هر ساله به هنگام نزدیک شدن به روز طبیعت شاهد رفتارهایی از سوی شهروندان هستیم که مخالف و مغایر با فلسفه این روز است. در این روز که در تقویم ملی به عنوان «روز طبیعت» نام گرفته، انتظار میرود احترام و توجه به طبیعت حاصل شود و پیوند انسان با طبیعت بیش از پیش تقویت شود؛ حال آنکه در واقعیت شاهد رفتارهایی مخالف با این امر هستیم. رفتارهایی از قبیل به آتش کشاندن جنگلها و درختان، نابودی درختان و خاطره نویسی بر روی آنها همه حاکی از رفتارهایی مغایر با فلسفه این روز است. شاید لازم است فلسفه این روز برای بار دیگر شرح داده شده و آگاهیها در این زمینه افزایش یابد تا شاهد رفتارهای مسوولانهتر در قبال طبیعت بود. طبیعتی که روزی منبع معیشت و زندگی بود اما اینک به ابزاری برای سودجویی و حکمرانیهای انسان بر آن تبدیل شده است.
به هر تقدیر اهمیت این روز و لزوم توجه به فلسفه آن و همچنین رعایت رفتارهای متناسب بدان، بهانهای شد تا باب گفت و گو را با لقمان امامقلی، جامعه شناس محیط زیستی و عضو شورای مدیریت سبز دانشگاه کردستان بگشاییم.
مشروح این گفت و گو را در ذیل میخوانید:
گذشت زمان و تغییر نگرش به طبیعت
امامقلی در خصوص روز طبیعت و رفتارهای مسوولانه انسانها در قبال آن گفت: در طول تاریخ رابطه انسان با طبیعت همواره تابعی از نگرش و رفتار وی با محیط پیرامونش بوده است. همچنین، رفتارها نسبت به محیط زیست تابع شرایط و مقتضیات فرهنگی خاص هر جامعهای است. در فرهنگ سنتی، طبیعت امری مقدس و قابل احترام بوده و رفتارها نسبت به طبیعت مسوولانه بوده است. اما هر چه به سمت مدرن شدن و صنعتیشدن رفتیم، فرهنگ سنتی دچار تغییر و تحول شد و نگرش نسبت به طبیعت از امری مقدس به ابزاری برای استفاده تغییر کرد. این تغییر نگرش نسبت به محیط زیست منجر به شکلگیری رفتارهای غیرمسوولانه نسبت به محیط زیست شد. این رفتارها در شکل مصرف بی رویه منابع طبیعی، تخریب طبیعت، تولید بیاندازه زباله خود را نشان میدهد.
وی گفت: این نوع تعامل با محیط زیست بیشترین آسیب را به طبیعت وارد کرده است. این مساله ناشی از این واقعیت فراموش شده است که انسان بخشی از طبیعت است. مشاهده رفتارهای زباله پراکنی و برداشت گیاهان بهاری در این ایام نیز خود شاهدی بر رفتارهای غیر مسوولانه نسبت به محیط زیست است. فلسفه جشنهای نوروزی و روز طبیعت احترام به طبیعت و محیط زیستی است که منابع طبیعی زندگی ما را تامین میکند، محلی برای زندگی و حمل و نقل را برای ما مهیا میکند و مکانی برای جذب پسماندها است. با این وجود سبک زندگی محیط زیستی و رفتاهای محیط زیستی ما به گونهای است که بیشترین آسیب را به محیط طبیعی وارد میکند. چنین رفتارهایی مخالف فلسفه وجودی جشنهای نوروزی است.
این جامعه شناس محیط زیستی افزود: در این ایامی که اپیدمی کرونا (که میتوان ریشههای آن در رفتاهای مخرب محیط زیستی یافت) تهدیدی برای سلامت انسان است و برگزاری جشن طبیعت امکان پذیر نیست، اما هر وقت که امکان کشت و گذار در طبیعت برای ما مهیا شد لازم است که رفتارهای مسوولانه ای نسبت به طبیعت(نظیر جا نگذاشتن زباله در طبیعت، برداشت نکردن گیاهان بهاری، لگد مال نکردن چمن زارها، استفاده نکردن از وسایل یکبار مصرف، نشکستن شاخه و برگ درختان و ...) داشته باشیم.
بی تفاوتی محیط زیستی، نقطه مقابل تعهد محیط زیستی
امامقلی در خصوص علل بی توجهی مردم نسبت به طبیعت و رفتارهای زیست محیطی گفت: آنچه که در جامعه ما قابل تامل است وجود نگرشهای دوگانهای است. از یک سو، ما روز طبیعت رو جشن می گیریم و به دامن طبیعت میرویم و یک سری آداب و رسوم که ریشه در فرهنگ سنتی دارد را اجرا میکنیم. از سوی دیگر، رفتارهای مخرب و آلوده کننده در قبال محیط زیست داریم که جایگاهی در فرهنگ سنتی ندارد و ریشههای آن در بی تفاوتی محیط زیستی دارد. علی رغم اینکه طبیعت بر روح و جسم انسان اثرات مثبتی دارد ما با بیتفاوتی نسبت به آن سهوا یا عمدا به تخریب آن میپردازیم. بی تفاوتی محیط زیستی به نوعی نقطه مقابل مسوولیت و تعهد محیط زیستی افراد است. بی تفاوتی محیط زیستی اشاره به بیتوجهی و بی اعتنایی افراد نسبت به مسائل محیط زیستی دارد. پیامدهای این امر کامل مشهود است.
راهکارهایی برای توجه به محیط زیست
امامقلی در خصوص راهکارهایی برای توجه بیشتر و بهتر به محیط زیست گفت: برای تغییر رفتارها و نگرشها نسبت به محیط زیست و پذیرش مسوولیت محیط زیستی شهروندان لازم است سواد محیط زیستی افراد افزایش پیدا کند. سواد محیط زیستی، نه یک پدیده فرهنگی جانبی، بلکه یک عنصر حیاتی برای رسیدن به زندگی پایدار در جهان کنونی است. بر اساس تعریف یونسکو، سواد محیط زیستی آموزش عملی پایه برای همه مردم است که برای آنها دانش، مهارتها و انگیزههای مقدماتی را فراهم میکند تا بتواند نیازهای محیط زیستی خود را برطرف نموده و به توسعه پایدار کمک کند. سواد محیط زیستی موضوع یک سلسله اعمال، فعالیتها و احساسها(نگرشها) است که ریشه در دانش عمیق دارد و دارای ابعاد شناختی، اثربخشی و رفتاری است. بعد شناختی بر داشتن دانش، شناخت و مهارت در حوزه حفظ محیط زیست و نحوه استفاده از آن تاکید دارد. بعد اثربخشی به نگرشهای مثبت و حساسیتهای مسوولانه در برابر محیط زیست اشاره داد و بعد رفتاری کنشهای افراد نسبت به محیط زیست را مد نظر قرار میدهد. در این راستا از نهادهای آموزشی انتظار میرود تا بنیادهای تربیتی و فرهنگی محیط زیستی لازم را در میان جامعه جهت حفظ و مراقبت اثربخش از محیط زیست ایجاد کنند. در واقع آنچه تحت عنوان آموزش محیط زیست مطرح میشود، ناظر بر ایفای همین وظیفه و مسوولیت نظام آموزشی میباشد.