زخمهای فراموش‌نشدنی"در«عکاسخانه نانجینگ"

الف جمعه 05 دی 1404 - 21:04

 

در پی اوج‌گیری دوباره تنش‌های اخیر میان چین و ژاپن، بار دیگر روشن شد که «زخم‌های تاریخی» و «حساسیت‌های هویتی» چقدر در شکل‌دهی ادراک متقابل این دو ملت نقش‌آفرین‌اند. اگرچه چین و ژاپن از نظر فرهنگی ریشه‌های مشترکی دارند و در طول دهه‌های اخیر گردش مالی و  اقتصادی گسترده ای میان آن‌ها برقرار بوده، اما روابط دو کشور همیشه در سایه‌ی یک بار معنایی سنگین از گذشته، حافظه جمعی آسیب‌دیده و تصورات پیچیده از «دیگری» شکل گرفته است. این گذشته پرتنش، از جنگ چین و ژاپن گرفته تا کشتار نانجینگ، استعمار بخش‌هایی از آسیا، و مناقشاتی که هنوز در کتاب‌های تاریخ و گفتمان‌های رسمی بازتولید می‌شوند، نه‌تنها مانعی احساسی، بلکه عنصری ساختاری در روابط سیاسی دو کشور باقی مانده است.


در سطح هویتی، هر دو طرف تصاویری ریشه‌دار و عاطفی از یکدیگر ساخته‌اند: در ذهن بخشی از جامعه چین، ژاپن همچنان به‌عنوان «دیگری متجاوزِ تاریخی» تصور می‌شود، درحالی‌که در گفتمان ملی‌گرایانه ژاپن، چین گاهی به‌عنوان «دیگریِ تهدیدکننده» و قدرتی در حال صعود که نظم منطقه‌ای را تغییر می‌دهد، تصویر می‌گردد. این دوگانگی‌های هویتی، حتی در زمان‌هایی که همکاری اقتصادی یا دیپلماسی رسمی در بالاترین سطح قرار دارد، همچون لایه‌ای زیرین دائماً فعال‌اند و در بزنگاه‌های سیاسی دوباره سر برمی‌آورند.


یکی از عرصه‌هایی که این تنش‌های تاریخی و احساسی به‌وضوح در آن بازتاب می‌یابد، سینما و ادبیات دو کشور است؛ عرصه‌ای که نه‌تنها نقش بازتاب‌دهنده نگرش‌های اجتماعی را بر عهده دارد، بلکه خود به صورت فعال در بازتولید یا تعدیلِ برداشت‌های عمومی از «دیگری تاریخی» مشارکت می‌کند. آثار سینمایی و ادبی چین و ژاپن طی دهه‌های اخیر نشان داده‌اند که «دیگری‌سازی» ــ چه در قالب چینیِ ضدژاپنی و چه در قالب ژاپنیِ ضدچینی ــ همچنان بخشی از گفتمان هویت‌سازی ملی در شرق آسیا باقی مانده است.


در چین، ژانر مشهور به «آثار ضدژاپنی» یا در اصطلاح رایج‌تر «سریال‌ها و فیلم‌های جنگ مقاومت» جایگاهی ویژه در تولیدات فرهنگی دارد. این آثار، که عمدتاً به دوران جنگ دوم چین و ژاپن مربوط می‌شوند، در دهه‌های اخیر با حمایت‌های غیرمستقیم ساختاری و گاه مستقیم از سوی نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای چین گسترش یافته‌اند.

بازنمایی ژاپنی‌ها در این آثار غالباً بر تصویر «سرباز بی‌رحم»، «نیروی اشغالگر غیرانسانی»، یا «عامل فاجعه‌های تاریخی» تمرکز دارد.

