محمد سلامتی، فعال سیاسی و دبیرکل سازمان مجاهدین درباره وضعیت کلی فضای سیاسی و اجتماعی در سال منتهی به انتخابات به پرسشهای طرحشده پاسخ میگوید.
*آیا بر اساس شرایط موجود کشور میتوان انتخابات ۱۴۰۰ را نسبت به دو انتخابات قبلی ریاستجمهوری در دهه ۹۰ مهمتر دانست؟
به نظر من، اصلاحطلبان چون بعد از موفقیتهای انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲، انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۹۴ و انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال ۱۳۹۶ در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال گذشته (اسفندماه ۱۳۹۸) موفقیت کسب نکردند، انتخابات آینده برایشان مهم و حیثیتی است.
اما از زاویه دید اصولگرایان انتخابات آینده میتواند بهترین موقعیت برای یکدست کردن حاکمیت باشد؛ آنها آرزو میکنند استقبال از انتخابات مثل سال گذشته در حداقل باقی بماند چون فقط در چنین وضعیتی آنها امید به موفقیت دارند.
بیتردید وجهه نظام جمهوری اسلامی ایران با حمایت اکثریت مردم مرتبط است و این حمایت به صورت حضور حداکثری در انتخابات تجلی پیدا میکند. در اینجا باید به این موضوع اشاره کنیم که نباید برای توجیه حضور حداقلی، برخی از کشورهای پیشرفته را مثال زد و گفت که در آنجا هم حضور در انتخابات حداقلی است. در آنجا بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسیشان تقریباً حل شده است، به همین خاطر مواضع احزاب به مرور زمان به هم نزدیک شده است؛ اما در ایران که هنوز چنین شرایطی فراهم نشده است. حضور حداکثری مردم در انتخابات یک ضرورت است و فقط با این کار میتوان جلوی طمع دشمن را گرفت. این وضع با توجه به انتخابات گذشته بسیار حائز اهمیت است. با این وصف از هر زاویه که به انتخابات ریاستجمهوری سال آینده نگاه کنیم، درمییابیم که انتخابات ۱۴۰۰ نسبت به دو انتخابات ریاست جمهوری دهه ۹۰ مهمتر است.
*پررنگ شدن نارضایتی در جامعه چقدر میتواند بر فضای انتخاباتی آتی تاثیر منفی بگذارد؟
به نظر من صرف نارضایتی نمیتواند بر فضای انتخاباتی تاثیر منفی بگذارد. مردم وقتی به نظام و مسئولان اعتماد داشته باشند و آنها را دلسوز و از خود بدانند، فشارها را تحمل میکنند و مشکلات را ناشی از احساس بیمسئولیتی آنها نمیبینند. اما اگر نارضایتی ناشی از اهمال، بیعدالتی، نابرابری، فساد و بیاعتنایی به مطالبات مردم باشد، زنگ خطری است که میتواند تبعاتی منفی از جمله کاهش مشارکت در انتخابات داشته باشد. اکنون متاسفانه نارضایتیها دارد هرچه بیشتر به سمت نوع دوم سوق پیدا میکند.
*اساساً حکومتها چرا باید نسبت به میزان مشارکت حساس باشند؟
همانطور که پیشتر اشاره کردم، حکومتها نیازی نمیبینند که نسبت به حضور حداکثری مردم در انتخابات از خود حساسیت نشان دهند. بعضی از کشورها از لحاظ تامین مطالبات مردمی در وضع مطلوب و در اشباع به سر میبرند؛ مثلاً در برخی از کشورهای اروپایی. اما کشورهایی که با عدم حضور حداکثری مردم در انتخابات آسیبپذیر میشوند، حکومتهایشان ناگزیر باید نسبت به این رویداد حساس باشند. جمهوری اسلامی ایران، با توجه به موقعیت استراتژیک و مواضع خاص خود، ناگزیر باید اتکای محکمی به اکثریت توده مردم داشته باشد تا بقایش تضمین شود. بنابراین حکومت باید حساسیت ویژهای نسبت به ضرورت حضور حداکثری مردم در انتخابات داشته باشد چون تنها با این حضور است که میتوان به مقاومت در برابر مشکلات و پایداری استحکام آن امیدوار بود. اگر به این مهم توجه نشود، بیتردید نظام به تدریج تضعیف خواهد شد.
*با توجه به اینکه احتمال قهر مردم با صندوق رأی زیاد است، توجه به کدام الزامها میتواند میزان مشارکت را بالا ببرد؟
کسانی که سلیقهای و بیرویه کاندیداها را رد صلاحیت میکنند، فکر نکنند که به نظام جمهوری اسلامی ایران خدمت میکنند. درست برعکس، آنها به شکل اساسی و بنیادی به این نظام ضربه میزنند. تدارک یک انتخابات آزاد و به دور از اعمال سلیقه در بررسی صلاحیتها میتواند شرایط مناسب برای بالا بردن آرا را فراهم کند.
* مشخصاً حاکمیت چطور میتواند در برانگیختن شور انتخاباتی نقشآفرین باشد؟
یکی از مناسبترین راهها برای ایجاد شور و نشاط در عرصه رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده این است که حاکمیت از حضور کاندیداهای واقعی همه طیفهای سیاسی استقبال کند.
