به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «عصای چهارم» که داستانهایی از نویسندگان لبنانی، سوری و ایرانی است، کتاب «محمود گفته بود» به قلم عبدالقدوس الامین با مقدمهای به قلم شهید سید هاشم صفیالدین و کتاب «خرابکار ۵۰۱۷» به نویسندگی سلام مزرعانی که روایت زندگی و اسارت شهید سردار علی حجازی، از نیروهای مقاومت لبنان است، با ترجمه کریم اسدی اصل بهتازگی در بازار کتاب عرضه شدهاند.
مفهومی که تحت عنوان «ادبیات بیداری» شکل گرفته، ناظر به اندیشه استکبارستیزی امام خمینی (ره) است. جهان اسلام طی قرون گذشته، شاهد تحولات بسیاری در مقابله با گسترش و نفوذ فرهنگ غرب و احیای هویت اسلامی بود و نامآورانی در این منطقه از جهان، در بیداری ملتها تأثیر داشتند؛ اما پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان نقطه عطف تحولات سیاسی قرن گذشته، موج جدیدی از مبارزات علیه ظلم و ستم را در کشورهای جهان بهویژه در میان ملتهای اسلامی پدید آورد.
ویژگی کرانهناپذیری معنایی و موضوعی و جغرافیایی ادبیات انقلاب اسلامی، موجب خلق ادبیات بیداری به معنای جدید آن است؛ ادبیاتی که متعلق به همه ستمدیدگان و بیدادزدگان در شرق و غرب عالم و بهانه همدردی و همدلی با انسانهای مبارز است.
صدای ادبیات بدون شک پژواک جهانی خواهد داشت و باور ملتها به سرنگونی رژیمهای وابسته را تقویت میکند. ادبیات بیداری این قدرت را دارد که به ملتها فرصت دهد به تمرین آزادیخواهی بپردازند و با بررسی سرگذشت سایر کشورها، جرئت و جسارت ظلمستیزی را پیدا کنند.
کتاب «عصای چهارم»
این کتاب، ۲۲ داستان به قلم نویسندگان لبنانی، سوری و ایرانی است که حوادثشان از فیلترهای مختلف نگذشته؛ زیرا هر حادثهای در میدان مقاومت، خالص و ناب است. داستانهای این کتاب، خواننده را از پشت میز مطالعه بلند میکند و با خود به باغها، روستاها، شهرها و جنگلها میبرد. آنها با خواننده همراه هستند تا در هر حملهای خود را استتار کند یا به صخرههای کوهها پناه ببرد یا دشمنش را از شکافی در دیوار یک ساختمان شکار کند. داستانهای «عصای چهارم»، مقاومت را به مخاطب خود میآموزد.
برشی از متن کتاب:
اکنون این بیروت است که نوعی دیگر از عروسی در آن برگزار میشود که در روح روستایی آن، عشقی آمیخته با سادگی و خودجوشی و گشادهرویی بسیار برمیانگیزد.
او دو عشق به بیروت دارد: عشقی بهخاطر پدرش. خیابانهای بیروت او را به یاد پدرش با آن لباس نظامی تیرهرنگ میاندازد. دیگری عشق به آن کسی که در اعماق وجودش جا گرفته است. در کودکی، چشمش را به روی ساحل، شن، ماهی، نمک، موج و آوازهای دریانوردان باز کرد. او همیشه به دریا، سکوت، نورهای کمعمق دوردست و آوازهای خوش قدیمی فکر میکرد و ذهنش درگیر آنها بود.
کتاب «عصای چهارم» به قلم جمعی از نویسندگان با ترجمه کریم اسدی اصل در ۱۱۶ صفحه و بهای ۱۷۵ هزار تومان از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
کتاب «محمود گفته بود»
این کتاب به قلم عبدالقدوس الامین با مقدمهای به قلم شهید سید هاشم صفیالدین، روایتی مستند از زندگی شهید محمود دیب از شهدای لبنان است. شهید محمود دیب یکی از مجاهدانی است که با ترک بستر خود، دشمن اسرائیلی را در بیروت، خیابان به خیابان و از پلی به پل دیگر دنبال کرد. او قهرمان انهدام تانکها روی پل سلیم سلام در پایتخت است. او یکی از آغازگران زنجیره مقاومت و از نخستین کسانی است که چراغ این حرکت را روشن کرد.
نویسنده کتاب در بیان روایتهای مرتبط به رشادتهای شهید محمود دیب، صحنه به صحنه وقایع را دنبال کرده است. او بعد از جمعآوری اطلاعات این کتاب، زبان آن را به داستانی جذاب بازگردانده است.
