به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، نشریه فارین افرز در گزارش خود نوشت: درست زمانی که جوبایدن از احیای توافق هسته ای با ایران سخن میگوید، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، یعنی دو کشور از میان تنها سه کشور جهان که با توافق هسته ای مخالف بودند، اصرار دارند که در مذکرات مربوط به آینده این توافق حضور داشته باشند، چراکه می گویند توافق هسته ای شامل سیاست های منطقه ای نمی شود.
اما در حقیقت، علاقه ریاض و ابوظبی در تقویت توافق هسته ای نیست، بلکه حفظ خصومت میان تهران و واشنگتن است. زمانی که روند مذاکرات منتهی به برجام در جریان بود، این کشورها تخریب کنندگانی بودند که نه تنها تلاش نمی کردند خصومت ها را خنثی کنند، بلکه آن را نیز تداوم می بخشیدند و با این کار می خواستند از مشارکت فعال ایالات متحده در منطقه برای حفاظت از منافع خود، مطمئن باشند.
رییس جمهور بایدن اگر می خواهد آنها شرکای مفیدی برای آمریکا باشند، باید ترجیحات این کشورها را تغییر دهد.
فارین افرز در ادامه نوشت: امروز عربستان سعودی، امارات و اسرائیل استدلال می کنند که توافق هسته ای 2015 با ایران باید شامل موضوعات منطقه ای نیز باشد اما زمانی که این معامله در حال مذاکره بود، عربستان و امارات اصرار داشتند که دولت باراک اوباما، از پرداختن به مسائل منطقه ای در گفت وگو با ایران خودداری کند. اسرائیل نیز از ترس اینکه این اقدام، واشنگتن را به مصالحه در جبهه هسته ای در مقابل امتیازات منطقه ای سوق دهد با گسترش دستور کار مذاکرات فراتر از پرونده هسته ای مخالفت کرد.
اکنون اما این سه مخالف توافق هسته ای ادعا می کنند که نقص اصلی توافق نامه هسته ای انحصاری بودن آن است.
حتی چند ماه پس از انعقاد توافق هسته ای، هنگامی که اوباما در حال پرداختن به موضوع جنگ در سوریه در مذاکرات چندجانبه وین بود، عربستان علاقه چندانی به دیپلماسی نشان نداد. دولت سعودی در ابتدا از مشارکت امتناع ورزید، تنها پس از آنکه اوباما شخصاً با پادشاه عربستان صحبت کرد و زمانی که وی در مصاحبه ای با نشریه آتلانیتک گفت که کشورهای حاشیه خلیج فارس نیاز به همکاری همسایگی با ایران دارند، برای حضور در آن نشست ها موافقت کردند.
در مقابل این کشور به همراه امارات و اسرائیل از تصمیمات دونالد ترامپ در قبال ایران خشنود بودند و تصور می کردند این اقدامات نتیجه بخش خواهد بود.
به نوشته فارین افرز، فشار حداکثری به ایران برای سعودی ها نتیجه بخش بود، چرا که تحریم ها خصومت ایران و آمریکا را تداوم می بخشد و تا زمانی که تهران و واشنگتن یکدیگر را دشمن بدانند، ایالات متحده تعهدات نظامی خود در منطقه را حفظ خواهد کرد. در واقع این چتر امنیتی برای عربستان، امارات و اسرائیل است که به آن وابسته هستند. علاوه بر این، تا زمانی که ایالات متحده برای مهار نفوذ سیاسی ایران و تضعیف اقتصاد آن تلاش کند، تعادل منطقه به طور مصنوعی به نفع این کشورها متمایل می شود.
با توجه به اینکه این سه شریک امنیتی آمریکا، یعنی عربستان سعودی، امارات و اسرائیل علاقه مند به حفظ خصومت میان ایالات متحده و ایران هستند و با توجه به سوابق آنها، وارد کردنشان در مذاکرات مجدد هسته ای یک اشتباه مخرب است، چراکه منجر به پایان دیپلماسی خواهد شد. حتی در خصوص موضوعات منطقه ای نیز در حقیقت ممکن است سعودی ها و امارات انگیزه اندکی برای دیپلماسی منطقه ای با حسن نیت داشته باشند، مگر آنکه مطمئن شوند ایالات متحده اراده کافی برای تداوم تسلط بر منطقه را خواهد داشت.
این نشریه همچنین نوشت: موفقیت در دیپلماسی منطقه ای احتمالا چه منجر به مصالحه و کاهش خرید سلاح از آمریکا شود یا اینکه دولت ایالات متحده تصمیم بگیرد نیروهای خود را از خلیج فارس خارج سازد، هیچ یک از این چشم اندازها برای حاکمان سعودی و اماراتی جذاب نیست.
این در حالی است که تعامل عمیق ایالات متحده با منطقه خلیج فارس در واشنگتن زیر سوال رفته و دیگر مورد استقبال عموم مردم آمریکا نیست. آنتونی بلینکن وزیر امورخارجه و لوید آستین وزیر دفاع به زودی یک بررسی وضعیت جهانی را منتشر می کنند که بدون شک نشان خواهد داد که اهمیت استراتژیک خلیج فارس به طور چشمگیری کاهش می یابد و توجیه هزینه های تسلط نظامی در آنجا بیش از پیش غیرممکن است.
برای اینکه خاندان سعودی و متحدان اماراتی اش در دیپلماسی منطقه ای به عنوان بازیگران خرابکار نقش ایفا نکنند، ایالات متحده ابتدا می بایست هرگونه تردید در پایان یافتن دوران هژمونی آمریکا بر خلیج فارس را برطرف کند. تنها در چنین شرایطی ریاض و ابوظبی نتیجه می گیرند که دیپلماسی منطقه ای موفق بهترین گزینه است و توافق می کنند که در صلح به شرکای ایالات متحده تبدیل شوند.