فیلم‌هایی چون  شهر مرگ و زندگی، گل‌های جنگ و ده‌ها سریال جنگی تلویزیونی، از عناصر مشترکی همچون تأکید بر خشونت نظامی ژاپن، قربانی‌بودن مردم چین و مقاومت قهرمانانه نیروهای چینی بهره می‌برند. این الگوها، با وجود اختلافات کیفی میان آثار مختلف، نقش مهمی در بازسازی حافظه جمعی چینی از گذشته جنگی دارند. حتی در برخی آثار اغراق‌هایی دیده می‌شود که در داخل چین نیز مورد انتقاد قرار گرفته‌اند، اما همین آثار نیز نشان‌دهنده اهمیت سیاسی و فرهنگی این ژانر در شکل‌دهی به تصورات عمومی درباره ژاپن هستند.


در سوی مقابل، بازنمایی چین در سینما و ادبیات ژاپن روندی متفاوت اما هم‌ریشه دارد. اگرچه سینمای جریان اصلی ژاپن کمتر به تولید آثار آشکارا «ضدچینی» می‌پردازد، اما بخش‌هایی از ادبیات سیاسی، مانگاهای خاص، و رسانه‌های محافظه‌کار تصویری آمیخته به بدگمانی از چین ترسیم می‌کنند؛ تصویری که هم از تنش‌های تاریخی و هم از رقابت ژئوپولیتیک معاصر نشأت می‌گیرد.

در برخی روایت‌ها، چین به‌عنوان «تهدید» معرفی می‌شود؛ تهدیدی مرتبط با قدرت نظامی فزاینده، نقش چین در سیاست آسیای شرقی، یا نگرانی از نفوذ فرهنگی و اقتصادی. در برخی آثار، چینی‌ها در نقش مهاجمان، جاسوسان، یا نیروهایی بیگانه با ارزش‌های ژاپنی ظاهر می‌شوند. آنچه این بازنمایی‌ها را از نمونه‌های چینی متمایز می‌کند، این است که بسیاری از آن‌ها کمتر بر جنگ‌های گذشته و بیشتر بر وضعیت کنونی روابط دو کشور تمرکز دارند. در عین حال، بخش دیگری از سینمای ژاپن ــ به‌ویژه آثاری که جنگ جهانی دوم را روایت می‌کنند ــ گاه با رویکردی قربانی‌محور تصویر می‌سازند؛ رویکردی که می‌تواند نسبت به نقش ژاپن در آسیای شرقی قرن بیستم سکوت کند یا آن را کمرنگ جلوه دهد و به این ترتیب، در ناخودآگاه مخاطب نوعی فاصله‌گذاری میان ژاپن امروز و مسئولیت تاریخی گذشته ایجاد کند.


مقایسه این دو روند نشان می‌دهد که گرچه شکل و شدت بازنمایی منفی طرف مقابل در چین و ژاپن یکسان نیست، اما هر دو بازنمایی نقشی فعال در تولید و تثبیت هویت ملی دارند. در چین، آگاهی تاریخی از «جنگ مقاومت» بخشی محوری از هویت ملی و روایت دولت از تاریخ است؛ بنابراین بازنمایی ژاپن غالباً به‌عنوان بازنمایی «مهاجم» عمل می‌کند. در ژاپن اما بازنمایی منفی چین بیشتر به مسائل معاصر سیاسی، رقابت اقتصادی، و نگرانی از قدرت فزاینده چین وابسته است. به بیان دیگر، چین بیشتر گذشته ژاپن را بازنمایی می‌کند، در حالی که ژاپن بیشتر به آینده چین واکنش نشان می‌دهد.


با این حال، هر دو نوع بازنمایی در یک نقطه مشترک می‌شوند: آن‌ها بازتاب‌دهنده «دیگری‌سازی» هستند؛ یعنی فرآیندی که به‌واسطه آن، ملت‌ها موقعیت خود را از خلال تقابل با یک «دیگری خطرناک، خشن یا غیرقابل اعتماد» تعریف می‌کنند. این روند، که در نظریه‌های بازنمایی و حافظه جمعی به‌خوبی تشریح شده است، موجب تداوم مرزبندی‌های فرهنگی و تاریخی میان دو جامعه می‌شود و در نتیجه، آشتی فرهنگی و درک متقابل را دشوارتر می‌سازد. سینما و ادبیات در این میان تنها مصرف‌کننده این تصورات نیستند؛ بلکه خود تولیدکننده و بازتولیدکننده آن محسوب می‌شوند.

