عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- اختلال طیف اوتیسم (ASD) مجموعهای از ویژگیهاست که اغلب با چالشهایی در برقراری ارتباط و رفتارهای تکراری همراه است.
اما یکی از مهمترین دغدغههای والدین و درمانگران، مدیریت رفتارهای چالشبرانگیز است.
روش سنتی بر این تمرکز دارد که پس از بروز این رفتارها، چگونه آنها را مدیریت کنیم.
رویکرد نوین، یعنی «تنظیم هیجانی پیشنگرانه» (Proactive Emotional Regulation)، این بازی را تغییر میدهد: به جای نشستن و انتظار برای طوفان، ما یاد میگیریم که نشانهها را پیشبینی کنیم.
این رویکرد علمی به ما میآموزد که با کنکاش عمیق در علایق، نیازهای حسی و محیطی فرد دارای اوتیسم، محرکهای رفتارهای مختلکننده را شناسایی کرده و با فراهم آوردن زمینهای سازگارتر، از وقوع آنها پیشگیری نماییم تا رفتارهای سازگارانهتر جایگزین شوند.
در این مقاله، بررسی میکنیم که این استراتژی فعالانه دقیقاً شامل چه گامها و تحلیلهایی است.

آیا شما معمولاً پس از وقوع یک مشکل واکنش نشان میدهید، یا ترجیح میدهید از قبل آن را پیشبینی کرده و از آن جلوگیری کنید؟
این همان تفاوت اساسی در مدیریت رفتارهای مرتبط با اوتیسم (ASD) است. تنظیم هیجانی پیشگیرانه دقیقاً بر جلوگیری از وقوع رفتارهای چالشبرانگیز تمرکز دارد، نه صرفاً مدیریت آنها پس از وقوع.
رویکرد پیشگیرانه اینگونه عمل میکند: ما فعالانه رفتار مخرب فرد دارای اوتیسم را پیشبینی میکنیم تا از بروز آن جلوگیری کنیم و در عوض، رفتارهای جایگزین و سازگارتری را در آن موقعیت ترویج دهیم.
اما سؤال اصلی اینجاست: چه چیزی باعث میشود فرد دارای اوتیسم رفتاری خاص از خود نشان دهد؟ چرا آنها این کار را میکنند؟ و چه محرکها یا پاداشهایی (تقویتکنندههایی) باعث تداوم این رفتارها میشوند؟
رویکرد پیشگیرانه عمیقاً به دنبال پاسخ این سؤالات میگردد. هدف اصلی این است که با استفاده از شواهد و اطلاعاتی که از رفتارهای گذشته به دست آوردهایم، از تکرار رفتارهای آزاردهنده جلوگیری کنیم.
همانطور که کریستینا تیناکرو یکی از متخصصان این حوزه میگوید:«مداخله پیشگیرانه در اوتیسم این نیست که وقتی یک رفتار اتفاق افتاد، دنبال راه حل بگردیم؛ بلکه یعنی باید وقت بگذاریم، تحقیق کنیم، کاوش کنیم و در نهایت، دلیل ریشهای آن رفتار را کشف کنیم.»
به عبارت سادهتر، رویکرد پیشگیرانه از ما میخواهد که به جای تنبیه یا اصلاح رفتار فعلی، به علت آن بپردازیم.
ما محیط، نیازها و ارتباطات فرد را بررسی میکنیم تا بفهمیم آن رفتار چالشبرانگیز برای فرد چه نقشی ایفا میکند (مثلاً فرار از یک محرک ناخوشایند حسی یا جلب توجه) و سپس، راهی امنتر و مؤثرتر برای رسیدن به همان هدف به او میآموزیم.
قبل از شروع صحبت در مورد تنظیم هیجانی پیشگیرانه در ASD، قصد داریم برخی از ویژگیهای این وضعیت بالینی را توضیح دهیم. نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) منتشر شده است، علائم زیر را تعریف میکند:
این مشکلات به صورت نقص ظاهر میشوند. به عبارت دیگر، آنها پایینتر از سطح مورد انتظار رخ میدهند. آنها به حوزههای متعددی اشاره دارند (APA، 2015):
تغییرات در روابط متقابل اجتماعی-عاطفی. به عنوان مثال، تبادلات اجتماعی نامناسب هنگام ابراز احساسات یا به اشتراک گذاشتن علایق.
تغییرات در ارتباط شامل ارتباط غیرکلامی. به عنوان مثال، تماس چشمی یا زبان بدن نامناسب.
اختلالات در ایجاد، حفظ و درک روابط با افراد دیگر. به عنوان مثال، عدم علاقه به روابط بین فردی.
برای تشخیص ASD، این تغییرات باید در زمینههای مختلف خود را نشان دهند. علاوه بر این، آنها باید در مراحل اولیه رشد کودک رخ دهند.

