عصر ایران؛ سروش بامداد- در میان ویژه نامههای نوروزی «تجارت فردا» وضعیت متفاوتی دارد. چون هم ویژهنامۀ نوروزی این مجله است و هم ضمیمۀ روزنامۀ دنیای اقتصاد با قیمت تنها 20 هزار تومان. آن هم برای مجلهای با 500 صفحه و این یعنی «دنیای اقتصاد» به یک نهاد بدل شده که «تجارت فردا» در دل آن منتشر میشود و در پایان سال هم مستقلا عرضۀ آن صورت میپذیرد و هم به عنوان ضمیمۀ روزنامۀ بخش خصوصی.
جان کلام گردانندگان تجارت فردا یا سالنامۀ روزنامۀ دنیای اقتصاد که بر جلد آن نشسته این است:
« در صورت رفع تحریمها، سال 1401 میتواند سال خوبی برای سیاستمداران باشد اما اقتصاددانان همچنان نگران تداوم سیاستگذاری غلط هستند. اگرچه ممکن است فروش نفت از سر گرفته شود اما دولت برای تحرک بخشیدن به اقتصاد همچنان منابعی در اختیار ندارد و بخش خصوصی هم چشمانداز را مبهم و غبارآلود میبیند. سیاست مداران تصور درستی از عواقب هولناک کاهش سرمایهگذاری ندارند ولی اقتصاددانان هشدار میدهند حاصل جمع تورم و کاهش سرمایهگذاری، تشدید و تعمیق فقر در جامعه است» و با این توضیحات این پرسش را پیش میکشد: «آیا سال 1401 برای اقتصاد ایران سال پس از توفان است؟»
از تحلیلهای خواندنی این شماره مقالۀ مجید رئوفی در پاسخ به این پرسش است که آیا ایران میتواند در بازار انرژی جایگزین روسیه شود؟
او در بند آخر دیدگاه خود را صریح و شفاف چنین مطرح میکند:
«روسیه در حال حاضر 47 درصد گاز طبیعی مورد استفاده در اروپای غربی را تأمین میکند. این در شرایطی است که ایران با تراز منفی داخلی گاز در ماههای بسیار گرم و سرد سال روبه روست. علاوه بر اینها هیچ تضمینی وجود ندارد که دولت بعدی آمریکا دموکرات باشد و تحریمها علیه ایران بازنگردد. بنا براین باید آیندهنگرانه به آن شرایط هم اندیشید و از اقدام احساسی پرهیز کرد. واقعیت این است که ایران بعد از رفع احتمالی تحریمها سراغ مشتریان قدیمی خود خواهد رفت یا در واقع آنها سراغ ایران خواهند آمد و اصلا نیازی به ایجاد تقابل و حساسیت با روسیه نیست. یکی از روشهای مفید برای ایران در صورت تحریم بخش نفت روسیه و احیای برجام، سوآپ نفت از طریق خط لولۀ کراس یا نفتکشهاست تا بتواند دست کم تا 500 هزار بشکه از نفت روسیه را نیز در بازارهای جهانی بفروشد. اما جایگزینی بشکههای نفت روسی با نفت ایرانی طی سالهای پیش و اصلا بحثی جدی نیست.
نقل بخش آخر نوشتۀ کوثر یوسفی دانشیار اقتصاد دانشگاه تهران دربارۀ نحوۀ گذران خانوار ایرانی هم خالی از لطف نیست:
«در آغاز سال 1401 پرسش پیشروی خانوارهای ایرانی این است که چه زمانی قرار است واکسیناسیون سراسری نسبت به تمامی رخدادهای بیرونی اتفاق بیفتد؟ چه زمانی قرار است اقتصاد ایران نسبت به این گونه شوکها مقاوم شود؟ چه زمانی قرار است از ترس شرق و غرب مانند دسترشته سیاستهایمان را عوض نکنیم و چه زمانی قرار است حداقل نیازهای معیشتی مردم یا همان شام و ناهار نه به صورت عاریهای و صدقهای بلکه با عزت نفس و با اطمینان و در افقی بلندمدت و حاصل تلاش و کوشش خود مردم تأمین شود؟ در نهایت چه زمانی قرار است افقی مطمئن و آیندهای گوارا پیش روی ایرانیان ترسیم شود تا خود بتوانند دست همت بر زانو یاعلی بگویند و امیدوارانه آیندۀ خود و فرزندانشان را در همین خاک بسازند؟ فرصت ها از دست میروند و تاریخ قضاوت خواهد کرد.»

