خواهر فرزانگی و دختر آزادگی

خبرآنلاین چهارشنبه 11 خرداد 1401 - 09:54
شعری که سال 1351 خورشیدی در حرم حضرت معصومه(س) سرودم.
خواهر فرزانگی و دختر آزادگی

غم درون سینه ام اشکی به ساغر می کند
دامن آلوده ام را پر ز گوهر می کند

رفت از دل شوق هستی، تا در این محنت سرا
گوهر آزادگی در خاک بستر می کند

نغمه شادی فرومرده است در نای زمان
زان که مطرب، دلقکان را هم نواگر می کند

ارج زن در پاکی و آزادی و عفت بوَد
نی به ناز و عشوه ای، کان ماه پیکر می کند

زینبی کافی ست تا بنیان هستی برکند
نو گل تقوا، جهانی را معطر می کند

در حریم حضرت معصومه مرغ فکرتم
آشیان در جلوه گاه پاک داور می کند

نیست ما را ترسی از فردای محشر، این زمان
چون درون سینه ام عشق تو محشر می کند

خواهر فرزانگی و دختر آزادگی
فخر بر دُر وجودت، جمله دختر می کند

آستانت تکیه گاه و یاد تو شادی فزا
جان من پرواز در کویت مکرر می کند

غیر این اندوه خشم آلود، احساسی نماند
ناله محمود را غمدیده باور می کند

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.