شمال نیوز / عقیل امامی : استان مازندران، با بهره مندی از سرمایههای انسانی، طبیعی و فرهنگی بینظیری که در جای جای این پهنه سرسبز موج میزند، اکنون از انبوه مشکلات توسعه نیافتگی و چالش های ناشی از آن رنج می برد که بررسی ابعاد گوناگون این مهم حائز اهمیت است .
واقعیت آن است که ظرفیت ها و استعدادهای شگرف مازندران در عرصه های گوناگون بسیار فراتر از مناطق دیگر کشور است، اما اختلافات داخلی و آستانه پایین تحمل نخبگان و سرمایه های مدیریتی این استان که در سطح ملی جلوه ممتازی دارد، در کمال ناباوری به علت مهم رشد نیافتگی و عقب ماندگی دیار علویان از کاروان پرشتاب توسعه ملی تبدیل شده است.!
مازندران بعنوان اولین پایگاه حکومت شیعی در جهان ، صرف نظر ازاینکه خاستگاه عالمان و فقیهان شهیر دینی و استوانه های عرصه فقاهت مانند حسن ابن زید علوی،شیخ خلیفه مازندرانی، شیخ فضل الله نوری، علامه حسن زاده آملی، جوادی آملی،آیات میرزاهاشم آملی،کوهستانی،ابوالحسن ایازی، هادی روحانی ، حسین محمدی لائینی ، سید عبدالکریم هاشمی نژاد، نورالله طبرسی و سرداران و امیران آسمانی دفاع مقدس چون شیرودی، کشوری، بصیر، طوسی، نوبخت و دهها چهره درخشان دوران طلایی ایثار و مقاومت است ونام های آن نیک سیرتان بر تارک این خطه عاشورایی می درخشد ، در عرصه مدیریت اجرایی و مسئولیت های ملی نیز از ابتدای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی تاکنون سه رئیس قوه و۶ وزیردر دولت های ادوار و تعداد پرشماری استاندار، معاون وزیر و روسای سازمان ها، فرمانداران و مدیران کل ستادی را وارد جرگه مسئولیت های کلان اجرایی و ملی نموده که گویای توان بالای نیرو سازی و مدیر پروری آن است اما با وجوداین مزیت راهبردی وظرفیت های ستودنی ،این سئوال کلیدی در اذهان باقی مانده است که چرا هیچ گاه مدیران توانمندو در تراز ملی نگین خطه شمال برای حل نظام مسایل فربه و کلان استانی زیر یک سقف جمع نمی شوند تا با تجمیع اراده های سرشار خود سنگ های مسیر توسعه و پیشرفت این خطه سرسبز اما بغایت محروم را از سر راه آن بردارند؟
این در حالی است که استان های دیگر در وضعیت پایین تر؛ اکنون در بهترین شرایط از حیث توسعه اقتصادی ووحدت طیف نخبگانی قرار دارند و از این رو بدون تعارف باید نخبگان و چهره های ملی مازندران را متهمان اصلی رشد نیافتگی این استان قلمداد کرد.!
متاسفانه در برهه ای نیز برخی دست اندرکاران ووالیان بی تجربه و ناکارامد استانی که خود را بی نیاز از مشورت و تعامل با نخبگان می دانستد؛ با مشی یکجانبه گرایانه وتصمیم سازی های فاقد پشتوانه علمی خسارت های فراوانی را به پیشران های توسعه کشاورزی، صنعت و گردشگری مازندران وارد کرده وبا سخنان اغواگرانه و فریبنده در طول سالهای حکمرانی نامیمون خود،از تبدیل استان به هاب گردشگری ومرکزتولید وصادرات گیاهان دارویی و راه اندازی کشتی کروز و تاکسی هوایی در استان سخن گفته و با رویاپردازی های کودکانه، عقب ماندگی معنادار مازندران راموجب شدند و بدینسان فرصت گرانبهای مردم و مدیریت ارشد اجرایی استان را با بی تدبیری محض سوزانده ونیز تجربه تلخی را از نقش مدیریت استانی در عرصه واگرایی و تضعیف بنیانهای رشدیافتگی دیار علویان برجای گذاشتد.!
بی گمان، در میان عوامل متعدد رشدنیافتگی مازندران ، یکی از ریشهایو دردناکترین آن، پدیده «سایش نخبگانی» است که موجب «فقر شدید ارتباطی» میان چهرههای شاخص استانی و در نهایت، تقابل بی حاصل به جای تعامل اثربخش نیروهای تاثیرگذار زبده استانی شده است.
مع الوسف و در کمال ناباوری باید اذعان کرد که چهره های نخبگانی استان بعلت عدم تحمل یکدیگر و اختلاف سلایق سیاسی وفکری حاضر نیستند در هیچ برهه ای بعنوان دلسوزان همولایتی و بومی کنار یکدیگر قرار بگیرند وگفتگویی از جنس تعامل و مشورت را برای یافتن راهحلهای اساسی و بنیادین در مقوله رشد یافتگی استان شکل دهند که این مهم حقیقتا از مصائب کلیدی دیار علویان است.
در بررسی زوایای فقدان درک مشترک نخبگان این استان از منافع کلان این خطه باید گفت نخبگان مازندرانی در عرصههای سیاسی،اقتصادی، علمی و فرهنگی اغلب تعاریف و اولویتهای متفاوتی از «منافع مازندران» دارند. چه که طیفی از آنان، توسعه گردشگری را محور اصلی و جمع دیگری مسئله کشاورزی مکانیزه ونیز ضلع دیگری توسعه صنعتی را اولویت و راهکار توسعه یافتگی استان می دانندو این تکثر دیدگاه زمانی به یک نقطه قوت تبدیل میشود که حول یک «افق مشترک» همسو شوند؛ امامع الاسف در شرایط کنونی، این تفاوتها به تقابل و حذف چهره ها در عرصه سیاسی انجامید و هر جریان و شخصیتی، پروژه ودیدگاه خود را در اولویت میداند واز این رو حاضر به حمایت از پروژهها و برنامه های دیگران نیست.!
