«تابناک با تو» - چگونه میشود در روزگاری که "پول" ظاهراً تعیین کننده همه چیز است و ارتباط مستقیمی با سطح رفاه دارد، و باور عموم بر این است که پول شادی و خوشبختی میآورد، به فرزندمان بگوییم که ارزش واقعی چیزها در پولی که بابت شان پرداخت شده نیست، همیشه گرانترین چیزها شادی نمیآورند و سرچشمه خوشبختی و شادی در درون آدم هاست؟ کار دشواری است! نه؟
به کودکان بیاموزیم که شاد باشند نه ثروتمند. به آنها این فرصت را بدهید که بفهمند ارزش آدمها به داشتهها و نداشتههای شان در بیرون نیست، بلکه به آن چیزی است که در درون خود دارند.
حتما با خودتان میگویید ثروت که باشد شادی هم میآید. مال و اموال زیاد که باشد ارزش و احترام هم باهاش میآید. البته! قابل انکار نیست، اما این کل ماجرا نیست. همیشه همه ثروتمندان شاد نیستند، اما شادی ثروتی غیرقابل اغماض است. آسایش و رفاه بسیار تعیین کننده اند، اما همیشه با آرامش همراه نیستند.
اگر کودکانی شاد تربیت کنیم، و شاد بودن را به آنها بیاموزیم، نشان شان میدهیم استراتژیها و مهارتهای مناسبی کسب کنند تا با آن جایگاه خودشان را در جهان پیدا کنند و تاثیر مثبتی بر دنیای اطراف شان بگذارند.
آموزش بر اساس ارزش ها، موفقیت آنان را در جایگاه یک انسان و نیز در آیندهای که در جامعه پیش رو دارند، تضمین میکند.
وقتی فرزند شما از کودکی یاد بگیرد که حد و مرزها را بشناسد، زیاده روی هایش را مدیریت و کنترل کند و به خود احترام بگذارد، ارتباط ِ انسانی درستی با دیگران در جامعه خواهد داشت.
یادمان باشد اگر بخواهیم محصول خوبی برداشت کنیم، باید که بذرمان را در جای درست و در زمان مناسب بکاریم و برایش ارزش قائل باشیم. اگر اصول اخلاقی که به کودکان مان میآموزیم انسانی و درست و نیز مبتنی بر احترام گذاشتن به خود و دیگران باشند، از سرچشمههای شادی آفرین در درون خودش غافل نمیشود. اوقاتش را به بطالت هدر نمیدهد، و بین معنای زندگی و شادی درونی ارتباطی مییابد.
کودکان آگاهی و درک چندانی از ارزش واقعی پول ندارند. اسکناسهای کاغذی در برابر سکهها برای شان ارزش چندانی ندارند. آنها با سکهها بازی میکنند و میتوانند با آنها سرگرم شوند. آنها سکهها را به اسکناسهای خرد و درشت ترجیح میدهند.
کودکان با داشتن هر چیزی که به آنها احساس امنیت، توجه، شادی و سرگرمی بدهد، خوشحالند. این ما بزرگسالانیم که بدون توجه به عواقبی که کلمات و جملههایی که به کار میبریم، ارزشها را برایشان بازتعریف و معنی میکنیم.
ما آگاهانه یا ناخودآگاه به آنها میفهمانیم که هرچه که بابت آن پول بیشتری پرداخت شده باشد، سرگرم کننده تر، زیباتر، کارآتر و بهتر است.
مثلا بسیار پیش آمده که خطاب به فرزندمان میگوییم: " عروسکتو خراب نکنی، میدونی چقدر پول بالاش دادم؟ "!
ما در جایگاه والدین این فرصت را داریم که به آنها بیاموزیم ارزش چیزها به نیتی که با آن خریده شده اند، با امکانی از راحتی که برای مان فراهم میکنند، با زیبایی که در عین سادگی شان دارند، تعیین میشود. پس چه بهتر که بگوییم" مراقب - مثلاً- خرسی باش. میدونی که مامان با عشق برات خریده و خرسی هم خیلی تو رو دوست داره".
اگر بتوانیم به فرزندمان بیاموزیم که تلاشی که برای خریدن یا داشتن چیزی شده است، نیت خیری که پشت آن است، عشق و حس خوبی که به همراه دارد، ارزشمند است، گام مهمی در جهت رشد معنوی او برداشته ایم.
کودک در همین راستا میفهمد که ارزش انسانها به انسانیت شان است و نه متعلقات شان. در مییابد که تلاش در زندگی اهمیت دارد و هیچ چیزی آسان به دست نمیآید.
در نهایت هدف این است که کودک بفهمد این خود مردم هستند که به زندگی خود ارزش میدهند نه داراییهای مادی شان. به همین ترتیب، آنها باید درک کنند که چیزی که در پشت این امر مهم است، نیت و تلاش است.
شاد بودن واقعا ربط چندانی به مادیات ندارد
وقتی در دنیایی زندگی میکنیم که همه چیز به پول بستگی دارد. حساسیتها در مورد پول بسیار بالاست. پول معیاری است برای سنجش ارزش ها، بسیار دشوار است که به خطا نرویم و با وجود همه آنچه که احاطه مان کرده است در وهله اول خودمان به این درک برسیم که پول شادی نمیآورد و بعد همین ذهنیت را به فرزندمان منتقل کنیم.
اولین قدم در این راه فهمیدن و فهماندن این است که شادی با عشق مشترک، تجربههای مشترک، درک مشترک و عواطف حاصل میشود.
