باید بپذیریم که مادامی که نرخ تشکیل سرمایه داخلی در کشور ما اندک باشد، هرگز هیچ مقداری از سرمایه گذاری خارجی، منجر به نجات اقتصاد ایران نخواهد شد.
نجات اقتصاد ایران در گرو توسعه نرم افزارهای حکمرانی است و نه سخت افزارهای آن. چین به عنوان طراح یکی از موفقترین الگوهای نرم افزار حکمرانی در جهان که توانسته است نیمقرن رشد بدون توقف را راهبری کند، درسهای فراوانی برای اقتصاد ما میتواند داشته باشد.
انتهای پیام/ب