برشی از متن کتاب:
آنها مسیری را طی کردند و سراسیمه در جستوجوی پناهگاهی بودند. بالاخره چند سنگ کوچک و بزرگ پیدا کردند که میتوانستند در پشت آنها پنهان شوند. پشت آن سنگها نفسزنان نشستند. محمود با محبت به چهره پدر نگریست. این کار او به معنای تشکر از پدر یا اعلام عشق و علاقهاش به او بود.
بمباران ادامه داشت و گاهی تشدید میشد و گاهی فروکش میکرد. وقتی در پناه آن سنگها احساس امنیت کردند، محمود فرصتی پیدا کرد تا سؤالاتی درباره اسرائیل و فلسطین از پدرش بپرسد.
با شنیدن صدای انفجارها از جا نمیپرید؛ شاید چون به من در انتخاب مکان امن اعتماد داشت. به من نگاه میکرد و لبخندی میزد بهمعنای اینکه خیالت راحت باشد پدر! در آن لحظات، از من درباره «الاسرائیلیه» پرسید. من هم برایش به تفصیل درباره آنها توضیح دادم و او هم گوش میکرد. سپس سؤالی دیگر میپرسید. حرفزدن درباره فلسطین را دوست داشت. من هم دوست داشتم.
انتشارات سوره مهر، کتاب «محمود گفته بود» به قلم عبدالقدوس الامین و ترجمه کریم اسدی اصل را در ۱۸۸ صفحه و بهای ۲۸۵ هزار تومان منتشر کرده است.
کتاب «خرابکار ۵۰۱۷»
این اثر، روایت زندگی و اسارت شهید سردار علی حجازی، از نیروهای مقاومت لبنان است که سلام مزرعانی نوشته است.
تاریخ شاهد جنگهای بسیاری بوده است که در آن، ارتشها به مصاف هم میرفتند، میجنگیدند، اسیر میگرفتند، اسیر میدادند و با پایان جنگ، اُسرا مبادله یا آزاد میشدند؛ اما این قاعده درباره نزاع ما با دشمن اسرائیلی صدق نمیکند. با وجود تلاش نیروی اشغالگر برای نابودی و محو کامل آثار جنایتها و قتلعامهایش، همچنان مدرکی قاطع دال بر ظلم و ستمش به جا مانده است که بهواسطه آن میتوان طبق اسناد تاریخی، به محکومیتش رأی داد.
شاید بتوان شهید سردار حجازی را مرد مأموریتهای بیشمار خواند. سردار حجازی در آستانه ۶۰ سالگی مهیای مأموریت تازهای شد. خرداد سال ۱۳۹۳، پس از ۳۵ سال خدمت در سپاه، راهی لبنان شد تا سکان فرماندهی سپاه لبنان را به دست بگیرد.
شهید سردار علی حجازی، انسانی مقاوم با درجه والایی از شرافت است. هر بار که شکنجه میشد، اعلام میکرد که بالاخره درهای زندانهای آنها را درهم میشکند. هرگز روزهایی که بین او و زندانبانی وحشی گذشت و نیز روزهای پیش او، او را ناامید نکرد.
برشی از متن کتاب:
پنج دقیقه با کندی گذشت. علی درحالیکه نگاهش به خانوادههایی بود که وارد میشدند، احساس کرد به اندازه یک عمر اشتیاق در وجودش جاری شده است. نفس عمیقی کشید و دستانش را با سنگینی، رو به پایین انداخت. بچه کمسنوسالی توجهش را جلب کرد. موهایش طلایی بود، صورت گردی داشت، چشمان سبزش میدرخشید، سنش از پنج سال فراتر نمیرفت، تنها بود و نگاهش میان اسیران میگشت؛
- عموجان، اسمت چیست؟ چه کسی را میخواهی عزیزم؟
قبل از آنکه پسربچه به او برسد، علی با این سؤال غافلگیرش کرد.
- من بابایم را میخواهم.
- اسم بابایت چیست؟
- علی.
- تو اسمت چیست؟
- احمد.
- احمد! احمد چی؟
بچه سکوت کرد و جوابی نداد.
- از کدام خانوادهای؟
- احمد حجازی.
خون در رگهای علی از حرکت بازایستاد و نزدیک بود از هوش برود!
کتاب «خرابکار ۵۰۱۷» به قلم سلام مزرعانی با ترجمه کریم اسدی اصل در ۲۳۶ صفحه و بهای ۲۸۵ هزار تومان به کوشش انتشارات سوره مهر منتشر شده است.