تاکید میکنیم که این در ابتدای امر دشوار و متناقض به نظر میرسد. بلافاصله آنچه به ذهن متبادر میشود پول بیشتر و ارتباط مستقیم اش با رفاه و امکانات بیشتر است.
این واقعیتها قابل انکار نیستند، اما همه چیز هم نیستند.
کودکی که در اتاقی لوکس با اسباب بازیهایی گران تنها بازی میکند شادتر است، یا کودکی که دست در دست والدین اش در پارک میدود، میخندد و احساس خوشی و امنیت دارد؟
در همین راستا ضروری است که به فرزندمان کمک کنیم بهترین ارتباط و تعامل را با خود و دنیای اطرافش داشته باشد و بفهمد که چگونه میتواند عمیقا و از درون شاد باشد و شادی را هدیه دهد.
در اینجا چند ایده ساده ارائه میدهیم که به کودکان کمک میکند ارزش چیزها را از سنین بسیار پایین درک کنند:
گنجینه کوچکی از گنجهای خیابانی تهیه کنید.
وقتی با فرزندتان به پارک، جنگل، دریا یا طبیعت میروید توجه او را معطوف به چیزهای زیبا و کوچک اطرافش کنید. از او بخواهید که به برگها، مخروطهای کاج، صدفهای لب ساحل، و سنگریزهها توجه کند. آنهایی را که از نظرش زیبا هستند به عنوان یادگاری بردارد و در صندوقچه کوچک اش نگهداری کند.
با او سنگ جمع کنید، روی چمنها دراز بکشید و شکل ابرها را تماشا کنید. برایش خاطره بسازید؛ در طبیعت با او بازی کنید، بخندید و بخندانیدش، آتش کوچکی برپا کنید و تمام تلاش تان را بکنید تا هم به شما و هم به او خوش بگذرد.
با شاخههای کوچک و مخروطهای کاج بازی کنید و کاردستیهای زیبا بسازید.
نشانش دهید که چقدر با همین چیزهای کوچک شاد بودید و سرگرم شدید، حتی اشارهای کوچک بکنید که لوکسترین اسباب بازی هم نمیتوانست اینقدر در طبیعت شما را سرحال بیاورد که این چیزهای کوچک.
۲- وقتی دوست دارد بازی کند، نشانش دهید که اسباب بازی و کاردستی درست کند.
به فرزندتان نشان دهید که همیشه لازم نیست برای بازی کردن اسباب بازی بخریم و هزینه کنیم. با هم کارت پستال درست کنید؛ کارت تولد درست کنید. از تلاشی که میکنید لذت ببرید؛ و در پایان کار از این همکاری و حس خوب از هم تشکر کنید.
این شیوهای غیر مستقیم و کارآمد است که کودک درمی یابد برای سرگرمی و شادی، حتما هزینه کردن پول موثر نیست.
۳- اشیاء خود را شخصی سازی کنید.
سعی کنید با یک برچسب یا مُهر نشان دهید که بعضی اشیا مشخصا مال شما یا فرزندتان هستند؛ یعنی منحصر به فرد و غیر قابل تعویض اند. این طوری به فرزندمان نشان میدهیم که مثلا این توپ یک توپ خاص است و اگر پاره شود هیچ توپ دیگری جای آن را نمیگیرد.
این طور نباشد که کودک به راحتی اسباب بازی اش را خراب کند و عین خیالش نباشد، چرا که مطمئن است یکی دیگر میخرد که جایش را پر میکند. این طور قدر چیزها را میداند؛ و از آنها مراقبت میکند.
کلیدهایی برای القای ارزش تلاش به کودکان
جایزه و تشویقی
-کودک باید «لایق» گرفتن جایزه و تشویق شدن باشد. بهتر است گاهی به کودکان مان برای تشوق شدن و با احترام به تلاشی که کرده اند، جایزه بدهیم.
مناسبت خرید کردن را صرفا براین اساس که "او دوست دارد"، یا "من میخواهم" یا "نیاز دارد که داشته باشد" قرار ندهیم. گاهی برای کودک مان به عنوان جایزه کاری که کرده یا تلاشی که کرده چیزی بخریم. به این ترتیب الویت با تلاشی است که صورت گرفته و ارزش واقعی نصیب کاری است که انجام شده است و نه صِرف یک کالا.
این کار به کودکان احساس خوبی میدهد و تلاش برای شان ارزشمند میشود؛ و به این وسیله برای موقعیتهای کوچک هم ارزش قائل میشوند.
برایش داستان تعریف کنید
-- داستان گفتن همیشه مثبت است، زیرا وقتی میخواهید ارزشها را منتقل کنید، ابزار بسیار مفیدی است. داستانها باعث میشود که کودکان تخیل کنند، فکر کنند و احساسات خود را با دنیای واقعی تطبیق دهند.
از طریق داستان ها، با شخصیتهایی که میسازید به کودکان نشان دهید که ارزش واقعی آدمها به آن چیزی است که در قلب و درون شان است.
شما این مفاهیم را به کودک آموزش دهید و این بذر را در نهاد او بکارید. وقتی فرزند شما بزرگ شد به رغم تمام دیدگاههایی که در مورد پول در جامعه وجود دارد؛ کودک در ناخودآگاهش ارزشی برای معنویات قائل است و این نگاه را در کلیت زندگی اش حفظ میکند.
منبع: خبرفوری