فرادید: جان مارتین، نقاش برجسته انگلیسی قرن نوزدهم، با نقاشیهای باشکوه، پرهیبت و آخرالزمانی خود، اثری ماندگار در دنیای هنر برجای گذاشته است. مارتین که در سال ۱۷۸۹ در نورثآمبرلند متولد شد، آثار مبهوتکنندهای از خود به جای گذاشت که تصاویری زنده و تاثیرگذار و روایتهایی عمیق را ارائه میکردند.
اغلب نقاشیهای جان مارتین نمایشی شکوهمند از صحنههای آخرالزمانی کتاب مقدس و تصاویری از عذابها و فاجعههای عظیم هستند؛ تصاویری که مهارت او را هم از لحاظ تکنیک نقاشی و هم از لحاظ قدرت روایتگری به رخ میکشند.
همزمان که شهرت مارتین در میان هموطنان خودش رو به فزونی میرفت، بلندپروازی او نیز افزایش یافت. او شروع به ترسیم نقاشیهایی در اندازههای بزرگ کرد و صحنههایی از آخرالزمان کتاب مقدس و آشفتگیهای کیهانی را به تصویر کشید که مرزهای تخیل را به چالش میکشیدند.
یکی از شاهکارهای او «روز بزرگ خشم خداوند» نام دارد؛ این نقاشی گواهی بر این بلندپروازی است. این بوم عظیم که 196 در 303 سانتیمتر اندازه دارد، صحنهای آشفته از انتقام الهی را به تصویر میکشد که زمین را در آتش و گوگرد غرق میکند. در پیشزمینۀ این نقاشی چهرههایی وحشتزده را میبینیم که در ناامیدی دست و پا میزنند، در حالی که در فاصله دور، شهرها ویران میشوند و کوهها در آتش خشم فرومیریزند. وسعت ویرانی به تصویر کشیده شده در این نقاشی حیرتانگیز است؛ مارتین در اینجا بینندگان را همراه با خود به لحظات ویرانگر آخرالزمان میبرد. او با توجه دقیق به جزئیات و استفاده از نور و سایه، حسی از شکوه حماسی ایجاد میکند که هم الهامبخش و هم ترسناک است.
در حالی که «روز بزرگ خشم خداوند» یکی از مشهورترین آثار مارتین است، اما این فقط یک قطعه از مجموعۀ پربار و شگفتانگیز نقاشیهای مارتین است. در طول دوران کاری خود، او طیف گستردهای از نقاشیها را تولید کرد که هر کدام از دیگری جاهطلبانهتر و باشکوهتر بودند.
تعداد زیادی از نقاشیهای او صحنههای فرود آمدن عذاب الهی بر اقوام مختلف را به تصویر میکشیدند؛ از صحنۀ غرق شدن لشکر فرعون گرفته تا صحنۀ بارش آتش بر شهرهای سدوم و عموره (شهرهای قوم لوط). نقاشیهای دیگر او نیز صحنههایی از قلمروهای فرادنیوی همچون بهشت و جهنم را به نمایش میگذاشتند؛ نقاشی «پاندمونیوم یا «پایتخت جهنم» نمونهای چشمگیر از این دسته آثار است که با ترکیب رنگهای سرخ و سیاه، منظرهای حقیقتا جهنمی را پیش چشم مخاطب میآورد.
علاقه جان مارتین به نقاشی آخرالزمان صرفاً هنری نبود بلکه عمیقاً در جهان بینی و دیدگاه فلسفی او ریشه داشت. او خود را یک اخلاقگرا میدید که از قلمموی خود برای هشدار در مورد پیامدهای غرور و فساد اخلاقی بشریت استفاده میکرد.
مارتین در بومهای عظیم خود چیزی بیش از صرف نمایش ویرانی را ارائه میکرد؛ او در حقیقت میخواست روایتی از عدالت و انتقام الهی را به تصویر بکشد. مارتین از طریق نقاشیهای خود، بینندگان را به تامل در مورد موضوعات جاودانه مانند گناه، داوری و رستگاری دعوت میکند. نقاشیهای آخرالزمانی او نه تنها به عنوان هشدار بلکه به عنوان یادآوری قدرت پایدار ایمان و مقاومت روح انسان در برابر سختیها عمل میکنند.