اکنون بدون رودربایستی باید گفت عرصه مدیریت استانی به جای آن که میدانی برای همافزایی نیروها و همگرایی افکار و تجمیع اراده ها باشد، اغلب به صحنه رقابتهای فردی و جناحی برای تصاحب پستهای سیاسی واجرایی تبدیل شده است. این روند فرسایشی قدرت، انرژی و توان نخبگان را به جای تمرکز بر یافتن راهکارهای حل المسائلی ، مصروف حذف و تضعیف بنیانهای فکری و عملیاتی و در نتیجه انباشت و طولانی کردن فهرست بلند پروژهها ومسائل لاینحل استان و اتلاف منابع و انرژی کرده است .
از سوی دیگر یکی از بارزترین مظاهر بحران ناشی از عدم همگرایی جامعه نخبگانی ،ضعف شدید شبکههای ارتباطی غیررسمی و رسمی میان آنها است.
در استانهای پیشرو، با تعریف و تنظیم شبکههای علمی، انجمنهای تخصصی و کانونهای نخبگانی ، کانال های ارتباطی مشخصی برای گفتگو پیرامون مسائل حیاتی استان بین فعالان سیاسی، فرهنگی،اقتصادی واجتماعی بایکدیگر ایجاد می شودکه در واقع نقش کاتالیزوررا در روند توسعه ایفا میکنند. در مازندران، اما شاهد جزیرههای دورافتادهای از نخبگان هستیم که با یکدیگر ارتباط مؤثری ندارند و یا ارتباط آنها محدود، بیثمرو فاقد اثربخشی است و این «فقر ارتباطی»،خلق ایدههای بزرگ و انجام اقدامات راهبردی و هم افزا در سطح استان راتقریبا ناممکن ساخت.
از دیگر سو ودر بررسی علل بروز مشکلات جدی در عرصه نخبگانی، تفاوتهای فرهنگی بین مناطق شرق، غرب و مرکز مازندران که بعنوان غنای فرهنگی این استان شناخته می شود، به علت کج سلیقگی و عدم توانایی مدیریتی در شناسایی مولفه های رشدیافتگی به عاملی برای جدایی و عدم اعتمادبین نیروهای موثر استانی تبدیل شده و فقدان نهادهای مدنی قدرتمند، بیطرف و فراگیر و رسانه های محلی توسعه گراو فارغ از نگرش های تنگ جناحی و حزبی برای ایفای نقش پل ارتباطی، به تشدید این شکافها دامن زده است. بی تردید عدم وحدت نظر مسئولان وشخصیت های استانی در مسیر پیشرفت استان پیامدهای ویرانگر سایشی بدنبال دارد . بعنوان نمونه این واگرایی ها در عرصه اقتصادی و اجرای پروژههای زیرساختی بزرگ ، منافع کلان استان را با چالش جدی مواجه خواهد کرد چه که اجرای پروژه های مادری و اقتصادی به پشتیبانی های گسترده و همفکری و وحدت نظر عناصر پرانرژی در داخل و خارج استان نیاز دارد و مازندران تاکنون موقعیتهای طلایی و فرصت های بسیاری را برای جذب سرمایه ملی و بینالمللی به دلیل ناتوانی در ارائه یک طرح جامع و متحد از دست داده و سوزانده است.!
ناگفته پیداست در حالی که نخبگان استانی درگیر رقابتهای بلاوجه و نابهنجار هستند، تهدیدات بزرگی مانند بحران محیط زیست ،کمآبی، آلودگی دریا، تخریب عرصه های جنگلی، توسعه نیافتگی راههاو پیشران های کشاورزی، صنعت و گردشگری در استان وجود دارد که برای اتخاذ راهکارهای برونرفت از این بحرانها و شکستن چرخه های معیوب ناشی از تصمیم سازی های بدون مشورت نخبگانی، به عزم جمعی و تغییر نگرش در بین همه اثرگذاران توسعه استانی نیاز است.در خصوص نوع راهبرد اجرایی در زمینه راهبرد نگاری برای مازندران،تشکیل نهادی مستقل،فراجناحی و مورد اعتماد تمامی گروهها که نقش یک میانجی و تسهیلگر را ایفا کند، مانند راه اندازی دبیرخانه دائمی اتاق فکر غیر دولتی گام مهمی است که می تواند تدوین سند چشمانداز مشترک توسعه مازندران را شتاب بخشد.
این سند با مشارکت فعال همه نخبگان سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی و رسانهای و نیز محافل دانشگاهی بازدهی خردجمعی در این مسیر را به تصویر خواهد کشید تا در راستای تدوین راهبرد مشترک، فصل نوینی از همکاریها و تعامل نخبگانی در سطح استان رقم بخورد.
بهر روی مازندران اکنون با توجه به فهرست طولانی مشکلات و چالش های توسعه یافتگی آن ،در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار دارد و جامعه نخبگانی آن باید با شجاعت و نمایش اراده مسئولانه، الگویی از تعامل سازنده و همافزایی جمعی را با عبور از سلیقه گرایی و تبارگرایی نازیبا برای دست یابی به فهم مشترک از علاج واقعی دردهای کهنه این سامان به نمایش بگذارد وروند پیشرفت و شکوفایی استان را در پرتو مشارکت فعالانه شتاب بخشد.