 

«عکاسخانه نانجینگ»


در بین آثار چینی مرتبط با تاریخ ژاپن ، فیلم عکاسخانه نانجینگ «南京照相馆» با عنوان بین‌المللی« Dead to Rights » به کارگردانی شن آئو ، یکی از مهم‌ترین آثار سینمای «جنگ مقاومت» چین در سال ۲۰۲۵ و داستان آن در بستر قتل‌عام نانجینگ است. این فیلم که هم‌زمان با هشتادمین سالگرد پیروزی در جنگ مقاومت مردم چین در برابر تجاوز ژاپن اکران شد، وقایع سال ۱۹۳۷ و قتل‌عام نزدیک به ۳۰۰ هزار غیرنظامی و سرباز چینی را از زاویه دید گروهی از مردم عادی بازگو می‌کند.


فیلم ۲۵ در تاریخ ژوئیه ۲۰۲۵ در سراسر چین اکران شد و پیش‌نمایش آن از ۱۹ تا ۲۰ ژوئیه برگزار شده بود. اکران بین‌المللی نیز از ۱۵ اوت ۲۰۲۵ در آمریکا و کانادا آغاز شد و سپس در مالزی، سنگاپور، استرالیا، نیوزیلند و دیگر کشورها ادامه یافت. استقبال گسترده از فیلم باعث شد به سرعت رکوردهای فروش را جابه‌جا کند: تنها در ۸ روز اول فروش آن از ۱ میلیارد یوآن عبور کرد و در کمتر از سه هفته به ۲.۱ میلیارد یوآن رسید. گزارش‌های بعدی نشان داد که فیلم در مجموع بیش از ۳۰ میلیارد یوآن فروش داشته و به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال تبدیل شده است؛ برخی منابع نیز فروش نهایی را حدود ۳۸۱ میلیون دلار آمریکا اعلام کرده‌اند. در سایت چینی Douban  نیز فیلم امتیاز چشمگیر ۸.۶ از ۱۰ را کسب کرده است.


1- جایگاه داستان روایی فیلم در گفتمان حافظه تاریخی چین


فیلم عکاسخانه نانجینگ براساس روایتی تاریخی واقعی است. پوستر فیلم نیز بخوبی نشان می‌دهد که سازندگان فیلم به‌وضوح بر حافظه جمعی و ضرورت یادآوری گذشته جنگی تأکید کرده‌اند. جمله بزرگ درج‌شده روی پوستر با مضمون «هر چینی این را فراموش نخواهد کرد» عملاً فیلم را در پیوند مستقیم با گفتمان رسمی حافظه تاریخی قرار می‌دهد. این فیلم در ظاهر نه به‌عنوان سرگرمی، بلکه به‌عنوان بخشی از روایت فرهنگی مقاومت و رنج به مخاطب عرضه می‌شود.


2- پیوند فیلم با گفتمان ملی‌گرایی رسانه‌ای چین


در قسمت پایینی پوستر عبارت‌هایی دیده می‌شود که به همکاری پلتفرم‌های بزرگ رسانه‌ای چین اشاره دارند؛ این نشان می‌دهد که فیلم نه‌فقط یک اثر هنری، بلکه بخشی از پروژه رسانه‌ای ملی است. استفاده از شبکه اجتماعی بزرگ چین برای تبلیغ فیلم بیانگر نقش چندسطحی رسانه‌ها در تقویت پیام‌های ضدجنگی و ضدژاپنی است.


فیلم‌های این‌چنینی معمولاً سه کارکرد کلیدی دارند

1- بازتولید حافظه مشترک ملی

2-  پاسخ به تنش‌های معاصر چین–ژاپن

3- دفاع از روایت چینی از تاریخ در برابر روایت‌های جایگزین                                                  این سه کارکرد به‌ویژه در دهه اخیر و با افزایش تنش‌های سیاسی دیده می‌شود.