* گروههای سیاسی چطور میتوانند در فضای انتخاباتی حضوری داغ و موثر داشته باشند؟
در این زمینه همه گروههای سیاسی مثل هم نیستند. اصولگراها عمدتاً نیازی نمیبینند برای تشویق مردم به حضور پای صندوقهای رأی تبلیغ کنند و اصولاً هم این کار را نمیکنند چون درصد رأی آنها مشخص است و رأیدهندگان به آنها ثابت و تقریباً در هر شرایطی با حضور پای صندوقها رأی خود را میدهند. اما این آرا طبق برآوردهایی که از چندین انتخابات گذشته به دست آمده است، کمتر از ۲۰ درصد کل آرای واجدین شرایط است. اما اصلاحطلبان که سخنگوی طیف وسیعی از جامعه اعم از طبقه محروم و متوسط هستند، در صورتی که شرایط مناسب برای حضورشان فراهم شود، انگیزه پیدا میکنند و قادر میشوند آن بخش از بدنه جامعه را که نمایندگیشان را بر عهده گرفتهاند به شرکت در انتخابات ترغیب و مجاب کنند. یکی از عوامل موثر بر شرایط مناسب برای اصلاحطلبان و ایجاد انگیزه در آنها امکان حضور کاندیداهای اصلیشان در رقابتهای انتخاباتی است. این موضوع اگر حل شود، قطعاً فضای انتخاباتی داغتر میشود.
*مشارکت حداقلی چه هزینههایی تحمیل خواهد کرد؟
جمهوری اسلامی ایران در شرایط عادی به سر نمیبرد، از همه طرف تحت فشار بوده و همه نوع فشار را دارد تحمل میکند؛ فشار اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی و... کاهش این فشارها به راحتی امکانپذیر نیست. در این زمینه نمیتوان کمترین کمکی از خارج انتظار داشت چون به تعبیر دولتمردان، به علل گوناگون حتی دوستان نزدیک و بعضاً مدیون ما یا نمیتوانند یا نمیخواهند در کمک به کاهش این فشارها سهیم شوند. کسانی که این فشارها را وارد میکنند دوست دارند این فشارها بیمیلی مردم به مشارکت در انتخابات را به دنبال داشته باشد تا مشروعیت نظام زیر سوال برود زیرا این را به معنی نارضایتی اکثریت میدانند. بیتردید وقتی چنین شرایطی حاکم شود آنها هم فشارهای خود را تشدید میکنند. همان چیزی که بارها در میان سخنان رئیس رژیم صهیونیستی شنیده شده و دولتمردان آمریکا را تشویق به ادامه فشار حداکثری کرده است. بنابراین مشارکت حداقلی یعنی پذیرش فشار بیشتر، یعنی اجازه سوءاستفاده دادن بیشتر به دشمنان و جری کردن آنها و نیز مسالهدار کردن اکثریت در داخل. این هزینه کمی نیست که به کشور وارد میشود.
*به نظر شما برای مردم ناراضی، اصلاحطلب یا اصولگرا فرقی دارد؟
عده قابل ملاحظهای از احزاب جبهه اصلاحطلبان پیگیر مطالبات امروزی طبقه متوسطاند که عبارت است از توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی. اما تقریباً هیچ کدام از این مطالبات در دستور کار اصولگرایان قرار نمیگیرد چون در محدوده دیدگاههای آنها نمیگنجد. اغلب اصولگراها با قرائتی خاص از انقلاب مواضع خود را بیان میکنند. این مواضع برای خیلیها کاربردی مبهم در حل مسائل مربوط به مناسبات اجتماعی دارد. آنچه از اول انقلاب تاکنون میتوان نتیجه گرفت این است که اتخاذ چنین مواضعی به جای «گرهگشایی»، در کار مردم گره انداخته و در نهایت «گرهمحوری» را نمایان ساخته است.
البته سوال شما شاید نتیجه نارضایتی از عملکرد دولت اصولگرای معتدل آقای روحانی و تحت حمایت اصلاحطلبان باشد. در این صورت باید توضیح داد که: اولاً خود این دولت نتیجهی استفاده از نظارت استصوابی است و ثانیاً دولت آقای روحانی یک دولت اصولگرای معتدل است نه اصلاحطلب؛ بنابراین نباید همه عملکرد آن را به پای اصلاحطلبان نوشت. گرچه به دلیل حمایت اصلاحطلبان از دولت به خاطر معذوریتهای آن زمان و اعتماد مردم به مواضع اصلاحطلبان در انتخابات ۹۲ و ۹۶، باید در بخشی از عملکرد دولت اصلاحطلبان را مقصر دانست؛ اما اگر اصلاحطلبان اشتباه هم کرده باشند، اولاً نباید تا ابد هزینه این اشتباه را بپردازند و ثانیاً این اشتباه نمیتواند فرق اساسی بین اصلاحطلبان و اصولگراها را مخدوش کند. در واقع فرق اصلاحطلبان و اصولگراها پایدار و همیشگی است.
27219