این رفتارها به الگوهای رفتاری بسیار تکراری تبدیل میشوند. علاوه بر این، فرد انتخاب ضعیفی از علایق یا فعالیتها دارد. از جمله مظاهر آن (نقل از انجمن روانپزشکی آمریکا):
گفتار کلیشهای، مانند پژواکگویی.
تغییرناپذیری محیطی. این با ناراحتی شدید هنگام تغییرات کوچک در محیط آشکار میشود. این امر ارتباط نزدیکی با الگوهای فکری سفت و سخت دارد.
علایق بسیار محدودکننده. این میتواند منجر به رفتارهای دلبستگی شدید نسبت به اشیاء غیرمعمول شود.
بیشفعالی یا کمفعالی به محرکهای مختلف. به عنوان مثال، بیتفاوتی آشکار به درد یا دما.
واکنشها و آداب شدید مربوط به طعم، بو، بافت و ظاهر غذا مکرر است.
اخیراً، بنیاد کوئینتا راهنمایی منتشر کرده است. در این راهنما آمده است که سرمایهگذاری زمان در تجزیه و تحلیل علل رفتارهای مخرب کودکان مبتلا به ASD میتواند در پیشگیری از آنها بسیار مفید باشد.
قبل از هرگونه مداخله، درمانگر باید در مورد کودک مبتلا به ASD تأمل کند. آنها باید به موارد زیر بپردازند:
آنها در مورد کودک چه میدانند؟ علایق آنها چیست؟ و چه چیزی آنها را انگیزه میدهد؟ همچنین، در مورد نقاط قوت آنها چطور؟ چگونه ارتباط برقرار میکنند و چه مشکلات حسی دارند؟ اینها تنها برخی از سوالاتی هستند که باید بپرسند.
در مورد محیط آنها چطور؟ چه روالهایی دارند؟ از چه نشانههای بصری استفاده میکنند؟ و چه سازگاریهایی توسط محیط آنها در نظر گرفته شده است؟
ارتباطات درون خانواده چگونه است؟ درمانگر باید ساختار و وضعیت خانواده و همچنین نیازهای آن را درک کند. بنابراین، آنها باید دریابند که آیا رفتارهای مخربی در محیط خانواده وجود دارد یا خیر.
رفتارهای مشکلساز چیست؟ قبل از مداخله، درمانگر باید بداند که قصد انجام چه کاری را دارد. بنابراین، آنها باید رفتارها را بر اساس پارامترهای توپوگرافی (شدت، فراوانی و مدت زمان) مرتب کنند.
ارزیابی رفتاری عملکردی انجام دهید. این بسیار مهم است زیرا به درمانگر اجازه میدهد تا ببیند یک رفتار در یک زمینه خاص چه عملکردی دارد.
آنها از طریق رفتارهایشان چه چیزی را میخواهند به دست آورند؟ درمانگر باید به اهداف هر رفتار مخرب به شیوهای خاص پاسخ دهد. علاوه بر این، آنها باید مشخص کنند که چرا این رفتار آشکار میشود و کودک به چه چیزی نیاز دارد.
چگونه میتوانند رفتارهای مخرب خود را به حداقل برسانند؟ آنها باید مطابق با تواناییهای کودک تنظیم و تطبیق داده شوند.
در تحلیل عملکردی، درمانگر از مدل کلاسیک ABC استفاده میکند. این مدل به آنها اجازه میدهد تا روابطی بین شکل رفتار و ... برقرار کنند.
به عبارت دیگر، کودک با رفتار خود چه چیزی را دنبال میکند؟ آیا سعی در برقراری ارتباط دارد؟ آیا درد دارد؟ کدام یک از رفتارهای او برجستهترین است؟
دختر بچه مبتلا به اوتیسم روی زمین نشسته است
کریستینا تیناکرو، یکی از سازندگان راهنمای فوقالذکر، بیان میکند که برخی دستورالعملها برای درمانگر وجود دارد که باید در نظر گرفته شود.
آنها باید با نحوه بازی کودک ارتباط برقرار کنند تا بتوانند علایق خود را درک کنند. هدف نهایی این است که به آنها در افزایش مهارتهایشان کمک شود.
ایجاد روالهای جدید باید نقطه شروع علایق کودک باشد. هدف این است که روالها قابل پیشبینی باشند. با این حال، در عین حال، باید به کودک اجازه دهند محیط خود را کشف و درک کند.
گاهی اوقات، با وجود به دست آوردن تمام دانش موجود در مورد کودک و خانوادهاش، رفتارهای مخرب همچنان رخ میدهد. در این مورد، درمانگر برنامههای بحرانی را برای محافظت از سلامت جسمی کودک مبتلا به ASD ایجاد میکند.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@