3- نقش مکان: «عکاس‌خانه» به‌عنوان استعاره حافظه
داستان فیلم درباره گروهی از غیرنظامیان است که در میان آشفتگی و خشونت جنگ، در یک آتلیه عکاسی پناه می‌گیرند. آن‌ها برای زنده ماندن مجبور می‌شوند فیلم‌های یک عکاس نظامی ژاپنی را ظاهر کنند اما در میان عکس‌ها به اسناد تصویری جنایات ارتش ژاپن دست می‌یابند. در ابتدا تنها دغدغه آن‌ها بقاست، اما با کشف این مدارک، تصمیم می‌گیرند همه چیز را به خطر بیندازند تا شواهد را پنهان کرده، از آن محافظت کنند و حقیقت را به جهان نشان دهند. این تم مرکزی — یعنی «عکس به‌عنوان سلاح حقیقت» — یکی از عناصر کلیدی در روایت فیلم است.


انتخاب عنوان «عکاسخامه نانجینگ برای فیلم با هدف اشاره به عکاسخانه به‌عنوان نماد «ثبت حقیقت» است. در فرهنگ چینی، عکاسخانه فقط محل عکس گرفتن نیست؛ بلکه جایی است که واقعیت به تصویر کشیده می‌شود. در فیلم، عکاس‌خانه محلی برای سندنگاری جنایات جنگی است. مکانی است که «شاهد» را تبدیل به «مدرک» می‌کند و همین موضوع با مسئله تاریخی «انکار یا پذیرش کشتار نانجینگ» پیوند دارد. در نتیجه عنوان فیلم یادآور این است که تاریخ را باید دید، ثبت کرد و نشان داد نه اینکه پنهان شود. بخش مهمی از تاریخ‌نگاری کشتار نانجینگ بر اساس عکس‌های واقعی، آرشیوهای عکاسان خارجی و چینی و تصاویر ثبت‌شده توسط سربازان ژاپنی ساخته شده است. پس «عکاس‌خانه نانجینگ» به‌نوعی بازگشت به منبع بصری حقیقت تاریخی است. ضمن آنکه  عکاس‌خانه به‌عنوان فضای انسانی و غیرنظامی، خانوادگی و آرام است، قرار دادن آن در مرکز داستان، تضاد شدیدی با خشونت جنگ ایجاد می‌کند. این تضاد باعث می‌شود رنج انسانی قربانیان ملموس‌تر شود و روایت از سطح سیاسی به سطح انسانی و احساسی منتقل شود و مخاطب با شخصیت‌ها هم‌ذات‌پنداری بیشتری داشته باشد.


«نانجینگ» به‌عنوان «زخم ملی» چین، نماد تراژدی و یادآور قتل‌عام و اشغال و بخشی از حافظه جمعی که هنوز در سیاست و فرهنگ معاصر فعال است. بنابراین عنوان فیلم بار عاطفی و سیاسی شدیدی دارد.


همچنین، معادل انگلیسی متفاوت Dead to Rights « لو رفته/ گرفتار در برابر شواهد» نیز یک اصطلاح حقوقی عامیانه انگلیسی است که نشان‌دهنده همین رویکرد است. عبارت «Dead to Rights» به معنای  «مدرک کافی برای محکومیت» خود بار حقوقی دارد. بنابراین عنوان چینی بر «حافظه و ثبت» تأکید دارد و عنوان انگلیسی بر «مسئولیت و جرم».

 

«عکاسخانه نانجینگ» نه‌تنها یک اثر سینمایی، بلکه یک «شهادت تاریخی» توصیف شده است؛ چراکه فیلم تلاش می‌کند از طریق عکس، گذشته را آن‌گونه که بوده ثبت کند و نشان دهد چگونه مردم عادی با شجاعت، حقیقت را زنده نگه می‌دارند.

به سبب همین رویکرد، چین این فیلم را به‌عنوان نماینده خود برای بخش بهترین فیلم بین‌المللی اسکار (دوره ۹۸) معرفی کرده است. کارگردان و گروه سازنده تأکید کرده‌اند که هدف فیلم نه‌فقط بازسازی تاریخ، بلکه انتقال این حقیقت به نسل‌های آینده است که «ثبت جنایات» و «حفظ شواهد» بخش مهمی از مقاومت انسانی در برابر جنگ و توحش است.

 

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.