خواندنی ترین مطلب این شمارۀ ویژه اما شاید میزگرد نقد و بررسی عملکرد دولت سیزدهم باشد با شرکت عباس عبدی، محمد مهاجری و محمد قوچانی. سه روزنامه نگار وفعال رسانه ای شناخته شده.
نقل جملاتی از هر یک می تواند برای مخاطب جالب باشد با این توضیح که تمام متن را باید خواند و برخی نکات در پاسخ یا تکمیل دیگری مطرح شده نه ابتدا به ساکن:
- قوچانی: « در سال جدید سه شکاف جدی در جریان اصول گرایی ایجاد خواهد شد. یک وجه دعوای آقایان رییسی و جلیلی است که نمود آن را در رفتار آقای باقری هم می بینیم. او دست راست آقای جلیلی بود اما جلیلی در آستانۀ مذاکران می رود در جماران علیه توافق سخن رانی می کند... او اما در موقعیتی با خلوص انقلابی گری و ایدیولوژی انقلابی بالاتر در مقابل رییسی که به نظر آنها سازشکار است قرار گرفته.
- مشکل دوم کارآمدی و نظام کارشناسی است. اگر چه قالیباف خود را تکنوکرات و جهادی معرفی می کند اما در رأس مجلسی قرار دارد که عمیقا پوپولیستی است یعنی حضور و نفوذ جبهۀ پایداری در این مجلس خیلی زیاد است و آقای قالیباف هر چند وقت یک بار باید از آنها حمایت کند و گرنه ریاست مجلس را از دست می دهد و آقای نیک زاد در جای او می نشیند و به نظرم بیش از پیش از ماهیت تکنوکراتی خود دورتر می شود و به این دولت حمله می کند.
- مورد سوم هم چالش حقوقی است. به نظرم آقای رییسی دولت را بر اساس این عبارت پیش می برد که دولت گذار است و امتحان می کنند ببینند آیا با نظام سیاسی موجود همچنان می شود رییس جمهور داشت؟ می شود رییس جمهوری داشت که خود را در ردۀ یک رییس قوه ببیند نه رییس یک نظام سیاسی؟
- عبدی: وحدت این گروه در ضدیت با اصلاح طلب ها بود. آنها در کمتر مسألۀ ایجابی اشتراک نظر دارند. حتی در ولایت و رهبری. این رفتارها همه بازی هایی است که در مقطعی شکل می گیرد و بعد، از ان منحرف می شوند. شما الآن در سیستم می توانید آدم هایی پیدا کنید که تا دیروز با همین دولت بودند و شروع کرده اند علیه دولت و وزرای آن نوشتن و این روند به نظر من ادامه پیدا می کند و به شکاف عمیقی در بین خودشان بدل می شود.
- مهاجری: مشکل اصلی این دولت نه دموکراسی است نه رأی مردم. موضوع این است که این دولت خود را منجی انقلاب و نظام می داند. فکر می کند 43 سال است همه چیز بر مدار غلط می چرخیده است و الآن باید درست کنند. آنها اصلا دنبال دموکراسی نیستند و موضوعی مثل دفاع از دموکراسی در حال حاضر قرتی بازی محسوب می شود.
و سرانجام این که در صفحات آغازین نگاهی انداخته به رخدادهای سال 1400 و این که در این سال در سیاست ایران چه گذشت و در بخشی نوشته است:
«نشستن سید ابراهیم رییسی بر کرسی ریاست جمهوری اگرچه با همراهی طیفی از اصول گرایان رادیکال و پیوند تمام نهادهای پرقدرت صورت پذیرفت اما ترس را به پیکرۀ سیاست، تزرق نکرد چندان که هر جا موجی از افکار عمومی برخاسته دولت به جای چنگ و دندان نشان دادن همراهی نشان داده است.»